فيدل کاسترو، اسطورهای هنوز زنده؛ اما ويران؟
خسرو ناقد
فيدل کاسترو هشتاد سالگی خود را در "بستر
مرگ" جشن میگيرد. او در چشم بسياری هنوز اسطورهای است بجا مانده از دورانی پُرآشوب
که قهرمانان آرمانها و آرزوهای فرودستان را يکتنه بهدوش میکشيدند. بسياری اما
اسطورهها را زنده نمیخواهند؛ ارنستو چه گوارا را اسطوره میدانند. اينان اسطوره
قهرمانی فيدل را ويران شده میبينند.
شگفتا که در هشتادمين سالگرد تولد فيدل کاسترو،
هم انقلابیها و هم ضد انقلابیهای جهان شادمانند. دوستان و طرفداران کاسترو اين
روزها شادمانند که شخصيت انقلابی معبود و محبوبشان در دوران يکهتازی تنها ابرقدرت
جهان هنوز زنده است و گرچه بيمار و نزار، اما از دور به "امپرياليسم
جهانی" دهنکجی میکند؛ بیخيال از آنکه آرمانهای او و هوادارانش برای ايجاد
"جامعهی سوسياليستی" ديريست که بر باد رفته و کشتی انقلاب کوبا سالهاست
که در سواحل دريای کارائيب بهشن نشسته است.
دشمنانش نير شادمان از آنند که "مرگ
ديکتانور" نزديک است و اين آخرين بازمانده از نسل چريکهای انقلابی آمريکای لاتين،
روزهای واپسين حيات پِرماجرای خود را سپری میکند؛ بیآنکه توانسته باشد بهشعارهای
انقلابی آتشينی که هر سال در سالگرد انقلاب کوبا در نطقهای چند و چندين
ساعتهی خود فرياد میکرد، جامه عمل بپوشاند.
در اين ميان بسياری از همرزمان و نزديکترين
دوستان اين "چريک پير" از او دوری جستهاند، يا رانده شدهاند. نوربرتو
فوئنتس يکی از آنهاست. او گزارشگر و نويسندهای است که بيش از چهل سال در
کنار فيدل کاسترو زندگی کرده و رازدار محرمانهترين رويدادهای تاريخ کوبا و زندگی
خصوصی فيدل بوده و شايد تنها کسی باشد که توانسته است در هزارتوی پيچيدهی شخصيت
فيدل کاسترو راهی بگشايد. نوربرتو فوئنتس که روزگاری در مقام سفير کوبا
انجام وظيفه میکرد، بهتازگی زندگينامهای نوشته است بهاسپانيولی در دو هزار
صفحه از زبان فيدل. او معتقد است که اگر فيدل کاسترو خود زندگينامه و شرح رويداد های
تاريخی انقلاب کوبا را می نوشت، نمیتوانست گستردهتر و دقيقتر از آنچه او نوشته
است بنويسد. گرچه خود اذعان دارد که "داستان واقعی زندگی فيدل کاسترو در
محدودهای پنهان است که کسی را راهی بدان نيست و تحت محافظت و کنترل کامل قرار
دارد: در مغز فيدل".
با اين همه روبرتو فوئنتس عنوان "زندگينامه
خودنوشت فيدل کاسترو" را برای کتابش برگزيده است. فوئنتس اما با نگاهی
انتفادی بهتاريخ کوبا و زندگی کاسترو مینگرد؛ و چون گابريل گارسيا مارکز، رفيق
شفيق کاسترو، تنها زبان بهتحسين و تمجيد نيک و بد رفتار و گفتار کاسترو نمیگشايد.
فيدلی که فوئنتس پس از چهل سال همنشينی و همصحبتی با او بهتصوير کشيده است،
تفاوتی اساسی با "فيدل ِ مارکز" دارد که گهگاه ايامی خوش با او در
هاوانا میگذراند و هنوز شيفتهی جذابيت شخصيت و سحر کلام اوست. بههر حال، برای
کسانی که تمايل بهشناخت شخصيت کاسترو و آشنايی با تاريخ پُرماجرای کوبا دارند و
نيز آنان که در صدد درک و دريافت چگونگی نزديک به پنجاه سال حاکميت مطلق مردیاند
که هنوز متهم است همرزم خود، ارنستو چه گوارا را به کام مرگ فرستاده است، خواندن
کتاب زندگينامه فيدل کاسترو بهقلم نوربرتو فوئنتس اجتنابناپذير است.
اين کتاب جز بهزبان
اصلی، تا کنون فقط به زبان آلمانی ترجمه و اکنون در هشتادمين سالگرد تولد فيدل
کاسترو منتشر شده است. در اينجا بخشی از فصل اول اين کتاب و نيز پینوشتی که
روبرتو فوئنتس در آن از چگونگی نگارش اين زندگينامه و هدف از انتشار آن را شرح
داده است، از روی ترجمه آن بهزبان آلمانی تهيه کردهام که تا زمانی که کتاب بهزبانهای
ديگر، و از آنجمله بهفارسی ترجمه شود، حداقل برای مطالعهی آلمانیدانان بازنويس
میکنم.
1- طوفان ماه اوت. همهی شهرت جهان
2- پیگفتار. اشارهای در حاشيه
ترجمه آلمانی اين کتاب را می توانيد اينجا تهيه کنيد!