|
|
بُت سازی
شهلا آقاپور
چه خبراست
در ميدانها
، تاراج تاراج
هارای، هارای
پژواک،پژواک
فرياد ِ حنجره ها ست
*
آينه هایِ تار ِ ساکن
را می شکنم
آينه ها کور ،کر و لا لّند
*
درين سکوت ِ اسفناک
رو به کوه ِ سرخ
می نشينم
*
پشت ِ آن خط ِ قرمز ِ
ممنوعه،
آدمها نا چا ر
می دوند، می دوند
*
ُبتی ازبُت می سازند
اسطوره ی از
اسطوره ها می جويند
مقاوم، مقاوم
*
آشفته بازار ِ بينوايان شده
دراصالت ِ شک ِ کلمات
ترديد، ترديد
*
شايد هم آدمها به دنبال ِ
صبح ِ تازه یِ
زلالی می گردند
که قناريها ی ِ سبز ِ
تازه نفس،
آزادی ِ ياران را
چهچهه بزنند
*
زندان، زندان،
جرمت چيست
هر ظهر
مُحارب با خدا
*
انگار
درين سا لهای انتظار
کوه شده ام
ديگر زمزمه های ِ
( چه کنند!)
مردم رانمی شنوم
*
ميدان، ميدان
آهای مردم ِ خسته
هيچ صدايتان
پژواک خواهد شد؟
سنگ ِ پيچيده ی بُت
وسط ِ معرکه ست
*
پشتِ آن ديوار ِ
بی چاره گی
چه بايد کرد...
28 سال قيامتِ برزخ ست
*
و آب ِ مرداب را
در جوی جبر نو شيديم
حق ِ انسان
کجا ويلا ن است
و حقيقت چنين ذ ليل، آواره
کجا پنهان ست
*
وای، وای
چه خبر است!
تاراج، تاراج
هارای ،هارای
پژواک،پژواک
فرياد ِ حنجره هاست...
از دفتر مرواريد سياه
2006 يولی (تير)
شهلا آقاپور
shahla@aghapour.de
www.aghapour.de
|
|
|
| |