یك فیلسوف ویك دیكتاتور دوره
باستان
دیكتاتور و واداشتن فیلسوف به خودكشی.
از : لاله
امبلی
Seneca , L . N
( 4 p - 65 b )
نرون ، دیكتاتور رومی ، بعدازاینكه
مادر و برادر خودرا بقتل رساند، سراغ سنكا، فیلسوف اخلاق، معلم سابق و مشاور بعدی
اش، رفت و اورا وادارنمود تادرسن ۶۵ سالگی ، به بهانه توطئه علیه دربار، خودرا
بقتل برساند. قتل سنكا، شاعر، سیاستمدار، تراژدی نویس و یك رواقی میانه رو، نشان
داد كه یك فیلسوف اخلاق نمی تواند مشاور یك شاه دیكتاتور و بیسواد باشد. موضوع
سنكا نشان داد كه مشاوراخلاقی یك دیكتاتور بودن چه شغل خطرناكی است. سنكا بعد از اینكه
در اوایل قرن نخست میلادی ازجنگ ارمنستان بازگشت، درسیاست خارجی مبلغ صلح شد و به
تمسخر شاهانی پرداخت كه خودرا سایه خدا می شمردند. ماركسیست ها سنكا را یكی از
نمایندگان جهانبینی ایده آلیستی نامیدند، چون درنظر آنها، او می خواست تضادهای
اجتماعی را با هم آشتی دهد. سنكا همچون سقراط، فلسفه را علم اخلاق می دانست.
امروزه او بعنوان فیلسوف و تراژدی نویس جای مهمی درسیرتاریخ اندیشه دوره باستان
درغرب دارد.
او می نویسد كه چگونه می توان باكمك
عقل علیه پوچی و بیمعنی بودن زندگی درجامعه بحران زده مبارزه كرد. درنظرپاره ای
ازمورخین چون رومی ها خلاف یونانیها، عملگرا بودند و نه نظریه پرداز، حرمتی برای
فیلسوفان قایل نبودند و بدین سبب پاره ای از آنان پایانی غم انگیز یافتند. اختلاف
فلسفه روم با فلسفه یونان در اوایل قرن نخست از آنجا شروع شد كه دو متفكر رومی
یعنی سنكا و سیسرو به مخالفت بانظرات دو عالم دیگر یونانی یعنی افلاتون و ارسطو
پرداختند. گرچه نظام برده داری برای جامعه روم مهم بود، سنكا خلاف افلاتون و ارسطو
به انتقاد از آن درمیان خانواده های اشراف و درباریان
پرداخت. زندگی سنكا را می توان در زمان گذر دوره
باستان به دوره رشد مسیحیت درغرب نیز بشمار آورد. آثار سنكا نشان می دهند
كه سقوط دولت رم غیرقابل پیشگیری بود. او كوشید باتكیه برجهانبینی رواقی و مسیحی
به انتقاد از امپریالیسم روم بپردازد. سنكا پیش از راسل نوشت كه خشونت را نباید
دنبال نمود حتا اگر آن راه و هدف توده ها شده باشد. گرچه نرون برده ها
را وسایل تولید می دانست، سنكا كوشید تا آنان
را نیز مشمول قانون حقوق انسانی بنماید. او می
نویسد كه برده، آزاده و یا قهرمان ملی، عنوانهایی هستند
كه براثر بیعدالتی بوجود آمده اند، چون همه آنها مخلوق خدا هستند و باید درمقابل
قانون برابر باشند. درفلسفه رواقی-رومی ، اخلاق بخش مهم فلسفه بود. آنها غیر از
درس عشق و همدردی با همنوع، اعتقاد عجیبی به قدرت سرنوشت داشتند. سنكا می گفت كه
علم فیزیك یعنی علم شناخت ماهیت جهان. او
غیر از علم
اخلاق، علاقه وافری به حقوق طبیعی انسان داشت و خلاف افلاتون می گفت
كه فیلسوفان نباید در امور سیاست شركت كنند، چون سیاست فعالیتی است خطرناك و ازنظر
اخلاقی قابل سرزنش. یكی ازاصول اخلاقی فلسفه رواقی ( استویكر)، توجه آن به حقوق
طبیعی و هومانیسم بود. بازگشت روشنفكران رومی به اصول حقوق طبیعی رواقی، بازگشت
آنها به انسانگرایی نیز بود. اشاره می شود كه سنكا اهمیتی به فلسفه
نظری نداشت بلكه او فلسفه عمل را تبلیغ می
نمود و می گفت
كه برای جلوگیری از تمایلات غریزی از جمله حرص و
طمع، جامعه نیاز به دولت و قانون مالكیت خصوصی دارد.
