رابطه حزب ‌الله و دولت سينيوره بحرانی می ‌شود؟

 

احمد زيدآبادی

 

آتش سلاح‌ ها در جنوب لبنان خاموش شد، اما به نظر می‌ رسد بحران تازه‌ ای در انتظار حزب ‌الله و دولت لبنان است.

حزب ‌الله خود را طرف پيروز جنگ اعلام کرده و به مردم لبنان 'پيروزی بزرگ' بر ارتش اسراييل را شادباش گفته است، ولی اين گروه در روزهای آينده بايد به مفاد قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنيت سازمان ملل جامه عمل بپوشاند، قطعنامه ‌ای که پاسخ چندان دلخواهی به خواست‌ های حزب ‌الله نداده، بلکه عملا خواستار پايان يافتن نقش نظامی اين گروه در لبنان شده است.

اگر چه حزب‌ الله قطعنامه ۱۷۰۱ را پذيرفته است، اما به نظر می ‌رسد که اين گروه درباره جزئيات اجرای قطعنامه تفسير خاصی دارد و نمی‌ خواهد سلاح‌ های خود را تحويل ارتش لبنان دهد.

به همين علت، نخستين جلسه هيات دولت لبنان که برای گفتگو در باره خلع سلاح حزب‌ الله پس از استقرار آتش بس تشکيل شده بود، پس از بروز اختلاف ميان وزيران حزب ‌الله و بدنه دولت، بدون نتيجه پايان يافت و برگزاری جلسه بعدی به زمان نامعلومی موکول شد.

مخالفت حزب‌ الله با خلع سلاح نيروهای خود، افزون بر آنکه چشم ‌انداز ثبات لبنان را تيره می ‌کند، دولت فواد سينيوره نخست وزير لبنان را نيز در وضعيت بسيار دشواری قرار می ‌دهد.

 

مشکلات پيش رو قطعنامه

طبق قطعنامه ۱۷۰۱ دولت سينيوره موظف شده است که با کمک يک نيروی بين ‌المللی، ارتش لبنان را در منطقه بين رودخانه ليطانی تا مرز اسراييل مستقر کند و بر اساس قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنيت، حاکميت کامل خود را بر سراسر خاک لبنان گسترش دهد به طوری که هيچ نيروی مسلحی خارج از کنترل دولت در خاک لبنان وجود نداشته باشد.

گسترش حاکميت دولت لبنان بر سراسر خاک اين کشور نه فقط خواست قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنيت، بلکه مهمترين هدف دولت فواد سينيوره نيز هست، به طوری که حتی پيش از تدوين و تصويب قطعنامه ۱۷۰۱ در شورای امنيت، سينيوره با ارائه طرحی هفت ماده ‌ای، بر حاکميت کامل دولت لبنان بر تمامی سرزمين اين کشور تاکيد کرد.

حمايت حزب‌ الله از طرح هفت ماده ‌ای سينيوره، در محافل سياسی لبنان چنين تعبير شد که اين گروه از آمادگی لازم برای تبديل شدن به يک حزب کاملا سياسی برخوردار است و ديگر نمی ‌خواهد در لبنان نقش نظامی ايفا کند.

اينک اما به نظر می ‌رسد حمايت حزب ‌الله از طرح سينيوره، بيش از آنکه تصميمی استراتژيک برای زمين گذاشتن سلاح بوده باشد، حرکتی تاکتيکی در جهت رو در رو نشدن با دولت لبنان در بحبوحه جنگ بوده است.

شايد هم حزب ‌الله بر اين تصور بوده است که با خاتمه يافتن جنگ، می‌ تواند به فرمول بينابينی با دولت لبنان دست يابد، به گونه ‌ای که نه خلع سلاح شود و نه بدون رضايت و آگاهی دولت دست به اقدام نظامی زند.

اينکه آيا دولت لبنان تمايلی به دست يافتن به چنين فرمولی با حزب ‌الله دارد يا خير، چندان روشن نيست، اما قطعنامه ۱۷۰۱ و آرايش نظامی ارتش اسراييل در جنوب لبنان چنين سازشی را مشکل کرده است.

 

شکنندگی آتش بس

ارتش اسراييل در روزهای آخر منتهی به برقراری آتش بس با تهاجم گسترده زمينی، برخی از مناطق جنوب لبنان را تا ساحل رودخانه ليطانی به اشغال خود در آورد. طبق قطعنامه ۱۷۰۱ ارتش اسراييل فقط در صورت جايگزينی ارتش لبنان و نيروهای بين ‌المللی در مناطق اشغالی موظف به تخليه آن مناطق شده است. بنابراين، در صورت مسلح ماندن حزب ‌الله در جنوب رودخانه ليطانی، بعيد است که ارتش اسراييل از اين منطقه به مرزهای بين‌ المللی عقب نشينی کند.

به هر حال، دولت لبنان برای اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ ظاهرا چاره ‌ای جز متقاعد کردن حزب‌ الله به پذيرش خلع سلاح ندارد؛ اما اگر حزب ‌الله به اين امر متقاعد نشد، آيا دولت فواد سينيوره حاضر به درگيری با نيروهای حزب ‌الله خواهد بود، آن هم در شرايطی که اين گروه جنگ سختی را با اسراييل پشت سر گذاشته و از همين جهت در برخی جوامع عربی محبوب شده است؟

در سوی ديگر، آيا حزب ‌الله با وجود ضربه‌هايی که در طول ۳۴ روز جنگ از بمباران‌های مداوم اسراييل دريافت کرده، در موقعيتی هست که درگير نبرد تازه ‌ای با ارتش کشور خود و يا نيروی بين ‌المللی شود؟

پاسخ هر دوی اين پرسش‌ ها به نظر منفی می ‌رسد، اما چشم‌ انداز دستيابی به يک راه حل نيز روشن نيست و احتمال بن‌بست در اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ وجود دارد. بن بست احتمالی چه پيامدی خواهد داشت؟ شايد به غرش در آمدن دوباره سلاح‌هايی که اينک خاموش شده است.

 

بی بی سی