پایکوبی و شادی بر ویرانه ها!

کوروش گلنام

چهارشنبه 25 مرداد 1385 ـ 16آگوست 2006

 

سه روز گذشته، خوشبختانه آتش بس در لبنان همچنان پا بر جا بوده و دو سوی در گیری آن را رعایت کرده، صدای انفجاره ها خاموش شده و موشک پرانی ها، کشتار و ویرانی به ویژه صدها برابر بیشتر در لبنان، به پایان رسیده است. اکنون که آتش در گیری موقتن خاموش شده است و تا اجرای بندهای قطع نامه آتش بس شورای امنیت سازمان ملل، نمی توان از پایان حتمی دور کنونی در گیری ها سخن گفت اما سران فتنه گر "جمهوری" اسلامی به عادت وشیوه شناخته شده همیشگی خود، به شدت دست به وارونه سازی و دگرگون کردن نتیجه های واقعی این درگیری خونین و تأسف بار زده و حتا با صرف هزینه های گزاف عده ای از تروریست های حزب الله را با اتومبیل های لوکس و گران قیمت به جنوب لینان کشانده و آن ها را به پاس داشت پیروزی خیالی حزب الله(و خود) بر اسرائیل، به رقص و پایکوبی واداشته اند و اینجا و آنجا به پخش شیرینی برای پیروزی خود پرداخته اند. تلویزیون، رادیو و روزنامه های سر سپرده رژیم نیز در این عوام فریبی ها نقش خود را با همه قدرت انجام می دهند.

اما همه می بینیم و می دانیم که:

1 ـ جنوب لبنان به ویژه، به ویرانه ای تبدیل شده است و همه زیر ساخت های زندگی در آنجا یا بکلی از بین رفته و یابه شدت آسیب دیده است.

2 ـ حزب الله تمام زیربنا و ساختمان های اداری/تشکیلاتی خود را در جنوب لبنان که قلب و شریان اصلی و حیاتی فعالیتش بوده است، از دست داده است که بازسازی آن سال ها به درازا خواهد کشید.

3 ـ یورش اسرائیل چنان برق آسا، سنگین و متأسفانه ویرانگربود که خود حزب الله و سران فتنه گر "جمهوری" اسلامی نیز به آن اعتراف کردند و بارها به میان آوردند که انتظار چنین پاسخ و یورش کوبنده ای را نداشته اند و بنابراین" اسرائیل از پیش برای این حمله برنامه ریزی کرده بوده است." در این باره مسخره تر از همه واکنش ها، سخنان رئیس جمهور منتخب رهبر، احمدی نژاد بود که با بلاهتی تاریخی و ویژه و با آن صدای ملیح و دلنشین خود گفت:" خوب این ها 2 نفر گروگان گرفتند، شما هم 2 نفر گروگان می گرفتید"!

4 ـ سران "جمهوری" اسلامی زمانی که نه تنها خواب و خیال نابودی اسرائیل را نقش بر آب دیده بلکه همه ساخت تشکیلاتی حزب الله را ویران، میلیارد ها دلار پول دزدیده شده از خزانه مردم ایران را که هزینه برپایی این تشکیلات کرده بودند را نیز بر باد دیده و سستی و شکست حتمی را نزدیک دیده و دریافتندکه ترس از گسترش بیشتر درگیری و رسیدن آن به پایتخت های توطئه یعنی تهران/قم، می رود که بر همه چیز حاکم شود، هیاهو و غوغا کردند که چرا سازمان ملل برای برقراری آتش بس کاری نمی کند!

5 ـ سخترین و بی سابقه ترین آسیب و بی آبرویی برای حزب الله، رهبر معظم و "نظام مقدس اسلامی"، آنجا پدیدار شد که مهمترین کشورهای عربی مسلمان، نه تنها جانب حزب الله و اربابش "جمهوری" اسلامی را نگرفتند که آنها را باعث آتش افروزی دانسته و نا گفته خواستار پیروزی اسرائیل بودند. رفتار آنها در برابر این درگیری، به خوبی روشنگر این خواست آنها بود (اسرائیلی ها خود می گویند که حتا چنین درخواست هایی را از برخی سران کشورهای مسلمان دریافت کرده اند).