سنكا می نویسد كه فلسفه درس عمل است
و نه هنر سخن سرایی. او فلسفه را تنها دانش آزاد می
دانست چون خود،
موجب آزادی می شود. در نظر او
فلسفه برای انسان می تواند نقش: مشاور، راهنما،
محافظ و آزادكننده داشته باشد. سنكا پیش
از سعدی ما گفته بود كه تمام انسانها خویشاوند هستند و با
آنان باید
میانه روی گردد. ازجمله مشهوریت كلمات قصار او : رفتار انسانی نسبت به همنوعان بود.
او می گفت كه عقلگرایی باعث تسلط بر خود، و
از انتقام گیری جلوگیری می كند، چون طبیعت براساس عقل و منطق عمل می نماید . درنظر
او یكی ازمقدمات سعادت انسانی ، آزادی است و دیگری عقلگرایی او است، چون طبیعت
برپایه عقل و خرد عمل می نماید . سنكا سلامتی، زیبایی، آزادی و هم آهنگی را از
مقدمات سعادت انسان می دانست. او : تیزهوشی، بزرگ منشی، تسلط به نفس و عدالت خواهی
را از جمله مهمترین تقواهای انسانی می دانست. امروزه می توان اشاره كرد كه اساس
فلسفه رومی، روی اخلاق و روانشناسی بنا شده بود. آنها می گفتند كه انسان بدون
فلسفه، فاقد قدرت تصمیم گیری و بیمار است. فلسفه واسطه آزادی فكری و جسمی و
آموزگار انسان در زندگی است. درنظر او تئوری نیز نوعی عمل است و می گفت كه اگر
براساس اصول طبیعی زندگی كنیم، هیچگاه دچار فقر و كمبود نخواهیم شد، ولی اگر دنبال
آرزوها و نفسانیات برویم، هیچگاه غنی نخواهیم گردید. سنكا بزرگترین سعادت را بریدن
زنجیرهای شغلی روزانه و انفجار اشتباهات رنج آور روزمره می دانست. او می گفت كه چه
نیكوست! برخود تسلط داشتن، ترس از خدایان و زورگویان نداشتن، توهین و اغراق ننمودن.
سنكا مهمترین اصل زندگی را این می دانست كه انسان آقا و ارباب خودش باشد. او كوشید
طی سالها به نرون، حاكم آنزمان، توصیه های تقوای میانه روی بنماید، ولی بی حاصل
!. سنكا بر اساس فرهنگ حاكم رومی آنزمان،
حاضر بود كه در راه اهداف متعالی مانند : آزادی، عدالت و جمهوری خواهی، جان دهد و
نه برای حقیقت های صوری در راه خدایان. او همچون
مارك آورل اعتقادی به اتوپی دخالت فیلسوفان درسیاست را
نداشت.
گروهی از منتقدین ادبی، تراژدی های
سنكا را مهمترین تفسیرهای شناخت اخلاقی و روانشناسانه جامعه رم باستان می دانند.
تركیب رومی از عقل و خرافات را می توان در شخصیت غالب قهرمانان آثار او مشاهده كرد.
او خلاف سیسرو به سبك كوتاه و مختصر اهمیت می داد و خالق امثال و حكم و جملات قصار
فناناپذیری شد و همچون سیسرو با كمك ادبیات و فلسفه و سخنوری، مبلغ سیاست عملی شد.
