بررسی یک حرکت اعتراضی:

از جنبش زنان تا تجمع ۲۲ خرداد

 

جلوه جواهری

 

روز 22 خرداد 1384 تجمعی در اعتراض به نقض حقوق زنان در قانون اساسی برگزار شد. شاید بسیاری این حرکت را پدیده ای زودگذر و آنی تلقی کنند. اما این حرکت، ادامه ی حرکت های مداومی بود که از سالهای قبل در جهت حساس سازی و روشن ساختن افکار عمومی، اذهان نخبگان، دولتمردان و به ویژه زنان در رابطه با قوانین ضد زن حاکم بر ایران و همچنین وارد آوردن فشار برای تغییر این قوانین، بوجود آمد که خود می توانست نوید بخش حرکت های آینده باشد و یا به فراموشی سپرده شود. و خوشبختانه این حرکت ادامه یافت و تولد دوباره آن را در 22 خرداد امسال جشن گرفتیم. تجمع زنان در 22 خرداد 1385 با وجود همه مشکلاتی که در حاشیه آن وجود داشت، شوری دیگر در جنبش زنان ایران آفرید و بسیجی که در پی این حرکت صورت گرفت، امیدی تازه را در دلهایمان پرورداند.

بی شک هر حرکت اعتراضی، به خصوص یک حرکت جدی، نقدهایی به دنبال خواهد داشت. از آنجا که تجمع اعتراضی زنان علیه قوانین زن ستیز در 22 خرداد 85، نقدهای فراوانی را از بدو مطرح شدن ایده ی آن به همراه داشت، بررسی آن را از دیدگاه های مختلف ضروری می نماید.

دو گونه نقد به تجمع زنان در 22خرداد 1385 وارد شده است (این نوع تقسیم بندی کاملا اختیاری است):

 

– 1نقدهایی که به پیامدهای بیرونی این حرکت بر جنبش زنان توجه داشت که در اینجا دو مورد آن بررسی می شود، یکی خشونت حاصل از تجمع و دیگری فرصت نامناسب برگزاری آن.

 

- 2نقدهایی که پیامدهای درونی حرکت را بر جنبش زنان مدنظر داشت و به دو مورد آن، تعداد افراد شرکت کننده و ریزش نیروی درونی جنبش زنان در حمایت از آن نسبت به سال گذشته و در نهایت صدمه زدن به جنبش زنان، می پردازیم.

 

از ابتداي بيان ايده ي تجمع 22 خرداد، بسياري بر اين اعتقاد بودند که اين حرکت به خشونت خواهد کشيد و هزينه هاي سنگيني را در پي خواهد داشت. سال گذشته تجمع در شرايطي برگزار شد که تنها عده اي که پيشتاز آن بودند مورد هجوم قرار گرفتند آنهم در دقايق اوليه، و در نهايت برگزارکنندگان موفق شدند که خواسته هاي خود را مطرح کنند و پس از يک ساعت متفرق شدند. و اما امسال، تجمع در شرايطي استراس زا و با تهديدات و شايعات فراوان و در حالي صورت گرفت که از 2 روز قبل بسياري را احضار کرده و يکي از افراد نيز بازداشت شده بود. اين تجمع با خشونت گسترده و دستگيري وسيع همراه بود. خشونتی که از سوی نیروهای پلیس و با مانور ویژه پلیس زن به تجمع کاملا مسالمت آمیز زنان در 22 خرداد صورت گرفت. ولی کدامیک از این دو تجمع دستاورد بیشتری داشت؟ مسلما حرکتهای اعتراضی در سال های گذشته در یادهای مان هست. حرکتهایی که برخی با خشونت فراوان از سوی نیروی پلیس و لباس شخصی سرکوب شدند. بسیاری از این تجمعات با دستگیری های فراوان روبرو بودند. اما ویژگی خاصی که این حرکت را از حرکت های دیگر متمایز می سازد، تاکید بر مسالمت آمیز بودن آن است. در واقع حرکت های زنان در چند سال اخیر بدون خشونت بوده و شاید حفظ آن تا به حال به دلیل نرمش نیروی پلیس در برخورد با زنان بوده است. اما بعد از واقعه 8 مارس سال گذشته، می دانستیم که نیروی پلیس به زنها نیز می تواند حمله کند و این تابو دیگر شکسته شده بود. پیش بینی اینکه تجمع 22 خرداد امسال نیز مانند 8 مارس سال گذشته، بدون دلیل به خشونت کشد، چندان دور از تصور نبود. ولی تاکید مداومی که در 3 بیانیه قبل آن بر بی خشونتی و مسالمت آمیز بودن تجمع از سوی برگزارکنندگان وجود داشت، تجمع 22 خرداد 1385را به یک دستاورد مهم تبدیل نمود. با اینکه پلیس و به ویژه پلیس زن در اولین مانور ویژه خود، با استفاده از انواع ابزارهای خشونت آمیز به تجمع کنندگان حمله نمودند و به کهنسال ترین افراد حاضر در میدان نیز رحم نکردند، ولی حتی یک شیشه هم از سوی شرکت کنندگان و جمعیت حاضر در تجمع، نشکست. اغلب عکس ها نیز مبین آن می باشند که شرکت کنندگان چگونه بدون درگیر شدن با نیروهای پلیس، سعی در پرهیز از خشونت داشتند. در این تجمع یاد گرفتیم که می توانیم خشونت را با خشونت جواب ندهیم. می توانیم اگر بر حقیم و حق مدارانه خواسته ای داریم در مقابل برزو خشونت، مقاومت پیشه کنیم. به نظر من این بزرگترین دستاورد تجمع 22 خرداد 1385 بود.