6 ـ هیاهوهای سران جمهوری اسلامی در داشتن توانایی به زدن تل آویو که بارها از زبان خود آنها و حزب الله بیان شد، میان تهی و بی پایه از کاردرآمد زیرا سران رژیم اسلامی از این درگیری خونین وقربانی نمودن مردم لبنان در پای هدف های شوم خود، خوب فهمیدند که زدن تل آویو بی هیچ تردید یورش به ایران را به دنبال خواهد داشت (بی تردید اسرائیل با همراهی آمریکا در این زمینه نیز آمادگی پپیشین داشته و دارند).اگر چنین می شد آن وقت دیگر میدان مانور، گریز و قربانی کردن بیگناهانی چون مردم لبنان برای آنها وجود نداشت به ویژه آنکه در شوک مرگبار ناشی از عدم پشتیبانی بسیاری سران کشورهای اسلامی به سر برده وخود نیز به خوبی دریافته بودند که این کشورها حتا خواستار برچیده شدن دستگاه شیادی و فتنه انگیزی آنها در منطقه و جهان هستند.

7 ـ این درست است که اسرائیل نیز برای نخستین بار چنین مورد راکت و موشک پرانی قرار گرفت و خسارت دیداما آسیب جانی و مالی اسرائیل با آنچه که بر سر لبنان و حزب الله و مردم بی گناه آن آمد، اصولن قابل برابری نیست.

8 ـ کسانی از تحلیل گران  ابراز داشته اند چون اسرائیل به هدف خود که همآنا ریشه کن کردن حزب الله است، دست نیافته است پس شکست خورده است! چنین تحلیلی کودکانه  وبسیار سطحی است. نتیجه هر حرکت و عملی را باید همه جانبه سنجید. در این باره باید توجه داشت که:

ـ ارتش اسرائیل با یک ارتش و نیروی کلاسیک منظم بر خورد نداشت و با یک نیروی چریکی در گیر بود.

ـ این نیروی چریکی حتا اخلاق و منش انسانی هم نداشت. آنها با راهنمایی رهبر معظم و روانی های دیگری چون احمدی نژاد، همه تلاششان را می کردند که تا آنجا که می توانند پشت مردم عادی بیگناه پناه گرفته و به هر گونه که هست آنها را درگیر در دیوانه سری های خود کنند. آنها بالارفتن تعداد قربانیان عادی بمباران های اسرائیل را به سود تبلیغ های خود علیه اسرائیل می دانستند. در این زمینه یک بار حتا از جا دادن کودکانی با نقص عضو در ساختمانی که از آنجا راکت شلیک کرده بودند نیز به میان آمد چون می دانستند که اسرائیل فورن آن ساختمان را هدف قرار خواهد داد. گذشته از این، آنها در سوراخ ها، غارها و در دل کوه ها پنهان شده و تنها کارشان شلیک راکت و موشک های رسیده از ایران و سوریه بود و اگر چنین نبود، این نیرو حتا توان چند روز نبرد رو در رو در برابر نیروی کوبنده و سهمگین اسرائیل را نداشته و نخواهد داشت.(واقعیت ها را باید دید و گفت.)

ـ حزب الله ریشه کن نشد زیرا همآنگونه که آمد هم مردم عادی را سپر خود نمود، هم اعضایش به سوراخ ها گریختند و هم اینکه اسرائیل زیر فشار شدید جهانی قرار گرفت. این فشار بر اسرائیل نه به پشتیبانی از حزب الله، "جمهوری" اسلامی و یا سوریه، که اتفاقن مورد نفرت بیشتر مردم جهان قرار گرفتند، بلکه به سبب قربانی شدن مردم عادی، شیوه رفتار و بمباران های وحشتناک اسرائیل و پدید آمدن خرابی های بسیار در لبنان بود.

در نتیجه اسرائیل به این هدف دست نیافت اما حزب الله و "جمهوری" اسلامی وسوریه درس سختی گرفتند و بسیاری پایگاه های حزب الله در هم کوبیده شد و آنها موقعیت خود را در جنوب لبنان از دست دادند و نخواهند توانست چون گذشته حضوری مسلح در جنوب لبنان داشته باشند.

