نیرنگ های تازه رژیم اسلامی!
کوروش
گلنام
چهارشنبه 31 خرداد 1385 ـ 21 ژوئن 2006
اکنون دیگر آشکار شده است که هنگامی که صدام حسین سرنگون شده است، سیستم
مافیایی ولایت و شخص ولی فقیه که آمریکایی را در مرز های ایران دیده و می پنداشته
است که پس از صدام نوبت او فرارسیده است، دست به تلاشی پنهان زده و پیام مذاکره و
تسلیم فرستاده است که آمریکاییان جدی نگرفته واهمیت نداده اند. اگر خوانندگان
سخنان نمایندگان و سرکردگان رژیم در آن روزها را بیاد بیاورند، این هراس، دست
پاچگی و گونه ای هرج و مرج سیاسی درونی رژیم در آن روزهارا نیز بیاد خواهند آورد.
کار حتا به جایی رسید که مقام معظم که خود بیش از همه ترسیده بود، با همآن ریا
کاری همیشگی اش، در سخنانی به دیگر رفقایش نهیب زد که:نترسید! نترسید! مگر ما فلان
کشور آفریقایی هستیم که آمریکا به ما حمله کند و...
اما چگونه شد که امروز همین حکومت ترسیده دیروزکه البته امروز نیز نه تنها
ترسیده تر است، چه از دیدگاه درونی و چه از دیدگاه بیرونی، بلکه در وضعیتی بسیار
خرابتر از دیروز قرار دارد، چنین وقیحانه برای همه دنیا شاخ و شانه کشیده و قلدری
می کند؟
مردم ایران بزرگترین آسیب و زیان را از همه سو خورده است. چه از سوی حکومت
خودکامه و آدم خوار حاکم بر خود، چه از سوی کشورهای قدرتمند اروپایی،( به ویژه با
سازش های ننگین در باره جنایت ها ی جمهوری اسلامی در برون مرز و باز گذاشتن راه
فرار جنایت کاران فرستاده شده از سوی رژیم پس از انجام جنایت و یا تسلیم آنها به
رژیم پس از به دام افتادن پیش بینی نشده آنها، جز مورد استثنایی که چند قاضی باشرف در فرانسه(قضیه قتل بختیار
در پاریس)و آلمان(دادگاه میکونوس)، که جنایت را تا شناسایی کامل ریشه های جنایت و
دستور دهندگان آن که بالاترین مقام های رژیم اسلامی حاکم بر ایران را آشکار می
کرد، دنبال کردند)، چه از سوی آمریکا، روسیه، چین، کره شمالی و دیگر کشورهای
کمونیستی. شگفت انگیز اینکه کشورهای کمونیستی همچون کوبای ضد دین و به اصطلاح
پشتیبان کارگران و زحمتکشان، با بهره وری از خودخواهی، جاه خواهی ،نادانی و بی
کفایتی سران رژیم اسلامی، هم به سودهای مالی/اقتصادی باد آورده دست یافته و هم با
پشتیبانی پی گیرخود از این رژیم پس مانده و کور دل و کوراندیش، دست به تحریک هرچه
بیشتر این نادانان در مخالفت با آمریکا، که در رده نخست دشمنان خود آنان قرار
دارد، پرداخته و مردم ما را قربانی این سیاست های ضد انسانی خود نموده اند.
مردم ایران گذشته از سستی خود، به ویژه آن گروه از آن ها که چون نگارنده در
بیرون از ایران زندگی می کنند، در حقیقت قربانی سیاست دولت مردان و سیاستمداران جهانی
شده است.
اشتباه های آمریکایی ها و هم پیمانان در عراق پس از سرنگونی صدام، در باز
گذاشتن مرزها و اجازه به بازگشت بی کنترل نیروهای حکیم که وابسته و دست پرورده
رژیم ایران بودند، بهترین مجال را در اختیار مافیای حاکم بر ایران گذاشت که با
رذیلانه ترین شیوه ها وبا هزینه های هنگفت، وسیله هزاران مزدور امنیتی/جاسوسی خود
که در لباس نیروهای عراقی وابسته به حکیم، به سادگی داخل عراق شده بودند، در همه
جا نفوذ کرده، دست به خرابکاری، آتش افروزی زده و گردونه آدمکشی اسلامی خود را
درآنجا نیز به گردش در آورد. این سیاست های رذیلانه و به قیمت قربانی کردن مردم
عراق، دروازه های تازه ای برای قلدری و راهزنی بیشتر بر جمهور جنایتکاران گشود.