دیگر آنکه بسیاری فرصت پیش رو را مناسب نمی دانستند و معتقد بودند برگزاری چنین تجمعی در شرایط فعلی سرکوب شدیدی را در پی خواهد داشت. این موضوع تا حدودی صحت داشت، هر چند به طور کل شرایط بسیار مبهم بود و کسی نمی توانست ادعای شناخت آن را داشته باشد گواینکه بسیاری از پیش بینی ها نیز درست از آب در نیامدند. بی شک نگرانی بسیاری از افراد به دلیل سنگینی فضای موجود، طبیعی بود. اما موضوع دیگری که مطرح است این است که سال گذشته نیز این انتقاد به برگزاری تجمع 22 خرداد وارد شد. هر زمان که خواسته ای از سوی زنان مطرح می شود خصوصا خواسته ای جدی که عمومی تر است و افراد بیشتری را درگیر می کند، فورا به زمان نامناسب مطرح شدن آن اشاره می شود. به تجمع سال گذشته بر گردیم. در واقع تجمع 22 خرداد سال 84 زمانی صورت گرفت که بسیاری از حرکت ها کاملا حساب شده از سوی خود فعالان سیاسی مهار شده بودند، چرا که وجود آنها را عاملی در جهت داغ کردن بازار انتخاباتی موجود می دانستند. این مساله دامنه انتقاداتی را به تجمع 22 خرداد وارد ساخت. درواقع بسیاری معتقد بودند که استفاده از فرصت موجود، تایید انتخابات و فضای حاکم بر آن است. و یا عده ای دیگر انتقاد داشتند که ممکن است گروه های سیاسی مخالف از این حرکت سوء استفاده نمایند. واقعیت امر این بود که فرصت موجود، یعنی بازشدن فضای سیاسی برای انتخابات پیش رو، در برگزار شدن تجمع با آن تعداد و هزینه های پایین، بسیار تعیین کننده بود. ولی آیا استفاده از یک فرصت مناسب، ویژگی خاص جنبش های اجتماعی نیست؟ جنبش ها می توانند با بهره گیری از فرصت های مثبت، دسترسی به منابع محدود را جبران نمایند. در این صورت باید به دنبال شکار فرصت ها برای بیان خواسته هایمان باشیم. اما دسته ای از انتقادات دقیقا به همین نامناسب بودن زمان بر می گشت. گویی این انتقاد دیگر جزء پایدارترین انتقادات وارده به جنبش زنان در هر مقطع زمانی است. با این حال تجمع 22 خرداد سال گذشته شکل گرفت و در قطعنامه نیز اعلام شد که تا رسیدن به مطالباتمان ادامه خواهیم داد. ادامه حرکت پیشین این تصور را منتفی می سازد که این حرکت مختص یک فضای خاص سیاسی بوده است و ما را متوجه این امر می کند که تجمع 22 خرداد 84 هدفمند بوده و تا رسیدن به مطالبات مطرح شده در آن، دلیلی برای توقف وجود ندارد. این مطالبات فرا دولتی است و با عوض شدن دولت و یا بسته شدن فضای سیاسی، دلیلی بر بازماندن از آن وجود ندارد.