ـ این درگیری خونین اتفاقن مهمترین ضربه را به رژیم ایران وارد آورد. امروز دیگر برهمه روشن است که اگر بخواهند روزی برای براندازی رژیم اسلامی، دست به یورش نظامی بزنند، نخست ستون فقرات امکان آنها برای ترورها، بمب گذاری ها و آدمکشی های بیرون از مرز او را از بین برده و یا دچار اسیب های سهمگین می کنند. سرنوشت حماس را که شاهد هستیم که در این درگیری حتا اظهار وجود نکرد و تلاش دارد با دوری از بنیاد گرایان در ایران(تا زمانی که از رهبر معظم پول بادآورده دریافت کند نقش بازی می کند)، به تدریج از خشونت دوری جسته و وارد میدان سیاست عادی و مسالمت آمیز در فلسطین شود. وضع حزب الله را هم که مشاهده می کنیم. در روزهای آینده باز هم شاهد دگرگونی های تازه ای در وضع از هم پاشیده آن خواهیم بود. اینک باید دید چه کسی بیش از همه ضربه دیده است و از آینده خود بیمناک تر از همیشه ودر هراس است ؟  

9 ـ دیدیم و پس از این نیزبیشتر خواهیم دید که با و جود همه واژگونه سازی ها از سوی حزب الله و رژیم اسلامی در ایران، مردم لبنان بسیاربیش از گذشته از "جمهوری" اسلامی ورذالت و فتنه گری سران آن آگاهی یافته و پس از بلایی که این رژیم بر سر آنها آورد، بی گمان کسان بیشتری در میان آنها از این رژیم دچار تنفر شدید شده اند. به زودی شاهد خواهیم بود که حتا در درون خود حزب الله لبنان نیز سران جمهوری اسلامی به زیر پرسش بروند زیرا آنان که درک بیشتری داشته اند، با درگیری خونین و بی ثمر ی که "جمهوری" اسلامی آنها را درآن گرفتار نمود، دریافته اند که به چه سادگی بازیچه دست حکومت اسلامی شده اند. حکومتی که همه کار و سازش فتنه و فریب است. آنها شاهد شدندکه حکومت اسلامی با آن همه ادعا ها، هنگامی که خود را در خطر دید، حتا به روشنی وابستگی و ارتباط خود به حزب الله و پشتیبانی از آنها را انکار کرد تا مبادا خود مورد یورش قرار گیرد. موضع گیری حسن نصرالله در برابر آتش بس و پذیرش آن، گاف بزرگ منوچهر متکی در رد قاطعانه آن در سخنانی رسمی، دگرگونی دراین موضع شتابزده و پذیرش آن از سوی رهبر وحکومت ایران تنها چند ساعت پس از آن و آغاز تبلیغ های گسترده در نامیدن آن به عنوان "پیروزی" بر اسرائیل، نشان روشنی بر این دیدگاه است.

10 ـ اسرائیل ده ها کیلومتر در داخل لبنان پیشروی و آن را در اختیار خود گرفت و حزب الله را از آنجا بیرون راند.

11 ـ هم حزب الله و هم ارباب او به خوبی می دانند که پذیرش قطع نامه آتش بس، پذیرش استقرار ارتش لبنان در جنوب لبنان و در محدوده ای که اسرائیل با تصرف آن تعین کرده است، معنایش چیست! بی جهت نیست که حسن نصرالله تیز هوشی به خرج داده و آمادگی خود را برای بر زمین گذاشتن سلاح، زمانی که لبنان ارتشی داشته باشد که بتواند در برابر تجاوز اسرائیل بایستد، اعلام می کند. این گفته می تواند چون ضربه پتکی باشد بر سر رهبر معظم و رئیس جمهور دست نشانده اش احمدی نژاد. این سخن اصولن با شعار و هدف "نابودی اسرائیل" و "محو اسرائیل از روی نقشه جهان" هرگز نمی تواند هم خوانی داشته باشد و رد آشکار موضع علی خامنه ای و هم باندهای مافیایی او است.

پایکوبی و شادی بر ویرانه های جنگ، بر کشته مردمان عادی که پیوندی نه با حزب الله و نه با "جمهوری" اسلامی داشتند، شادی بر آواراگی و بی خانمانی صدها هزار انسان بی گناه به بهانه شکست اسرائیل، بسیار غم انگیز و دردآور است! این پایکوبی و شادی با جهتی کاملن سیاسی و در راستای هدف های ضد انسانی سران "جمهوری" اسلامی است. شادی و پایکوبی بر ویرانه ها، بر کشته ها و بر آوارگان،  چهره نکبت بار فتنه انگیزان "جمهوری" اسلامی را در خود دارد. اکنون آنها برای مردم لبنان به استخوان لای زخم تبدیل شده اند.