خود مختاری یا فدرالیسم ساخت آمریکا؟

    

  ج – پاکنژاد

 

 هموطن عزیزی در سایت خبری عصرنو، در جواب به نوشته "اپیدمی ولایت مطلقه و سرایت آن به مخالفان" به قلم این جانب ، مطلبی نگاشته با عنوان " هموطنان بنی صدری ، آیا آنچه که موعظه میکنید به آن اعتقاد دارید؟ » او در نگاشته خویش پرسشی (در واقع پرسشها) مطرح کرده وتعهدی نیز سپرده است .

      ابتدا مقدمه ای نگاشته وسپس به مطلب آقای مرادی گرامی خواهم پرداخت بدان امید ،که خوانندگان عزیز، مطلب  و قلم اینجانب را در خدمت شفاف سازی بیابند ونه به ذم  هموطن گرامی اما کم لطف، «توانا در عوامفریبی».

    هموطن و هم زبان گرامی ( من  هم ولایتی شما هستم) ، خصلت استبداد تمرکز گرائی بوده و هست، چون استبداد با تمرکزقدرت سازگار و قانون قدرت با تقسیم آن نا سازگار است، بدین سبب در ایران، در طی تاریخ طولانی حیات آن، نظامهای استبدادی تمرکز گرا بوده و هستند، خواه قدرت این دولت مرکزی در اختیار فارس زبانان باشد خواه ترک زبانان(آذری) مگر صفویه و قاجار از چه طایفه  یا «ملیتی» بودند؟  بدین خاطر است که بخشی از آزادیخواهان، خواهان دولتی غیر متمرکزند و اعتقاد دارند تمرکز قدرت،با،بی عدالتی همزاد است . البته نباید فراموش کرد که در ایران، بخصوص، بعضی از مناطق و استانها از جمله کردستان و سیستان و بلوچستان مورد بی مهری بیشتری «ستم مضاعف» قرار گرفته و میگیرند. اما آیا مردم بم از مهرورزی اضافی برخوردارند؟ خرمشهر و اهواز چطور؟

    در سال 57 با خیزش عمومی مردم و پیروزی انقلاب ، که شعار آن استقلال و آزادی ، به منظور بر قراری جمهوری ای بود تا این دو را مستقر سازد و بدین استقرار،  ایران بتواند راه رشد و تعالی در پیش بگیرد.  امید آن میرفت که استبداد از این مرز و بوم رخت بر بندد  و ملت صاحب اختیار خویش بگردد.

   منهم بسان بسیاری از جوانان که در ﺁن انقلاب بی مانند شرکت کردند، چنین می پنداشتم.  بسان بسیاری از ایرانیان از هرآئین ودین و مذهب وزبان و...به صداقت رهبری انقلاب و تعهدش باور داشتیم . آخر، او در مقابل جهانیان ،در نوفل لوشاتو در پاسخ به خبرنگاران ، گفت :جمهوری اسلامی ،یعنی اینکه ایرانیان از زن و مرد، صاحب و اختیار دار رای خویشند(نقل به مضمون)  اورا باور کردیم. اما او به زور باور داشت وقدرت را اصل میشمرد ، بنا بر این در تدارک اسباب تحصیل آن شد . نیروهای دیگر حاضر در صحنه سیاسی نیز قدرت را اصل میشمردند و جهت کسب آن میکوشیدند .با کمال تاسف ،آنان که به آزادی و حقوق ملی باور داشتند اقلیتی بیش نبودند. در گوشه و کنار کشور اسلحه و زور حاکم بود و هر کس خود را قیم مردم میخواند .حتی عده ای توسل به بیگانگان را راه کسب قدرت یافتند و در تدارک تجاوز و جنگ عراق با ایران ،دشمن را همراهی کردند.