مساله ی دیگری که از سوی بسیاری افراد مطرح شده است، تعداد حامیان تجمع 22 خرداد 85 می باشد و اینکه چه تعداد از درون جنبش زنان از این حرکت، حمایت کردند. بسیاری به این دلیل این تجمع را مورد نقد قرار می دهند که نتوانسته است بیشترین افراد جنبش را جذب کند و از این نظر آن را با تجمع پیشین مقایسه می کردند. سال گذشته حدود 6 هزار نفر در تجمع اعتراضی 22 خرداد شرکت داشتند. تقریبا بسیاری از گروه ها و فعالان زنان و همچنین فعالان دانشجویی حضور داشتند. ولی مساله عمده این دسته از منتقدین، نه تعداد حاضرین در تجمع بلکه ریزش نیروهای گذشته جنبش زنان بود. به اعتقاد آنها افرادی که سال گذشته از این حرکت اعتراضی حمایت کردند امسال نیز باید حمایت می کردند و اگر اکنون کنار کشیده اند پس انجام این عمل به جنبش زنان آسیب خواهد رساند و نیروهای جنبش را پراکنده خواهد ساخت. این نقد به ویژه تفاوت فکری افراد را از برداشتشان درباره ویژگی یک جنبش اجتماعی بازمی نماید. در اینجا دو نکته قابل بررسی است یکی مساله ائتلاف حداکثری که با به دست نیامدن آن عده ای را به مخالفت با این حرکت واداشت و دیگری تاکید بر حضور نیروهای گذشته که در حرکت پیشین حضور داشتند.

 

باید گفت که جنبش اجتماعی، یک سازمان نیست که همه افراد آن متناسب با یک هدف و یا شیوه عمل پیش روند. ویژگی جنبش ها، تکثر عقاید و اهداف است. ما نمی توانیم ادعا کنیم که افراد از خاستگاه های مختلف به سوی تک هدفی و یا روش به خصوصی همگرایی داشته باشند. ممکن است در زمان و فرصتی مناسب این خواسته برآورده شود ولی نمی توان انتظار داشت که در شرایط پر هزینه نیز امکان یک ائتلاف حداکثری وجود داشته باشد. "در مجموع در حالت وجود فرصت های سیاسی مثبت در مقایسه با زمانی که فرصت های جنبش ها محدودتر به نظر می رسند بازیگران جنبش از معیارهای فراگیرتر و همه شمول تر ی برای انتخاب متحدانشان استفاده میکنند"(1). بنابراین طبیعی است که در شرایطی مشابه سال گذشته افراد و گروه های بیشتری حول یک شیوه و یک هدف دور هم گرد بیایند. همچنین طبیعی است که در دوره هایی که فرصت عمل کردن محدودتر است، نیروها و افراد را وادارد تا بر ویژگی های منحصر به فرد خود به عنوان راهی برای افزایش توانایی های بسیج گری شان تاکید کنند" (2). پس در شرایطی مشابه امسال، تفاوت ها و هویت های مختلف افراد و نیروهای حاضر در جنبش، فوق العاده اهمیت پیدا می کنند و تاثیر مستقیمی بر ایجاد اتحادهای کوچکتر می گذارند که نتیجه آن را می توان در ائتلاف 22 خرداد 1385 دید. مضاف بر اینکه ادامه ائتلاف های بزرگ خطر از بین بردن و یا به حاشیه کشاندن ائتلاف های کوچک و همچنین از بین رفتن پویایی جنبش را در پی خواهد داشت. بنابراین در شرایط کنونی و مشابه آن، گروه های درون جنبش، طبق تشابه عملی و فکری خود قطبی می شوند و این دستاورد مهمی می تواند باشد چرا که تعیین کننده تکثر جنبش بوده و موضع های مختلف درونی آن را مشخص می سازد.

