فلسفه لیبرال هم قربانی داد!

 

 

 

 

 

 

 

نصرت  شاد

 Nushad@web.de                       

 

جردانو  برونو 

Giordano  Bruno  1548 – 1600

دویست و پنجاه سال بعد از اینكه سازمان تفتیش عقاید كلیسای كاتولیك ، جردانو برونو ، آزاداندیش ایتالیایی را بقتل رساند، لیبرالیسم غرب درقرن 19 ، باتكیه بر شعار : آزادیخواهی و حقیقت جویی آن شهید ، اورا نخستین قربانی جنبش خود نامید. توضیح آنكه درپاره ای از دانشنامه های غرب ، جردانو برونو را تحت تعثیر فلسفه  ابن رشد و ابن سینا بشمارمی آورند. دریك روز گرم و آفتابی ماه فوریه سال 1600 ؛ مثل امروز!، درمیدان گلفروشان شهر رم، جردانو برونو را درمیان تپه ای از انبوه هیزم های خشك، بعد از 7 سال بازداشت و شكنجه ، سرانجام به آتش كشیدند. شهامت او درمبارزه علیه كلیسای قرون وسطایی، صدسال بعد باعث توجه خاص روشنفكران به وی گردید.ماركسیست ها او را واسطه جهانبینی مادی با مشخصات پانته ایستی میدانستند كه درمقابل اسكولاستیك فئودالی مقاومت نمود. پانته ایست های فلسفی ؛ خالق و طبیعت را یكی  میدانستند و این عقیده  آنزمان بشكل : رافضی و منكر خدا تفسیر میشد. جردانو برونو به نقل از مورخین اندیشه، مهمترین فیلسوف دوره رنسانس ایتالیا بود. اشتباه مرگ آور برونو درآنجا بود كه او بعد از 6 سال مهاجرت و تبعید دركشورهای : سویس، آلمان، انگلیس ، فرانسه ، با یك فریب و توطئه برنامه ریزی شده ، اورا تشویق به بازگشت به شهر ونیز نمودند تا استاد ریاضی دردانشگاه شود، ولی صاحبخانه اش اورا لو داد و شغل استادی را همزمان به گالیله تواب! واگذار كردند. غیرازافكارماده گرایانه،اوبه طرح دیالكتیك ثمربخشی ازجمله : جهان نامتناهی درمقابل جهان محصور احدیت درمقابل كثرت عام درمقابل خاص و خرد درمقابل كلان ، پرداخت.

گرچه كلیسا قدرت خودرا آنزمان ، دردوره رنسانس بتدریج ازدست داده بود ، ولی تصویری ازجهان درسرداشتن؛ بدون آنكه خدارا خالق آن شمردن، نظری خطرناك ومرگ آور بود. با وجود اینكه اوخالق سیستم فلسفی نبود، ولی باتكیه بركشفیات انقلابی كپرنیك ، اعلان كرد كه نه زمین بلكه خورشید مركز منظومه شمسی درجهان ما است. اهمیت كار برونو درآن جاست كه اوآثار كوئس ، كپرنیك و لوتر رابادقت خاصی مطالعه كرد و كوشید ازتركیب آنها ایده ای نوبسازد. بعدازصدسال سكوت درباره وی، سرانجام نظرات برونو ازطریق لایبنیتس و اسپینوزا روی فلسفه ایده آلیسم آلمان اثرگذاشتند. برونو یك فیلسوف شاعر وخالق اشعار و دیالوگهایی ادبی است . قدرت فلسفه او نه در سیستماتیك بودنش .بلكه در كشف سرمستانه زیبایی طبیعت است . نظرات او نه تنها روی علوم تجربی و فیزیك جدید ، بلكه روی جهانبینی متفكرانی مانند : گوته ، شیلر و شلینگ ، امروزه محسوس میباشند. 

  اوبادفاع ازنظریه كپرنیك، مبلغ نامتناهی بودن جهان شد و اعتراف به وجود جهانهایی گوناگون غیراز كره زمین و ساكنانش گردید . گوته ، وجود چند منظومه شمسی ، تنوع جهانهای دیگر و بی نهایت بودن دنیا را ، بزرگترین كشف بشریت درزمان كپرنیك دانست.

      برونو میگفت كه جهان ، تصویر یا مخلوق خدا نیست ، بلكه طبیعت و خالق یكی هستند . وشناخت طبیعت ، موجب شناخت خالق میگردد. یكی ازدلایل حكم اعدام او این بود كه او خدا را دلیل جهان نمیدانست ، بلكه او خالق رادرهمه جا و درون همه اشیاء حاضر و ناظر میدید. او مینویسد كه تنها آرزوی انسان ،آنست كه با ابدیت و بی نهایت ، وحدت یابد. اوعارفی است كه میخواست نظرات كپرنیك را با مسحیت نوافلاتونی متحد سازد. هربار كه برونو وارد بحث عرفان میشد، قدری آسمان-ریسمان ! میكرد . او سن خالق را برابر سن جهان نامتناهی میدانست . درفلسفه پانته ایستی او، خالق همان طبیعت و جهان نامتناهی است. كثرت و احدیت بسته به نیاز شرایط ، به هم تبدیل میگردند. اونظریه اتم دمكریت را قبول داشت ، ولی اتم های او جاندار هستند و هركدام برای خود خدای صغیری! است . برونو ازبحث روح و ماده به بحث فرم و محتوا میرود و آنان را یكی میدانست. در دوره ای كه  او مذهبی بود ، نوشت كه : جسم در روح است ، روح در فكر، فكر در خالق، خالق در طبیعت، طبیعت در تحول . و تحول در مرگ ، و مرگ در زندگی . او همچنین  مخالف نظریه دوجهانی ارسطویی گردید.

جردانو برونو درسال 1548 در نئاپل ایتالیا بدنیا امد و درسال 1600 در رم ،شعله گردید!. اورا نخستین  فیلسوف پانته ایستی عصر جدید میدانند كه طبیعت را خالق مینامید . كلیسای كاتولیك كه انزمان به تعقیب ایدههای جدید میپرداخت ، موجب فرار برونو از ایتالیا، بعدازپایان تحصیل رشته الهیات شد. اوبعضی از آثارش را در زمان مهاجرت در كشورهای میزبان به چاپ رساند . برونو خلاف گالیله هیچ ارزشی برای نقش شناخت ریاضیات قایل نبود . فلسفه او بیشتر ادبی است تا ریاضی . حقیقت فلسفه او نه بر اساس یك معماری سیستماتیك فلسفی بلكه حاوی خصوصیات هنری مانند ، موسیقی ، تصویر و شعر است.

ازجمله آثار او : پیرامون دلایل ، اصول و احدیت دیالوگی پیرامون جهان نامتناهی و دنیاهایش و اشتیاقهای قهرمانی هستند. كتاب “ پیرامون دلایل ، اصول و احدیت “، یعنی اثر اصلی او ، كتابی است متافیزیكی كه به شكل دیالوگ تحریر شده . وكتاب “ اشتیاق های قهرمانی “ او اثری است نظری  پیرامون مقوله شناخت.