   در سال 58  ،در نخستین دور انتخابات ریاست جمهوری ، مردم ایران میخواستند برای اولین بار،خود ، با رای مستقیم خویش ، مسؤلی را برای اداره امور خویش برگزینند و مردم، شخصی را برگزیدند که بیانگر خواست آنها در انقلاب بود . ملت ایران بار دیگر گفت که استقلال و آزادی را میخواهد و گزینش شعار هایشان، در طول انقلاب، از روی آگاهی بوده است.

   آقای بنی صدر برنامه خود را بر محور استقلال وآزادی و رشد ارائه داد وبا اقبال مردم رو برو شد، و اما شما به عنوان یک کرد ایرانی منصف ، نمیدانید که او منتخب ملت ایران است نه یک« قوم خاص» . آیا شما بهنگام انتخابات در ایران بودید؟ این انتخابات از جنس انتخابات در رژیم « شاهنشاهی» و یا در «جمهوری اسلامی» بود؟

    او با مردم عهد کرد تا از آزادیهای آنها و استقلال وطن دفاع کندوکرد . بمدت 9 ماه به هنگام تجاوز عراق ( که با تشویق آمریکا و اسرائیل وغرب و همدستی بیگانه پرستان داخلی انجام گرفت) بطور شبانه روز از وطن دفاع کرد. او در مقام ریاست جمهوری ،مدافع حقوق ایرانیان بود.اعتراضش به وجود زندانهای متعدد، شکنجه واعدام  را فراموش کرده اید ؟ در کدام کشور سراغ دارید که رئیس قوه مجریه اش فریاد بر آورد چرا باید زندانهای متعدد داشته باشیم ،چرا باید در این جمهوری شکنجه باشد؟ و..... هم او بود که در اوج درگیری ، وقتی نمایندگان احزاب کرد ( کومله و حزب دموکرات کردستان ایران) اعلام آمادگی کردند که در صورت تامین، اسلحه خود را تحویل میدهند،چون چنین تامینی را از خمینی نتوانست بگیرد، به آنها پیغام داد که اسلحه های خود را تحویل ندهید . از نظر شما این عمل او با قانون قدرت جور بود یا با این حق مهم از حقوق انسان که حق گفتن و حق شنیدن است و دفاع از حق حیات دوستان شما؟ لحظه ای با خود بیندشید و کینه و بغض را بکناری بگذارید و قضاوت کنید، نتیجه راهم برای خویش نگهدارید.

  دفاع مستمر او از حقوق مردم ایران وحق حاکمیتشان ،  ملاتاریا را که در تدارک استبداد فقیه وآنهم از نوع مطلقه اش بود ، خوش نیامد و بالاخره در 30 خرداد 1360 کودتا علیه او را سازمان داد. اکنون 25 سال از آن روز شوم میگذرد و این ظرف زمان را دریائی سرشار از خون قربانیاش پر گردانده است. او از ایران مهاجرت کرد و گفت : برای فاش کردن روابط ریگانیسم و خمینیسم ، راه مهاجرت را در پیش گرفته است . بخاطر  دفاع از استقلال و آزادی  و حقوق ملی ایرانیان ، به صحنه اصلی مبارزه ﺁمده است .

     آقای بنی صدردر پایان دوره چهار ساله ریاست جمهوری در نامه ای خطاب به مردم ایران ، نوشت، دوران ریاست جمهوری او به پایان رسیده است.

   من و دوستانم وبسیاری از ایرانیان به رای خود احترام میگذاریم و تا وقتی که ایشان از استقلال ایران وآزادی ایرانیان و حقوق و کرامت انسان دفاع میکند خود رابه آن رای متعهد میدانیم . با این همه آقای بنی صدر هم مجاز نیست ، به نمایندگی از مردم ایران، بر سر حقوق ملی ایرانیان، با هیچ قدرت بیگانه، «مذاکره» نماید.

