اعدام خودی، جشن غیرخودی!
Farhangi84@noavar.com
علیشاد لربچه
Henrik Ibsen 1828- 1906
نمایشنامه نویسی چون سعید سلطانپور
را اعدام میكنند و به جشنی برای ایبسن، اجازه برگزاری میدهند. چه نیكو میبود اگر
از تمام اعدامیان فرهنگی و اجتمایی و سیاسی آشكارا و عملا اعاده حیثیت میشد و مقصرین
به محاكمه كشیده میشدند. بعد از یادی از شاعر اعدامی روس ماندلشتام ، شنیدم كه
تازگیها طی جشنی از ایبسن درایران قدردانی می شود .نمی دانم بدون ضرب و شتم شركت كنندگان ،میشود مراسمی هم برای استاد امیرحسین
آریانپور برقرار نمود یا نه !؟.
ایبسن كیست ؟
در مطلب زیر شرح مختصری درباره وی
آمده .
در آغاز باید در اینجا یادی از دكتر
آریانپور نمود كه بخشی از دوستداران ایرانی ادبیات جهانی را با نام هنریك
ایبسن ، نمایشنامه نویس نروژی آشنا كرد . ایبسن یكی از آغازگران ادبیات
اجتمایی-انتقادی در 150سال پیش اروپاست . یقینا میتوان گفت درام نویسی اروپا بدون
نام او غیرقابل تصور است . نمایشنامه های انتقادی ایبسن تاتر اروپا را تحت تعثیر
قرار داد. او خالق نمایشنامه های رئالیسم انتقادی نیز است . امروزه میتوان او را یكی
از كلاسیكهای ادبیات نروژ بشمار آورد . سالها نقل قولهای او مانند جملات قصار نیچه
ورد زبانها بود.اهمیت آثار او را در كنار كارهای : برشت،شكسپیر،و شیلر قرار میدهند
، گرچه بعضی از آثارش سالها در اروپا ممنوع بودند و یا سانسور می شدند.
هنریك ایبسن بین سالهای 1828 و 1906
میلادی زندگی نمود . او از خانواده ای متوسط برخاسته بود ، پدرش یكی از تجار
شهرشان بود كه به علت تحولات جدید نظام سرمایه داری ورشكسته شده بود .ورشكستگی
تجارتخانه پدر در نوجوانی موجب فقر و فشار اجتمایی به خانواده او شد . ایبسن از آن
زمان درد مردم نیازمند را با گوشت و پوست خود حس نمود.
شاید به این دلیل او در جوانی به
هواداری از نظریات سوسیالیسم تخیلی مبارزی بنام ماركوس ترانه پرداخت. با وقوع
انقلاب 1848 در شمال اروپا ایبسن به سرودن اشعار آزادیخواهانه پرداخت . ایبسن بیش
از 27سال از عمر خود را به دلخواه یا به علت فرار از خطر توطئه گروههای راستگرا در
خارج از وطن زیست كه یكی از نتایج آن آشنایی او با تاتر كشورهای دیگر بود.
نروژ وطن او كشوری است كه باوجود
چهار-پنج میلیون جمعیت ناچیز خود ادیبان بزرگی به فرهنگ جهانی تقدیم كرده . در قرن
نوزده زمان او همچون دوران رمانتیك اروپا بحث شدیدی میان دوجناح طرفدار ادبیات زیباگرایی
و ادبیات اخلاقگرایی درگرفت . ادبیات قرن نوزده كشورش وارث تمایلات سیاسی-اخلاقی
عصر روشنگری و نظریات آزادیخواهانه رمانتیك شد. ایبسن با آغاز مبارزات اجتمایی به
جنبش كارگری میهن اش پیوست .
در سال 1866 مجلس ملی نروژ به موجب
نوشتن نمایشنامه : آتش سوزی ، حقوق سالانه ای برای او تعیین كرد تا ایبسن با خیال
راحت به مسافرت برود و به وظایف ادبی اش جامه عمل بپوشاند. امروزه میتوان گفت ، این
كار را میگویند تشویق و قدردانی از اهل قلم نه اینكه ترمز دستی اتوبوس نویسندگان
را نكشیدن و آنها را به ته دره پنجشیر فرستادن !.