همه از دخالت ها وآتش افروزی های "جمهوری" اسلامی در عراق و دیگر جا
ها خبر دارند و بارها از سندهای به دست آمده سخن رفته است اما سودهای بسیار زیاد
وجود یک چنین رژیم آلوده، آدمکش و نادرستی برای آنها، سد راه برخورد و تنبیه جدی آنها شده است که سران آلوده رژیم نیز به
خوبی از آن بهره می برند.
آنچه که امروز در باره نیرنگ ها و قلدری های رژیم اسلامی برای خرید هر چه
بیشتر زمان در باره بسته پیشنهادی اروپا و آمریکا شاهدش هستیم را نیز هم از این
دید باید مورد بررسی قرار داد. رژیم اسلامی با توجه به آنچه در عراق به دست آورده
است، با توجه به سود جویی کشورهای گوناگون که هنوز نیز نمی خواهند او را از سر راه
بردارند، با توجه به زد وبندها ی پشت پرده و داد وستدهای زیر میزی، با وجود آنکه
از آینده خود بسیار بیمناک است، هنوز هم درخود توانایی مانور، ایجاد چند دستگی و
پراکندگی در میان کشورهای جهان و ایجاد پشتیبان برای خود به ویژه در میان کشورهای
مسلمان گرفتار خرافه ها و نادانی ها را می بیند و هر روز در این زمینه به تلاش
بیشتری دست می زند.
نگارنده از دید خودیکبار دیگر ابراز می دارد که مذاکره و دادن مجال بیشتر
به این رژیم آلوده و نیرنگ باز، یکی از بزرگترین اشتباه های تاریخی آمریکا، اروپا
و سایر کشورهای جهان خواهد بود. بارها روشن شده است که هر بار در برابر این
رژیم کمی جدی، استوار و محکم ایستاد، آنها به زودی پس می نشینند و آماده پذیرش هر
گونه سازشی هستند تنها به شرطی که قدرتشان پایدار بوده، ماندگار باشند و از تنبیه
و کیفر نهایی خبری نباشد. اما تا چه زمانی می شود در این راه به پیش رفت؟ جنگ
خواهی رژیم اسلامی بی دلیل نیست. دین و مذهب برای رژیم اسلامی یک رویه و نمای
بیرونی وبهانه است زیرا به دلیل آلودگی تا مغز استخوان و ترس از کیفر برای انجام
هزاران جنایت و خیانت در حق مردم ایران و مردم منطقه، که هیچ راه گریزی نیز از آن
در خود نمی بیند، و اگر آمریکا آینده اش را تضمین نکند، تا زمانی که نفس می کشد،
چاره ای جز پی گیری همین راه جنایت و خیانت ندارد و در نتیجه ناممکن است که به راه
راست و انسانی رانده شود.
ما خودنیز دچار اشتباه بزرگتری خواهیم شد اگر چشم امید به نیرویی بیگانه داشته
باشیم. می بینیم که رژیم بد نام اسلامی و
اروپایی ها به ویژه، که به خوبی این رژیم را می شناسند، هر روز بازی تازه ای را
آغاز می کنند و روشن نیست که این نمایش تا چه هنگام به درازا بکشد. زیرا از روز
روشن تر است که رژیم تا زمانی که امنیتش را آمریکا (نه اروپایی ها)سد در سد تضمین
نکند تسلیم کامل نخواهد شد. اروپاییان و روسیه و چین به دلیل رقابت و یا دشمنی با
آمریکا و نیز سودهایی که هنوز نیزاز وجود رژیم اسلامی می برند، خواستار این امر
هستند و به همین دلیل این بازی را ادامه می دهند اما آمریکا که بهره وری فراوان
خودرا از وجود این رژیم برده و به مرزی رسیده است که دیگر ادامه ماندگاری آنها را
برای آینده خود نامناسب وخطرناک می بیند، آماده دادن چنین تضمینی نیست. آیا آمریکا
به یورش نظامی دست خواهد زد؟ هیچ ایرانی آزادیخواهی که از ویرانی های وحشتناک جنگ
هراس دارد خواهان چنین چیزی نیست.
از این رو است که امروز تلاش برای یک همبستگی ملی و تکیه بر نیروی خود که نیاز
به مدارا با دگر اندیش و دست برداشتن از
کینه جویی های سیاسی/ایدئولوژیک دهه هاکه بنیانش برناراست است و هرگز ما را به
جایی نخواهد رساند، برای آینده مردم ایران بسیار سرنوشت سازاست.