    

اما سؤالها:

    می پرسید :« آیا شما بزرگواران مدافع حقوق بشر و حقوق مسلم ملیتهای ایران، شهامت آن را دارید که این خواستهای بر حق ملیتها را، مبنی بر شناسایی ایران به عنوان یک کشور کثیرالمله، تایید بر سیستم فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت خلقها که این دو با دموکراسی بویژه در جامعه ایران پشت و روی یک مدالند، به هواداران خودتان اعلام کنید و برای رسیدن به آزادی در این چهار چوب به مبارزه ادامه دهید و....»

 آقای گلمرادی گرامی ، به خاطر شما می آورم که در اوایل ریاست جمهوری آقای بنی صدر یکی از مسائل مد نظر عدم تمرکز بود .

چند ماه قبل از انتخابات ،در 31 تير ماه 1358 آقای بنی صدر در روزنامه انقلاب اسلامی  مطلبی تحت عنوان خود" مختاری، بهانه توطئه؟! " نگاشت که در آن، بنا بر تجربیات دول فدرال ، از جمله چنین نوشت:

" اینک ببینیم در کشورهایی که بنا برقانون اساسیشان فدرال هستند چه اموری درقلمرو حکومت مرکزی قرار میکیرد تا معلوم شود بقیه امور کدامهایند و آنها را در قلمرو اداره محلی قرار داد. در قانون های اساسی اطریش ،آلمان وروسیه این امور در قلمرو کار دولت مرکزی قرار میگیرند.

1- حفظ سر حدات کشور و امور دفاع ملی .

2- بر قراری سازمان اداری واحد برای مراجع قانونی قدرت.

3- قانون گذاری واحد برای همه کشور.

4- اجرای سیاست واحد اجتماعی و اقتصادی.پدید آوردن یک مجموعه اقتصاد بصورت اقتصاد ملی پویا و مستقل.

5- تنظیم وتصویب بودجه واحد دولت

6- امنیت کشور.

7- سیاست خارجی و نمایندگی ملت در روابط بین المللی.

8- حل و فصل مسائل دیگری که به تمام نقاط کشور راجع میشوند.

9- جرای قانون اساسی.

10- حفظ تمامیت ارضی کشور و استقلال آن.

حال اگر این امور در قلمرو صلاحیت دولت مرکزی قرار میگیرند ومعنای خود مختاری اداره امور هر ناحیه در غیر حدود بالااست، در متن پیش نویس قانون اساسی اداره همه امور محلی در اختیار شورا ها گذارده شده است:

1- اصل شورا هم در قانون اساسی پذیرفته شده است و هم قانون تشکیل شوراها به تصویب شورای انقلاب رسیده است.

2- در باره دین و فرهنگ خود مختاری پذیرفته شده است.

3-نظارت شوراها بر دخل و خرج و برنامه گذاری پیشرفت اقتصاد ناحیه ای پذیرفته شده است.

4-در عین رعایت وحدت اداری کشور(که به شرح فوق در همه قوانین اساسی فدرال در صلاحیت دولت مرکزی است) اجرای تصمیمات شوراها از سوی مقامات اداری تضمین شده است.

5-آموزش و پرورش و امور بهداشتی در حوزه صلاحیت هر منطقه قرار گرفته است.

6-حق داشتن و بکار بردن زبان محلی قبول شده است.....

اما پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری، درجهت یافتن راه حلی برای مسئله کردستان ، بدنبال ملاقاتها و گفتگوهای متعدد بین نماینده ایشان به عنوان رئیس قوه مجریه، (شهید داریوش فروهر) و نمایندگان سازمانهای کرد،از جمله نماینده حزب دمکرات کردستان ایران پیشنویس طرحی بنام خود مختاری ،به توافق و تصویب طرفین ( این طرح مورد توصویب شورای انقلاب نیز قرار گرفت) رسید .با خروج آقای بنی صدر از ایران و تشکیل شورای ملی مقاومت ، مجددا مسئله به قول شما «کثیر المله» بودن ایران مطرح شد ( من ایران را دارای یک ملت با یک فرهنگ 