ایبسن برخلاف رسم روزگار و فرهنگ
حاكم زمان خود با قربانیان جامعه مردسالار و جنبش زنان نیز ابراز همدردی نمود. در
قرن نوزده، ادبیات، رسانه ای بود كه با كمك آن زنان نیز خواسته ها و مسائل خود را
مطرح میكردند . مشهورترین اثر ایبسن : خانه عروسكی ، نیز در باره مبارزه زنان
نوشته شده. او در این نمایشنامه فشار و ظلم به زنان در جامعه غیرعادلانه را نشان میدهد
. ایبسن در باره اینگونه ادبیات می نویسد : زولا به درون باتلاق میرود تا در آن
شنا كند ولی من برای اینكه آنرا تمیز كنم . در آثار او معمولا مسائل اجتمایی به
شكل موضوعات خانواده گی مطرح میشوند . در نمایشنامه : اشباح ، او نه تنها وابستگی
زن در پیوند و ازدواج بورژوایی پدرسالار را نشان میدهد بلكه درد و رنج كودكان در
خانوادههای از هم پاشیده شده را معرفی میكند . ایبسن به انتقاد از جامعه ای میپردازد
كه مردها در آن معیارهای رفتار و كردار زنان را تعیین میكنند.
او در نمایشنامه : مرغابی وحشی ،
فساد و پوسیده گی جامعه سرمایه داری را نشان میدهد . در درام : دشمن خلق ، تضاد ظاهر و ماهیت باطنی جامعه معیوب را به
انتقاد میگیرد . و در نمایش : اگر ما مرده ها برخیزیم ، اهمیت جهانی و انسانی درام
را نشان میدهد ، در این قطعه او بطور سمبولیك : دروغ ، حیله و منفعت پرستی در زندگی
و جامعه طبقاتی را به بحث میگذارد.
نمایشنامه های آغازین ایبسن زیر تعثیر
پدیده رمانتیك ملی مد روز آنزمان بود كه با سنت گرایی ارتجاعی مبارزه میكرد. ایبسن
به انتقاد از ارزشهای زیبایی شناسی لیبرالیسم سیاسی نیز پرداخت. نمایشنامه هایش
گرچه در آغاز دارای عناصر سمبولیك،فلسفی
و یا فولكلوریك بودند، ولی او در خاتمه به واقعگرایی انتقادی روی آورد . ایبسن در
ابتدای كار نویسنده گی ده سالی درامهای فلسفی نوشت . گرچه او خود فرزند لیبرالیسم
اروپایی است ولی با جنبه های منفی آن نیز مبارزه كرد و از آن انتقاد نمود . ایبسن
جامعه و طبقه خود یعنی طبقه بورژوا را بخوبی می شناخت و آنرا با توانایی خاصی به
نقد كشید . او نه تنها به موضوع حقوق و حركت اجتمایی زنان بلكه به جنبش اعتراضی
كارگران و نتایج منفی صنعتی شدن كشورش هم پرداخت . او در آثارش نه تنها روباه صفتی
، دورویی نظام سرمایه داری را نشان میدهد بلكه تضاد بین اصول اخلاقی نظری و زندگی
خشن عملی را عمده میكند . او از نظام و اصولی انتقاد میكند كه با لباس دمكراسی ،منافع
یك گروه اقلیت استثمارگر را نماینده گی می نماید . با مرگ ایبسن، قهرمان درام
اكسپرسیونیستی مرسوم آنزمان ، بار دیگر
مردها شدند . در طول جنگ جهانی اول نیز زنان یا در كارخانه های اسلحه سازی به
پركردن خمپارهها پرداختند یا در باجه های بلیط فروشی به كار گمارده شدند ، یعنی توقفی
ناخواسته در حركتهای تساوی خواهانه حقوق زنان صورت گرفت .