 

آیا نبودن اکثریت حول یک شیوه عمل وهدف، دلیلی بر از هم پاشیدگی جنبش می تواند باشد یا رشد آن را به همراه خواهد داشت؟ پاسخ به این مساله میزان دموکراسی موجود در جنبش زنان فعلی ایران را تعیین خواهد کرد. محققان جنبش های جدید معتقدند که معرفی جنبش ها به عنوان سوژه های همگون دیگر عملی نیست. اگر ما بپذیریم که حرکت های متفاوت به خصوص حول یک هدف می توانند به هم کمک کنند و هم افزایی ایجاد نمایند این نشان دهنده رشد دموکراسی درون یک جنبش است.در جایی که در ذهن برخی نيروهای جنبش جنگ، در ذهن برخی گرفتن فضاهای عمومی و در ذهن برخی دیگر نیز تغییر قوانین مسئله عمده ی زنان ایران است و هر کدام از آنها شیوه ای خاص برای رسیدن به اهداف خود دارند، چگونه حق خود می دانیم برای این خواسته ها و شیوه های متفاوت یک نسخه بپچیم. "یکی از خصوصیات جنبش اجتماعی وجود شبکه های غیر رسمی مبتنی بر اعتقادات مشترک است که از طریق استفاده مداوم از اشکال گوناگون اعتراض، حول موضوعات منازعه آمیز بسیج می شوند"(3) . تاکید من در اینجا بر "استفاده مداوم از اشکال گوناگون اعتراض" است. اگر تنها به استناد به فضای سیاسی بسته بخواهیم همه ی نیروها را حول یک شیوه مشخص و به اصطلاح کم هزینه تر متمرکز و بسیج کنیم، قطعا خطر حذف بسیاری از افراد را باید به جان بخریم.

 

دومین نکته مهمی که در اینجا مطرح است مساله ریزش افرادی بود که از درون جنبش زنان از تجمع 22 خرداد سال گذشته حمایت کردند. این تصور که ریزش نیروهای پیشین در یک حرکت به جنبش زنان آسیب می رساند نیز تفاوت نگرش ها را نسبت به برداشت آنها از یک جنبش اجتماعی مشخص می سازد. "جنبش های اجتماعی ساختار سستی دارند و نمی توان یک استراتژی و یا تاکتیک را برای آن متصور شد. ما اغلب از استراتژی، تاکتیک ها، رهبری، عضویت، عضو گیری، تقسیم کار، موفقیت و شکست جنبش صحبت می کنیم. یعنی اصطلاحاتی که به طور دقیق تنها برای نهادهای تصمیم گیری منسجم یعنی سازمان ها یا گروه ها به کار می روند نه برای ازدحامات، تجمعات یا کل جنبش های اجتماعی. جنبش های اجتماعی عضو ندارند بلکه مشارکت کننده دارند."(4) بنابراین صرف اینکه نیروهایی از جنبش در یک حرکت اعتراضی شرکت می جویند، دلیل بر عضویت آنها درون جنبش و حضورشان در همه جای جنبش نیست؛ بلکه آنها در آن مقطع زمانی مشارکت کننده بوده اند و در نتیجه حرکت های بعدی می تواند مشارکت کنندگان دیگری داشته باشد. نیروهای جدید همان اندازه افراد قدیمی تر جنبش، مشارکت کننده محسوب می شوند. بنابراین نسبت دادن یک جنبش به نخبگان درون آن و یا نیروهای قدیمی تر، تلاشی عبس و بیهوده است.

در کل می توان گفت که جنبش زنان با چالش های جدی روبه روست. این نکته به دلیل جدی بودن روند حرکت جنبش زنان در سالهای اخیر است. هر گاه مساله ای جدی باشد، نقدهای وارد بر آن نیز جدی خواهد بود. این مساله را از آن جا در می بیابیم که از سال گذشته تا کنون و در شرایطی مشابه، تجمعات زیادی برگزار شد ولی بر هیچ کدام آنها چنین نقدهایی وارد نشد. این نقدها امیدوارمان می سازد که تجمع 22 خرداد چالشی جدی برای بسیاری از نیروهای اجتماعی ایجاد کرده است و اعتراض به قوانین ضد زن می تواند در اشکال گوناگون ادامه یابد تا اینکه ما را به مطالباتمان نزدیک کند، اگر بپذیریم که می توانیم با یک روحیه حق طلبی و تلاش مستمر برای دست یابی به آن، به خواسته خود برسیم. در این صورت با تغییر دولت ها و نظامها، راه دشواری را که زنان برای رسیدن به حق خود پیموده اند به آسانی فراموش نشده و به راحتی نمی توان همه چیز را به شکل قبلی آن برگرداند.

 

پی نوشت:

1. دلاپورتا، دونالتا و ماریو دیانی؛ "مقدمه ای بر جنبش های اجتماعی"؛ مترجم: محمد تقی دلفروز؛ تهران: کویر، 1383

2. همان

3. همان

4. همان