ولی با زبان ها ی مختلف و آداب و رسوم محلی خاص خویش میدانم و کرد و فارس و بلوچ و ترکمن و آذری و... را جدا از ملت ایران وفرهنگ آن نمیشناسم وهنوز نمیدانم تعریف روشن شما از «مله» چیست؟ وحق تعیین سرنوشت را چه میدانید ؟آیا جدایی و تجزیه مورد نظر جناب عالی است ؟ که در این صورت من نمیتوانم با شما موافق باشم) طرح خود مختاری که مبنا بر همان طرح تهیه شده در ایران، با کمی اختلاف داشت به تصویب و امضای اعضاء ،از جمله شهید قاسملو و ریاست شورا یعنی آقای بنی صدر رسید.در این طرح آمده است:

«نظربه اینکه دخالت ومشارکت مردم در اخذ واجرای تصمیمات سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی شرط لازم تحقق دمکراسی در یک کشور است، شورای ملی مقاومت به منظور تامین وتقویت هرچه بیشتر حاکمیت مردمی و تمامیت ارضی و یکپارچگی و وحدت ملی کشور و نظر به مبارزات عادلانه مردم کردستان برای تامین دمکراسی در ایران و خود مختاری در کردستان وبه منظور رفع ستم مضاعف از ملیت ستم زده کرد،طرح حاضررا برای تامین خود مختاری کردستان ایران اعلام میدارد. این طرح در چهارچوب برنامه شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران و وظایف مبرم دولت موقت مبنی بر «پایان دادن به جنگ ضد خلقی علیه مردم کردستان با اعلان خود مختاری در جهارچوب تمامیت ارضی ایران،کوشش برای محو آثاراین جنگ»تنظیم وتصویب شده ورهنمون عمل آینده دولت موقت در باره خود مختاری کردستان خواهد بود.

ترتیبات و نحوه اجرای طرح حاضر را دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران مشخص خواهد نمود.دولت موقت موظف است برای تحقق این طرح تلاشهای لازم را مبذول دارد.

1-منطقه خود مختار، تمامی کردستان ایران را شامل میگردد.قلمرو جغرافیایی این منطقه از طریق مراجعه به آرا عمومی مردم منطقه کرد نشین کشور تعیین میشود.

2-ارگان قانونگزاری در امورداخلی منطقه خود مختار،شورایعالی کردستان است که نمایندگان آن از طریق انتخابات آزاد با رای عمومی، مستقیم ،مساوی و مخفی انتخاب می شوند. قوانین عمومی جمهوری در منطقه خود مختار لازم الاجرا است. مصوبات شورای عالی کردستان نبایدناقض قوانین عمومی جمهوری باشد.

3-اداره کلیه امورمنطقه خود مختار کردستان بجز اموری که ذیلا" در صلاحیت دولت مرکزی شناخته میشود در صلاحیت  ارگانهای خود مختار است. تعیین عالیترین ارگانها برای اداره این امورو نظارت بر فعالیت آنها بعهده شورای عالی  کردستان است .

4-حفظ انتظامات داخلی منطقه خود مختار بعهده ارگانهای خود مختاری است که نیروی متناسب برای این امر را با رعایت ماده 2 طرح حاضر سازمان خواهند داد.

5-امور مربوط به سیاست خارجی و روابط خارجی، امنیت سراسری جمهوری و دفاع ملی(شامل حراست از مرزها،حفظ تمامیت ارضی و وحدت جمهوری) در صلاحیت دولت مرکزی است.ارتش در منطقه خود مختار کردستان نیز مانند دیگر نقاط ایران حق دخالت در امور انتظامی داخلی را ندارد.