سیسرو دارای شاگردانی شد چون سبك اش ساده بود، ولی سنكا را كسی نتوانست تقلید
نماید. خلاف سیسرو در آثار سنكا مقوله سرنوشت نقش مهمی داشت و زمانی كه پیرامون
سرنوشت می نوشت، از شوق اعتقاد به آن، زبانش شاعرانه می گردید. امروزه خواننده
شاهد آثاری از سنكا مانند: دیالوگها، نامه های اخلاقی، درام های میهن پرستانه و
تحقیقات طبیعی با كیفیت و تاثیری جهانی است. اغراق و تحریك از جمله دیگر هنر سبك
نویسندگی او بودند. سنكا در میان فرانسویان محبوبیت خاصی یافت ؛ او دیدرو ، كورنل
، و راسین ، را تحت تعثیر قرار داد و بعد از سیسرو مهمترین متفكر رم باستان شد .
او نه تنها درمیان مسیحیان سده های میانه شاگردان بیشماری یافت بلكه در عصر جدید ،
گوته و لسینگ آلمانی را نیز زیر تعثیر آثار خود قرار داد .
شباهت نظرات اخلاقی سنكا به جهانبینی
مسیحی موجب شد كه بین قرون ۱۶ تا ۱۸ آثار اورا در مراكز فیضیه و میان طلاب مسیحی
با كوششی فوق العاده تبلیغ كنند. فلسفه مسیحی سنكا، فلسفه رواقی رم باستان است. او
همچون سایر فیلسوفان مكتب رواقی برای تبلیغ اصول اخلاقی خود احساس پیامبری می كرد.
از زمان رنسانس تاكنون فلسفه رواقیون و تصورات پرهیزكاری مسیحی در یك رابطه
تنگاتنگ باهم قرارگرفته اند. درطول قرن اول میلادی اصول مسیحی به رقابت با
جهانبینی فلسفه رواقی پرداختند. مقوله هایی مانند : سازشكاری، سكوت، انتقاد،
مقاومت، جزا، تقوا، عقل و خدا در مسیحیت، ریشه های هلنی-رومی دارند. شعارها و
خواسته های رواقی مانند: عشق به انسان، كارنیكوكارانه، میانه روی، شهادت و قهرمانی،
درنزد سنكا، حتا بخشی از عنوانهای اثارش شدند. فرمول : طبیعت= نیكی= پرهیزكاری=
خرد= خدا ، نیز ریشه هلنی-رومی داشت .
ازجمله اثار سنكا: فواید نیكوكاری،
پیرامون دوراندیشی، مجموعه آثار ۷ جلدی تحقیقات درعلوم طبیعی، ۱۲۴ نامه اخلاقی، ۹
تراژدی اسطوره ای، زندگی سعادتمند، نامه هایی درباره برده ها، سازمانهای
گلادیاتوری، تساوی حقوق زن و مرد،پایداری و مقاومت روشنفكران، پیرامون كوتاهی
زندگی، درباره آسوده گی خیال و قهرمان بازی های غلط هستند. سنكا با اشاره به:
خشم، شوق، عشق، و ورزش قهرمان پروری، در شرایط فوق العاده علاقه خود به اخلاق و موضوعات
اجتماعی را نشان می دهد.
سنكا در سال ۴ پیش از میلاد در شهر
قرطبه در اندلس اسپانیا بدنیا آمد و در سال ۶۵ بعد از میلاد به دستور نرون در شهر
رم مجبور به خودكشی، از طریق زدن شاهرگ خود شد. او مدتی در مصر زندگی كرد و ۸ سال
در روی جزیره كورزیكا در تبعید بسر برد. و بر اثر توطئه های درباریان درسال ۴۱ بعد
از میلاد شغل خودرا ازدست داد. توانایی های سخنوری او گویا موجب حسادت رقیبان اش
در دربار شد. سنكا می گفت كه غالب سالهای زندگی را كاری نكردیم، بخشی از زندگی را
كارهای بد و خلاف كردیم و بخش دیگر را صرف كارهای غیرمهم و غیرضروری نمودیم. او در
حین تبعید درنامه ای به مادرش نوشت كه؛ تبعید یك فاجعه نیست بلكه یك حادثه ناگوار
است و تغییر مكان، بخشی از زندگی است، انسان می تواند با كمك نیكی و احساس مسئولیت
در همه جا در خانه باشد و احساس خوشبختی نماید . باید دراینجا اشاره نمود كه فلسفه
رواقی سنكا امروزه ما را به یاد فرقه های بودیستی آسیا می اندازد . –