شاعره میان مرگ و آواره گی !

نصرت شاد

 

روزا  آوسلندر Rose  Auslaender  1901 – 1988

 روزا آوسلندر ، ازمشهورترین زنان شاعر آلمانی زبان ، یهودی تبار، قرن بیستم اروپا است. شعر او حاوی حقایق و احساسات دو فاجعه دردآور است : یكی اینكه ، ولایت دوران كودكی او یعنی شهر “بوكووینا “ براثر نتایج دو جنگ جهانی دائم تحت اشغال ارتش یكی از كشورهای : آلمان ، اتریش ، رومانی  و مجارستان قرار گرفت . دوم اینكه او بدلیل یهودی بودن، چهارسال همراه مادرش در اردوگاه اسیران  آلمان هیتلری درانتظار مرگ بسر برد تااینكه سرانجام ارتش سرخ شوروی درسال 1944 آنهارا آزاد نمود ، گرچه گویا نیمی از جمعیت یهودی شهر صد هزارنفری بوكووینا ازطریق نازیها بقتل رسیدند. اودرآن اردوگاه نیز با شاعر دیگر آلمانی زبان و یهودی تبار، یعنی پاول سلان شخصن آشنا گردید.

روزا آوسلندر پیرامون آن روزهای سخت و ناگوار مینویسد : “مابه اعدام محكوم شده گان، بطور غیرقابل بیانی،نیاز به همدردی داشتیم .ودرحالیكه هرلحظه منتظر مرگ بودیم،بعضی درجهان خیالی واژهها میزیستند ؛ یعنی درخانه ای روئایی درشرایط بی خانمانی. نوشتن،زندگی مان بود و شعر، مقاومت مان.درآنجا فقط واژه “مادر“ هنوزنیرو و قدرت جادویی داشت ؛ یعنی نقش مركزی مقاومت درمقابل فشار و تهدید جسمی و روانی . و زبان ، جانشین گم شدهها و از دست رفته گان مان شده بود . و چون آن بلاهایی كه بسرمان آمد، قافیه نداشتند و بی نظم بودند، ماهم به شعر نو پناه بردیم. ما نجات یافتگان آن قتل عام ، باكمك واژهها ، زندگی ساختیم ، چون قلم زنی، زندگی بود ، یعنی مقاومت دربرابر مرگ .و زبان مادری ، محلی برای سكونت ، سكوت و استراحت و زبان شاعرانه ،ناقل زیبایی مناظر طبیعی وطن، و فرهنگ و سنت جامعه مان ، گرچه درجهان مكانیكی، واژههای صفتی ، بی معنا شده بودند . ایمان به انسانیت ،و نیروی نجات بخش ادبیات را ،كوشیدیم تادرنزدخود حفظ نماییم “.

امروزه گفته میشود كه در شعر او ، فاجعه های قرن بیستم و نابودی زیبایی مناظر طبیعی اروپای شرقی،بدلیل جنگ، بچشم میخورند.مرگ، تنهایی، وطن، نوستالژی دوران كودكی، وحشت های زندگی گذشته، بیگانگی درمهاجرت و آواره گی ، ازدیگرموضوعات شعراوهستند. اشعاراوباتنوع موضوعی و سبك و فرم رادیكال و شرح جهان باكمك تصاویر، و زیبایی آركائیك، یكی ازبهترین شعرهای زنان اروپا هستند. شعرش،بخشی ازشعرمدرن اروپانیز است. اودرنیمه دوم قرن بیستم باكمك پاول سلان،بافرهنگ آوانگارد وشعرمدرن آلمان آشنا شد. گرچه او چهل سال تحت تعثیر فرم شعر سنتی بود .ودرپایان، او بدون توجه به مدهای ادبی، به سبك خودادامه داد و شعرهایی: روشن،كوتاه، و فشرده سرود . هیلده دوبین ،او را یكی از آخرین زنان شاعر یهودی آلمانی زبان اروپا نامید. روزا آوسلندر دهها سال وادار به مهاجرت و تبعید گردید و بدین سبب چندین سال، اشعارش را به انگلیسی نوشت، چون بقول خودش، درزبان آلمانی لال شده بود و سرانجام درسال 1957 بعداز دیدار مجدد با پاول سلان درپاریس، دوباره آغاز به سرودن شعر نو نمود .اشعار نیمه دوم قرن بیست اوشامل: تجربیات روزانه، افكارواحساسات،تجربه های تعقیب و فرار، عشق، دوستی،مناظر طبیعی، نابودی قومی درشهرها، و موضوع زبان ، هستند.ازنظرادبی اوزیر تعثیر : هلدرین، تراكل، هاینه، ریلكه ، كافكا ، شعرمدرن آلمانی، و رمانتیك غربی، قرارگرفت . وازنظر فلسفی: فروید، افلاتون و اسپینوزا اورا تحت تعثیر قراردادند . پاره ای از اشعارش بدلیل فلسفه “طبیعت خدایی“ اسپینوزا، حاوی “عرفان طبیعت گرایی “هستند. آ . مارگول او را “سافوی“ طبیعت زیبای اروپا نامید . مجموعه اشعار اورا حدود 25000 رقم، حدس میزنند.

روزا آوسلندر درسال 1901 در شهرآلمانی زبان بوكووینا، واقع در روسیه امروزی بدنیا آمد ودرسال  1988 درشهر دوسلدورف درآلمان درگذشت . نام اصلی او پیش از ازدواج ، روزالی بئاتریس  شرتسر بود . وی دردانشگاه فلسفه و ادبیات خوانده بود . پاول سلان شهر محل تولد خود یعنی بوكووینا را شهری نامید كه درآغاز قرن بیستم درآن كتابها و انسانها باهم زندگی میكردند. روزا آوسلندر دردوران اسارت دراردوگاههای كاراجباری فاشیسم، نوشته بود كه زندگی نباید فقط مكان فرار باشد. او درباره ناگواری سالهای اسارت میگفت كه حتا پرندههای مهاجر هم دیگر بسوی جنوب پرواز نمی كردند ، چون بو، رنگ، مزه ، نور و همه چیز دیگر تغییر كرده بود.

ازجمله آثار او : تابستان كور ، رنگین كمان ، مجموعه شعر نیویورك، اشعار شهر مانهاتان ، انگیزههای اسارتگاهی ، بدون ویزا ، همه چیز انگیزه شعر شده ، نفس ام نیش میزند، و شهر ونیز غرق شدنی نیست، هستند. مجموعه شعر (تابستان كور) باكمك تصاویر سوررئالیستی، تهدید، تعقیب، بن بست ، و قتل مخالفین، از طریق نیروهای اس اس را نشان میدهد .كتاب مانهاتان ، نوعی  اتوبیوگرافی نویسنده است و واژهها اغلب حاوی “انتظارمسیحایی“ میباشند. كتاب مجموعه شعر نیویورك ، اشاره ای به اكسپرسیونیست شدن جهان شهرهای بزرگ مینماید.