6-امور مربوط به تجارت خارجی و گمرکات،تعیین نظام پولی ومالی کشور،تنظیم بودجه عمومی و برنامه های اقتصادی که اهمیت سراسری دارندویا مستلزم سرمایه گذاریهای کلان هستند در صلاحیت دولت مرکزی است.اداره سایر امور اقتصادی منطقه خود مختار در صلاحیت ارگانهای خود مختاری است. بهره برداری از منابع طبیعی عمومی کشورکه اهمیت سراسری دارند در صلاحیت دولت مرکزی است که به نفع همه مردم ایران صورت میگیرد.در منطقه خود مختار کردستان ارگانهای خو مختاری دولت مرکزی رادر بهره برداری از این منابع و ثروتها یاری خواهند نمود.

7-زبان کردی، زبان رسمی تدریس و مکاتبه داخلی در منطقه خود مختاری است و در همه مراحل تحصیلی حق آموزش به زبان کردی برای ساکنان منطقه برسمیت شناخته میشود:

زبان فارسی ،در منطقه خود مختار نیز مانند دیگر مناطق ایران ،زبان رسمی است و در مدارس همراه زبان کردی آموزش داده میشود .مکاتبات ادارات منطقه خود مختار کردستان با مرکز و سایر مناطق ایران ونیز با ادارات وابسته به دولت مرکزی در منطقه خود مختار بزبان فارسی صورت میگیرد.کلیه ساکنان غیر کرددر کردستان خود مختار در اشاعه فرهنگ خود آزادند و حق آموزش به زبان خود را دارند.

8-کلیه حقوق و آزادیها ی مصرح در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای بین المللی مربوط به آن،نظیر آزادی عقیده و بیان،آزادی مطبوعات، آزادی تشکیل و فعالیت احزاب و سازمانهای سیاسی،اتحادیه ها و شوراهای کارگری، دهقانی و صنفی ، انجمن های دموکراتیک ،آزادی انتخاب شغل و محل اقامت و آزادی مذهب در کردستان خود مختار همانند دیگر نقاط ایران تضمین میشود.کلیه ساکنان کردستان اعم از زن و مرد، همانند ساکنان سایر مناطق ایران بدون تبعیض جنسی،قومی نژادی و مذهبی از تساوی حقوق اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و فرهنگی بر خوردار خواهند بود.

9-نظام قضایی جمهوری واحداست ودرمنطقه خودمختار،دادگاههاطبق قوانین جمهوری وهمچنین قوانین مصوب شورای عالی کردستان، به دعاوی رسیدگی خواهند نمود.نیروهای انتظامی کردستان خودمختار، همانندنیروهای انتظامی دیگر نقاط کشور ضابط دادگستری بوده و ملزم به اجرای احکام و دستورها و قرار های محاکم ومقامات قضایی می باشند.

10-ارگانهای خودمختاری موظفند از مداخله در اموری که در صلاحیت ویژه دولت مرکزی شناخته شده است خودداری نموده و دولت مرکزی رادراجرای وظایف خویش در منطقه یاری کنند. به همین نحو دولت مرکزی و ارگانهای اجرایی آن ازمداخله دراموری که درصلاحیت ویژه ارگانهای خود مختاری شناخته شده اندممنوعند وباید ارگانهای خود مختاری را در انجام وظایف خود یاری رسانند.

11-دولت مرکزی در اجرای وظیفه خود مبنی بر تامین سریع پیشرفت و توسعه کلیه مناطق عقب افتاده کشور، موظف است که از در آمدهای عمومی سهم بیشتری را به رفع عقب ماندگی منطقه خود مختار کردستان نیز تخصیص دهد.

12-مردم منطقه خود مختار کردستان مانند سایر هموطنان خود در سراسر ایران از طرق قانونی و بدون هیچگونه تبعیض در ادراه امور کشور مشارکت خواهند نمود.»

طرح حاضر در یک مقدمه و 12 ماده در تاریخ 17 آبان 1362 به اتفاق آرا در شورای ملی مقاومت به تصویب رسید.

