متن سخنان اکبر گنجی به مناسبت دریافت جایزه سال ۲۰۰۶ انجمن ملی روزنامه نگاران امریکا

 

خانمها‍، آقايان

بسيار سپاسگزارم از اين كه اين جايزه را به من می دهيد. اما همچنان كه پيشتر هم گفته‌ام، من فقط به نمايندگی همه‌ي آن كسانی كه در سالهای دور و دراز رنجهای بسياری را متحمل شده اند، اين جايزه را دريافت می كنم. و فكر می كنم فقط بايد مرا صدايی به حساب آوريد كه هم رنجها و هم اميدها و آرزوهای مردمم را منعكس می كنم، مردمي كه دل نگران آنند كه مبادا آنچه حاكمانشان می كنند و می‌گويند به حساب آنان گذاشته شود و انسانيتشان، كه در آن با همه مردمان جهان سهيمند، از ديده ها پنهان بماند. من خبرنگارم و كارم گزارش كردن است. مدتي است نصيب من اين شده است كه از قتلهاي سياسي، از زندان و شكنجه گزارش كنم. گزارش مي‌كنم، تا به اعتراض فراخوانم. و در سه روز گذشته ما اعتراض كرديم، من و جمع بزرگي از ايرانيان در سرتاسر جهان، در تهران، در آنكارا، استانبول، سيدني، تورنتو، مونترآل، استكهلم، وين، لندن، كلن، هامبورگ، برلن، پاريس، بروكسل، آتلانتا، سانفرانسيسكو، نيويورك، لس‌آنجلس، شيكاگو، سانفرانسيسكو و  بسياري شهرهاي ديگر، سه روز دست به اعتصاب غذا زديم و خواستار آزادي سه زندانيان سياسي در ايران شديم، سه زنداني‌اي كه مي‌دانيم هم اكنون در سلول انفرادي هستند، زير شكنجه‌اند. از اين سه تن يكي رهبر سنديكاي كارگري، يكي رهبر مبارزات دانشجويي است  و يكي روشنفكري سرشناس است. ما خواهان آزادي همه‌ي زندانيان سياسي هستيم. تأكيدمان بر اين سه تن تأكيد بر سه ركن مهم جنبش آزاديخواهي مردم ايران بوده است.

 دكتر ريو (Bernard Rieux) در پايان رمان طاعون (The Plague) اثر آلبر كامو (Albert Camus) فاش می كند كه به چه دليل تصميم گرفته است فاجعه طاعون‌زدگي روايت كند. می گويد اين فاجعه را با جزئياتش روايت می‌كنم تا از آنانی نباشم كه در برابرفاجعه سكوت پيشه می كنند، تا برطاعون زدگان شهادت دهم ، تا ياد آورم از آن شمعهای مرده، تا دست كم از ظلم و خشونتی كه بر اين طاعون زدگان رفته است، يادبودی باقی بگذارم. و باز می گويد علی‌رغم همه‌ي اينها، علی‌رغم اين كه طاعون هم در هر جايی روزی پايان می گيرد امااين روايت نمی‌تواند روايت پيروزی نهايی باشد، فقط می‌تواند نشان دهد طاعون زدگان مجبور بوده اند چه كنند و باز همه‌ي انسانها با همه‌ي ضعفها و ناتوانی بشری‌شان، اگر می‌خواهند زندگی چهره‌ي انسانی داشته  باشد، بايد از پذيرفتن ظلم وخشونت سر باز زنند و اين مبارزه‌ي خستگی ناپذير بر ضد وحشت و خشونت را همچنان ادامه دهند. و می گويد شايد مردمان شادان اينك  از بند طاعون رسته نمی‌دانند، اما در كتابها آمده است كه باسيل طاعون هرگز نمی‌ميرد واز ميان نمي‌رود ومي‌تواند سالهای سال در ميان اثاث خانه، ملافه ها، توی اتاقها، زيرزمينها، چمدانها ، لاي دستمالها و لای صفحات كتابها لانه كند و منتظر بماند تا روزی كه دوباره موشهايش را بيدار كند و بفرستد تا در شهری خوشبخت بميرند.

