جنگ حزب‌الله و اسرائيل و موضع اعراب محافظه کار

 

احمد زيدآبادی

 

«کشورهای عرب کجا هستند؟» اين پرسشی است که سيد حسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان در سخنان روز يکشنبه خود که از تلويزيون المنار پخش شد، مطرح کرد.

از پرسش رهبر حزب‌الله چنين برداشت می‌شود که وی انتظار داشته است پس از حمله اسراييل به جنوب لبنان، کشورهای عربی به حرکت درآيند و در کنار حزب‌الله قرار گيرند.

به خلاف انتظار حسن نصرالله ، کشورهای عرب نه فقط به حرکت در نيامده‌اند، بلکه در موضع‌گيری لفظی نيز حاضر به حمايت قاطع از حزب‌الله نشده‌اند.

طبق گزارش رسانه‌ها، در جريان اجلاس اخير وزيران خارجه کشورهای عرب در قاهره، تعدادی از کشورهای عربی از جمله، مصر، اردن، عربستان، عراق، کويت، دولت خودگردان فلسطين (بخش تحت رهبری محمود عباس) بحرين و امارات متحده عربی از اقدام حزب‌الله در حمله به يک پايگاه نظامی اسراييل در شمال اين کشور که باعث اسارت دو سرباز اسراييلی و شروع جنگ شد، اظهار ناخشنودی کرده‌اند و حاضر به حمايت از حزب‌الله در مناقشه جاری نشده‌اند.

در واقع، دولت‌های محافظه‌کار عرب هميشه نسبت به گروههای مسلح ضد اسراييلی در فلسطين و لبنان، موضعی دوگانه و مبهم داشته‌اند.

اين دسته از دولت‌های عرب از يک سو نسبت به توسعه طلبی ارضی اسراييل و اهداف نهايی آن در منطقه خاورميانه، شک و ترديد داشته و وجود گروههای مسلح را عامل فشاری برای تعديل بلندپروازی‌های اسراييل دانسته‌اند و از سوی ديگر، رشد و تقويت گروههای مسلح ضد اسراييلی را سبب بروز راديکاليسم در بين توده‌های عرب و عاملی در جهت بی‌ثباتی دولت‌های خود به شمار آورده‌اند.

اين دوگانگی سبب شده است که کشورهای محافظه کار عرب، در نبردهايی که بين اسراييل و گروههای مسلح فلسطينی و لبنانی رخ داده و يا می‌دهد، در حرف و سخن به شدت عليه اسراييل موضع بگيرند، اما در عمل جانب احتياط را رعايت کنند. اين نوع رفتار موجب شده است که گروههای درگير با اسراييل، موضع لفظی اعراب محافظه کار را رياکارانه و ناشی از وحشت آنها از واکنش توده‌های عرب بدانند و اين کشورها را به اتحاد پنهان با اسراييل متهم کنند.

در مورد جنگ جاری بين حزب‌الله و ارتش اسراييل، اعراب محافظه کار در لفظ و سخن نيز در کنار حزب‌الله قرار نگرفته‌اند و حتی سعود الفيصل وزير خارجه عربستان که کشورش نفوذ ويژه‌ای در لبنان دارد، به طور علنی، حزب‌الله را به مسئوليت ناشناسی و حرکت غير قابل انتظار و غير قابل قبول متهم کرده است.

کشورهای عرب تصور می‌کنند که اين نوع موضعگيری در باره حزب‌الله تاثير منفی چندانی بر روی افکار عمومی آنها ندارد، چرا که آنها با انگشت گذاشتن بر شيعه بودن حزب‌الله و تاکيد بر اتحاد ايران با آن گروه، می‌توانند جنگ جاری را نه جنگ عربی – اسراييلی بلکه جنگ بين ايران و عوامل آن در لبنان با اسراييل معرفی کنند و خود را از معرکه دور نگه دارند.

حتی فراتر از اين، اعراب محافظه کار ديگر اصولا اعتقادی به جنگ به عنوان ابزاری برای حل اختلافات خود با اسراييل ندارند، حتی اگر اين جنگ از جانب گروههای چون حماس يا ساف صورت گيرد.

به عبارت ديگر، اعراب محافظه کار از تاکيد گروههای مسلح ضد اسراييلی در فلسطين و لبنان بر مبارزه مسلحانه با اسراييل نگران و بيمناکند و بر اين باورند که اين نوع فعاليت‌ها، کوشش‌های ديپلماتيک آنها را برای استقرار صلح و ثبات در خاورميانه خنثی می‌کند.

در نزد اعراب محافظه کار، اين مساله، در مورد حزب‌الله لبنان بيش از گروههای فلسطينی مصداق دارد. لبنان کشوری است که اسراييل در سال ۲۰۰۰ ميلادی بر اثر مقاومت مسلحانه حزب‌الله، نوار اشغالی جنوب آن را تخليه کرد و سازمان ملل متحد نيز اجرای قطعنامه ۴۲۵ شورای امنيت از جانب اسراييل و عقب نشينی اين کشور به مرزهای بين‌المللی را تاييد کرد.

از نظر اعراب محافظه کار، ديگر دليلی برای وجود گروههای مسلح غير دولتی در جنوب لبنان وجود ندارد و ادامه حضور مسلحانه آنها بيشتر باعث درد سر و بی‌ثباتی منطقه می‌شود.

بر اين مبنا، بعيد نيست برخی از دولت‌های محافظه کار عرب از تضعيف و يا حتی حذف حزب‌الله توسط ارتش اسراييل خوشحال باشند گرچه قاعدتا نمی‌خواهند که اين روند با نابودی زيرساخت‌های اقتصادی لبنان و گسترش بی‌ثباتی در منطقه همراه باشد.

 

بی بی سی