 

آقای مرادی گرامی برای اطلاع شماودیگر هموطنان، یاد آورمیشوم که مجامع اسلامی ایرانیان، که من به عضویت آن افتخار میکنم ، بعداز کودتای خرداد 60 علیه منتخب مردم، شکل گرفت و موازنه منفی را اصل راهنمای خویش گرداند . استقلال وآزادی ورشد و عدالت اجتماعی از اصول خدشه ناپذیر مندرج در مرامنامه آنها است . افتخار همکاری با آقای بنی صدر را دارند و دفاع از استقلال ایران و حقوق ملی ایرانیان وحقوق بشر و کرامت انسان رااز وظایف خود میدانند. بادیگر نیروهای آزادیخواه همکاری دارند و این همکاری نتایج خوبی هم ببار آورده است از جمله میتوان به ماجرای دادگاه میکونوس که حضور آقای بنی صدر و شهادت در آن دادگاه ضربه بزرگی به نظام تروریست  ملاتاریا زد و همکاری در افشا و پی گیری قتلهای زنجیره ای و.... اشاره داشت که گمان نمیکنم علیرغم کم لطفی شما این امور را بتوان از مصادیق عوامفریبی دانست.

 در تاریخ 12 اردیبهشت 1382 برابر با 2 مه 2002 از سوی مجامع اسلامی ایرانیان جزوه ای تحت عنوان:

« نظام پیشنهادی برای آینده ایران ،_ طرح پیشنهادی مجامع اسلامی ایرانیان» انتشار یافت و از تمامی سازمانها و هموطنان خواسته شد تا به نقد آن بپردازند تا در اصلاح و جامعیت آن بکوشند اما دریغ . شما هموطن و همولایت گرامیم اگر به خود زحمت مطالعه آن را داده بودید شاید اینهمه اتهام بی اساس را متوجه اینجانب و همفکرانم نمیکردید و با رعایت کمی انصاف ، بر قلم می ﺁوردید که  درد مشترک داریم. ما بسیار خوشحال خواهیم شد که نقد شما را در این باره دریافت کنیم ( شما میتوانید با مراجعه به سایت مجامع (http://www.majameeslamiiranian.com) طرح را مطالعه کنید

 بنده ویا همفکرانم هرگز خود را نماینده مردم و یا بخشی از مردم ایران نخواندیم و چنین ادعایی نداریم اما هر ایرانی در خور این عنوان در دفاع از حقوق ملی و استقلال ایران، نماینده تک تک آحاد ملت ایران است.اگر بنا باشد برای دفاع از حقوق ملی و استقلال و آزادی منتظر نمایندگی باشیم از ایران چه میماند؟

 شما به دوران فعالیت کنفدراسیون و حضور برادر آقای بنی صدر در جلسات آن و اعتراض احتمالی او به یاران شما «هو کردن» ، مینویسید :

« بنده در تعجبم، زمانی که در کنفدراسیون دانشجویان ایران که من افتخار عضویت در آن را داشتم، سیاست خارجی آمریکا و بویژه سیاست امریکا در ایران را محکوم میکرد، همفکران آن روزی شما، بویژه برادر همین آقای بنی صدر، ما را در کنفدراسیون هو میکرد» .

 نمیدانم این موضوع چه ربطی به نوشته من داشت .