من نيز امروز در ميان شما هستم تا شهادت دهم بر طاعون زدگان خشونت. من امروز در ميان شما هستم تا از آنانی نباشم كه در برابر خشونت و وحشت سكوت پيشه مي‌كنند. من اينجا هستم تا ياد و نماد زنده ای باشم از اينكه باسيل خشونت  نمی‌ميرد وهم اكنون در مغزها و افكار و انديشه هايی لانه كرده است . اگر امروز در فلان كشور موشهايش را بيدار كرده است فردا نوبت كشور ديگری خواهد بود. باسيل طاعون خشونت هم مثل باسيل بيماری طاعون نمي‌ميرد و در برابرش بايد بهوش بود. اين باسيل مرز نمي‌شناسد، يك روز در هيبت استالين خاك پهناور روسيه را گرفتار مي‌كند، يك روزدر هيئت هيتلر مردم آلمان و يهوديان و ديگر مردمان جهان را، يك روز در هيئت موسولينی كشور زيبا و كهنسال ايتاليا را و يك روز در هيئت بن لادن زندگی آرام شما مردم امريكا را مي‌آشوبد. و كجای جهان هست كه در اين يا آن زمان گرفتار اين مصيبت و طاعون خشونت نشده باشد؟ امروز موج فزاينده نظامی گرايی و جنگ افروزی در  منظقه خاورمیانه و دامن زدن به اختلافات قومی و فرقه ای، هشدار تکان دهنده ای است از همه جا گیر شدن بلای وحشتناک طاعون.

در منطقه‌اي و كشوري كه من از آن مي‌آيم، خشونت به نام دين صورت مي‌گيرد. خشونت ديني، خشونتي است كه خود را مقدس مي‌داند، خود را موجه مي‌داند و خود را بر فراز هر قانوني مي‌نشاند. جهان زماني مي‌پنداشت كه ديگر عصر اين خشونت به سر آمده است. اما ديديم كه چگونه صورت پنهان اين خشونت كه در لابلاي كتابهاي قديمي و ذهنهاي تارعنكبوت‌گرفته پنهان بود، ناگهان آشكار شد.

من امروز اينجا در ميان شما هستم تا به ياد آوريم كه همه مردمان زمانی گرفتار اين طاعون بوده اند. آنچه را كه گذشته است از ياد نبريم، زيرا چيزی كه انسانها را بيش از هر چيز مي‌تواند به هم پيوند دهد و ميانشان همبستگی ايجاد كند، ورای همه پيوندهای ديگری چون مليت، دين، نژاد، جنسيت و همه اين عناوين ثانويه، اشتراكشان در رنجهايی است كه برده اند وهمچنان هم در معرضشان هستند، و نيز اشتراكشان در آرزوی جهانی بهتر و زندگی آزاد وآسوده برای همگان .ما كه خواهان جهانی بهتر و عاری از خشونت هستيم، بايد در برابر بلای انسان ساخته خشونت و ارعاب همانگونه عمل كنيم كه در برابر بلايای طبيعی. سونامی دو سال پيش اگر چه فاجعه‌ای عظيم و پر از داغ و درد و رنج بود، اما واكنش يكپارچه مردم جهان، آن فرياد رسی بيسابقه، اميدی انسانی با خود به همراه داشت و نمايشی از همبستگی انسانی بود. انسانها امروز هم مثل هميشه تاريخ در معرض خطر فراز آمدن موجهای سونامی خشونت هستند كه مي‌تواند همگان را بی هيچ حاشيه امنيتی در كام خود فرو ببرد. مگر يازده سپتامبر در كشور شما امريكا يك سونامی خشونت نبود؟و برای مبارزه با ترور در هر شكلش چه راهی پيش پای ما گشوده است جز همبستگی انسانی جز به ياد داشتن و به يادآوردن و از ياد نبردن جز انجام وظيفه فرياد رسی و جز پذيرفتن حق مسلم فرياد خواهی.

من امروز اينجا هستم تا هم سپاس بگزارم آنانی را كه بی اعتنا از كنار رنجهايی كه در گوشه گوشه جهان بر انسانها تحميل ميشود نگذشتند و نمي‌گذرند و هم سنت يادآوری را ادامه دهم ، سنتی كه محكمترين رشته پيوند را ميان انسانها ايجاد مي‌كند، انسانهايی كه آرزومند جهانی بهتر هستند و مي‌دانند كه طاعون خشونت هميشه در كمين است و سرنوشت انسان سر نوشتی مشترك است.    ‍‍                      

 

اکبر گنجی

17 جولای 2006 واشنگتن