اما ، اولا" هو کردن را از سوی ایشان بعید میدانم ثانیا" تا آنجا که تاریخچه کنفدراسیون را مطالعه کرده ام آقای بنی صدر و دوستانش ( از جمله برادر ایشان ) جناح مصدقی و ملی بودند وسیاست آمریکا بخصوص در ایران و بعد از کودتای 28 مرداد همواره مورد نقد ایشان بوده است . ﺁیا شما نمی دانید در یک کنگره کنفدراسیون همسر ﺁقای دکتر صادق بنی صدر به عضویت هیأت دبیران کنفدراسیون و در کنگره دیگری ﺁقای بنی صدر به دبیری کنفدراسیون انتخاب شدند ؟ ﺁقای بنی صدر 3 اعتراض مهم کردند : اعتراض به ارتباط یک دبیر با سیا و رابطه کنفدارسیون با کوساک ( سازمان دانشجوئی بین المللی تحت نفوذ سیا ) و اعتراض به پول گرفتن کنفدارسیون از « بلوک شرق » و اعتراض به تبعیض قائل شدن در دفاع از زندانیان سیاسی ؟  پس اعتراض، اعتراض به ابراز وابستگی به اردوگاه استبداد استالینی بوده است  ونه مبارزه با امپریالیزم آمریکا .

این را خوب میدانم و شاهد راه و روش استالینیستها  بوده و هستم :آن زمان که اردوگاه «سوسیالیسم» قبله گاه جمعی بود ، هر گاه با روش استالینیستی آنها مخالفت میشد و یا بشود ، مخالفت کننده با انگ لیبرال و آمریکایی مورد اتهام قرار میگرفت ویا میگیرد .گویی در اندیشه آنها انسان مستقل هویتی قابل تصور نبود . حزب توده چون خود را هوادار روسیه می دانست ، نمی توانست مصدق و جبهه ملی را دست نشانده امریکا نخواند . اما چون نتوانست دلیل دشمنی خود را با رهبران نهضت ملی ایران ارائه کند، بعد از کودتای 28 مرداد ، ناگزیر شد اعتراف کند در باره مصدق و رهبران نهضت ملی ، اشتباه کرده است .

 میپرسید: « چگونه است که امروز سیاست آمریکا برای شما بد شده است ولی آن روز خوب بود؟! من فکر میکنم اگر تغییری در سیاست جنایتکارانه خارجی آمریکا رخ داده شده، در مسیر مثبت است نه منفی آن....»

 تا آنجا که بخاطر دارم ما همواره مخالف سیاست سلطه گرانه  بوده و هستیم حال چه بنام  سوسیالیم باشد خواه لیبرالیسم .خط استقلال و آزادی همواره از هردوی اینها ضربه خورده و با هردو ﺁنها مبارزه کرده است .. همکاری آنها با خط استبداد و وابستگی در دو کودتای 28 مرداد 32 و30 خرداد 60 تجلی دشمنی آنها با حقوق ملی  ماست . نظریه سلطه و پیش بینی علمی انحلال دو ابرقدرت را ﺁقای بنی صدر ارائه کرد . این بر شما است که توضیح دهید خود را سانسور کرده اید و یا ﺁگاهانه دروغ را جانشین حقیقت می کنید ؟

 من خوش بینی شما را در باب تغییر سیاست جنایکارانه خارجی آمریکا ندارم و با فکر کردن و اگر و مگر هم نمیتوانم تغییری در سیاست آن بیابم ( شما مینویسید« من فکر میکنم اگر تغییری در سیاست جنایتکاران خارجی آمریکا رخ داده شده، در مسیر مثبت است نه منفی آن!!!» )

 معتقدم که نظام سلطه منافع خود را در نظر میگیرد ،او حتی حقوق ملی ملت خویش را نادیده میگیرد تهاجم به افغانستان و عراق برای« استقرار دموکراسی» بهانه ای بیش نیست ،هدف، دستیابی به منابع نفت و خلاصه  حفظ منافع سرمایه داری است آیا دروغ گویی مقامات عالیرتبه امریکا ، در پرونده سازی و توجیه تراشی  برای هجوم به عراق و پنهان کردن حقیقت امر از مردم آمریکا ،با حقوق ملی آنان هم خوانی دارد؟ کشتار خانواده های عراقی از زن و کودک و مرد و پیر و جوان ،در جهت رعایت حقوق بشر ومردم عراق از« اجبارا"» به سر عقل آمدن آمریکا است؟ شکنجه ها و هتک حرمت و کرامت انسانها چطور؟ نشستن با مایکل لودین و شرکایش و نیروی جانشین سازی از سوی آنان، با حقوق ملی ایرانیان و برقراری «دموکراسی» در ایران سازگاری دارد؟

و بالاخره آقای  مرادی عزیز ما به تعهد خویش در صیانت از حقوق ملی ایرانیان پایبندیم و نه تنها هراسی از عدم تمرکز در ایران نداریم بلکه برای آن پیشنهاد نموده و برنامه ارائه داده ایم .اما سیستم فدراتیو ویا هر سیستمی را که از سوی آمریکا و مستشاران و وابستگانش که تجزیه و تکه پاره کردن ایران را مد نظر داشته باشد نمیپذیریم وبا آن مبارزه خواهیم کرد. سرنوشتی چون مردم عراق و افغانستان را سزاوار ملت ایران نمیدانیم .ملت ایران را ، از کرد و فارس، آذری وبلوچ عرب زبان وگیلک و ترکمن و لر و... دارای حقوق وکرامت و قادر وتوانا میدانیم تا در ایرانی آزاد سرنوشت خویش را خویش تعین کنند .جدایی دین وهر ایدئولوژی ومرامی از دولت را لازم میدانیم ایرانی را دارای آداب و سنن متفاوت ومجموعه آنها را فرهنگ ایرانی میشناسیم، نه «فرهنگها»، امیدوارم شما  با مطالعه این پاسخ و اسناد یاد شده از نگرانی بابت شهامت ما در شناختن حقوق ملی ایرانیان بدرﺁئید و روش نادرستی را رها کنید که در گذشته به شما زیان رسانده است : چماق تراشیدن به قصد این که هیچ ایرانی جرأت نکند بپرسد چرا به جای مراجعه به بیگانگان امثال لودین ،  به سراغ هموطنان خود ، مردمی نمی روید که باتفاقشان ، ملت و کشور ایران را ساخته اید ؟

  شما مینویسید:« ... اگر شما متهورانه این خواست برحق و درست ما را به رسمیت بشناسید و حاضر باشید در کنار ما برای رسیدن به دمکراسی، یعنی حقوق مساوی بین انسانها و ملیتهای گوناگون ایران از قبیل شناسائی فرهنگها و زبانهای مختلف و حق اداره امور مردم به دست خود مردم و تقسیم قدرت بین آیالات و ولایات، تدریس به زبان مادری در دبستان، دبیرستان و دانشگاهها، دخالت ندادن دین در امور اداره مملکت، به رسمیت شناختن اقلیتهای مذهبی و در یک کلام تأیید بر سیستم فدرالیسم به شیوه و سبک مثلا کانادا یا سویس، بپذیرید، بنده از همینجا همراه میلیونها کرد ایرانی و حتا همان رهبران احزاب سیاسی نیز هم پای شما خواهیم آمد و هم پیمان شما خواهیم شد. آنچه از این مقاله دستگیرم شده، این است مگر نه! شما رهبران احزاب کردی در ایران را سرزنش می کنید که میخواهند با آمریکا ساخته پاخته کنند و شما مخالف آن هستید. پس بیائید این حقوق اولیه را به رسمیت بشناسید، تا ما مردم دیگر ملیتها با شما هم پیمان شویم و رهبران خود را هم به دنبال خود بکشانیم.».

   آقای مرادی گرامی آنچه از ما خواسته اید« متهورانه» بپذیریم،در برنامه ومرامنامه مابا شفافیت کامل آمده است .اما من نمیدانم که شما چه ولایتی برمیلیونها کرد ایرانی و رهبران احزاب سیاسی دارید که از جانب آنها تعهد میسپارید آیا این عمل ناقض نوشته خود شما نیست؟ولی میتوانم لااقل در مورد خود شما بگویم این گوی واین میدان.

 

jmpaknejad@yahoo.fr