كمربندی برای كلان شهرها
سمیرا
مرادی
samiramorady@gmail.com
http://nobatema.blogspot.com
یكی از
تبعات انقلاب صنعتی در جهان پیدایش شهرها بود. به دنبال گسترش فعالیت های تجاری و
اداری و تولید محصولات در كارخانه ها و نیاز به توزیع آنها مردم كم كم از فضای
زندگی روستایی دور شدند و مناسبات شهری را فرا گرفتند. شهر های كوچك با ورود
مهاجران از دور و نزدیك بزرگ شدند و روز به روز جمعیت بیشتری را در خود جای دادند.
اما زندگی در این شهرها علاوه بر جاذبه های فراوانی كه داشت هزینه های بالایی را نیز
در پی داشت. تهران نیز یكی از این شهرهای كوچك بود كه در نتیجه مهاجرت های فزاوان
در طی سالها تبدیل به یك ابرشهر شد.
مهاجرت
و نداشتن مسكن
جابجایی
انسان ها از یك مكان به مكانی دیگر به امید به دست آوردن رفاه و امكانات بیشتر را
مهاجرت می گویند.تهران بزرگ نیز از این قاعده مستثنی نشد و سیل عضیم جمعیت از
روستاها و شهرهای مختلف به تهران سرازیر شدند. ورود مهاجران از نقاط گوناگون كشور به
شهر بزرگی مانند تهران نیاز به مدیریتی كلان و عالمانه نیز داشت. اما در دوران
حكومت پهلوی در اثر بی توجهی به این مسئله مهاجران نتوانستند به طور اصولی در
تهران اسكان پیدا كنند. همین پدیده منجر به پیدایش حلبی آبادها و زاغه های اطراف
شهر تهران شد و در دراز مدت مشكلات بسیاری را برای دولت وقت ایجاد كرد. اشباع جمعیت
مهاجر و نبودن جایی برای سكونت آنها زاغه نشینی را به وجود آورد.
زاغه
نشینی
زاغه
نسینی یكی از پدیده های رایج در شهرهای بزرگ و كلان شهرها به ویژه در كشورهای جهان
سوم می باشد. زاغه ها در بدترین جاهای شهری از جمله نزدیك معادن سنگ كنار گودهای
آجر پزی در جوار گورستانهادر كنار مسیرهای فشار قوی برق در حاشیه محله های فقیر نشین
به وجود می آیند كسانی كه در زاغه زندگی می كنند از پایین ترین سطح زندگی
برخورداند و حتی قادر نیستند در محله های فقیر نشین جایی برای سكونت بیابند. زاغه
ها به دلیل خود رو بودن و برخوردار نبودن از هیچگونه هنجار اجتماعی، آسیب های
اجتماعی فراوانی را به وجود می آوردند. زاغه ها به دور از هرگونه مناسبات زیست محیطی
و در بدترین وضعیت آلودگی قرار دارند. افرادی كه در آنجا زندگی می كنند تنها می
توانند با استفاده از وسایل غیر قابل استفاده برای خود سرپناهی ترتیب دهند و در آن
گذران كنند. این شكل از زندگی تبعات دیگری را نیز به همراه می آورد از آن جمله
آلونك نشینی حلبی آبادها و حاشیه نشینی است. كه همه اینها شرایطی مشابه زاغه نشینی
دارند و فقر و فلاكت در آنها موج می زند. زاغه نشینی بدترین نوع بدمسكنی محسوب می
شود. معضلاتی از این دست در تمام كشورهای در حال توسعه به چشم می خورد و مدیریت
كلان شهری را دچار مشكلات فراوان می كند. به علت گذار از مرحله كشاورزی به مرحله
صنعتی این مسالئل به ناچار بروز می كند. آنچه مسلم این است كه با روش های سطحی و
ناكارآمد نمی توان این مشكلات را حل كرد.
تهران
و زاغه هایش
قبل از
انقلاب اسلامی اقداماتی در جهت از بین بردن زاغه های اطراف تهران انجام شد كه از
جمله آنها در سال 1349 تهیه نقشه های اجرایی و ایجاد آپارتمان های سه اتاقه گودهای
جنوب شهر بود. در سال 1350 برخی از مناطق آلونك نشین تخریب شدند و ساكنان آنها به
كوی نهم آبان انتقال یافتند. زاغه های تهران به دلایل مختلف دیگر قابل استفاده
نبودند و از بین بردن آنها ضرورتی گریزناپذیر بود. دلایلی همچون: بالا بودن سطح آب
های زیرزمینی و پایین بودن كف گودها از سطح اراضی اطراف كه موجب ریزش آّب به درون
منازل و تخریب آنها می شد. جاری شدن پساب و فاضلاب به دلیل عدم امكان حفر چاه نیز
خود مشكلی دیگر بود.
بعد از
انقلاب فعالیت در زمینه تخریب زاغه ها به شكلی پویا دنبال شد تا جایی كه در سال 58
شورای گود نشینان جنوب تهران تاسیس شد و بازسازی گودها در سطحی وسیع آغاز شد. این
شورا فعالیت های خود را با خرید و تخریب گودهای جنوب تهران آغاز كرد و تا سال 60
در حدود 40 درصد از منازلی كه وضعیت نامطلوبی داشتند تخریب شدند. البته بعد از این
عمل مشكلاتی مثل طغیان چاههای فاضلاب ایجاد شد كه این شورا قبل از تخریب بقیه
منازل اقداماتی نظیر؛ آسفالت كردن كوچه ها، جدول كشی، كانال كشی، تامین آب آشامیدنی
و سرشماری ساكنان انجام داد.
روستاهای
شهری
روستاهای
كوچی هستند كه بعد از گسترش شهر به طور نامحسوس به آن پیوند خورده اند. این
روستاها وضعیت نامطلوبی دارند و فاقد خدمات هستند و از این نظر با مناطق شهری
اطراف خود تعارض فراوان دارند. تاكنون در حدود 129 روستا در اطراف تهران به وجود آمده
اند. در این روستاها افراد كم در آمدی زندگی می كنند كه به نحوی سعی در جذب شدن به
درون موسسات دولتی و اقتصادی شهر را دارند. پیمودن مسیرهای طولانی از حاشیه شهر
برای رسیدن به محل كار از جمله معضلاتی است كه ساكنان این روستاها با آن دست به گریبانند.
اما به علت اینكه به طور غیر مجاز به وجود آمده اند از كلیه خدمات شهری محروم می
مانند و حق هیچ گونه اعتراضی را پیدا نمی كنند. چرا كه در این صورت خطر تخریب و
رانده شدن از این مكان تهدیدشان می كند. گاهی نیز ممكن است این روستاها با نزدیك
كردن خود به وضعیت زندگی شهری رشد كرده و خود یك شهر شوند كه در این صورت به تدریج
در پی رسیدن به امكانات بر می آیند.
امروز
مثل دیروز
با اینكه
آسمان خراش ها روز به روز بیشتر می شوند و ساختمان های بزرگ جلوی نور خورشید را می
گیرند اما زاغه ها و زندگی در حاشیه شهرها همچنان وجود دارد. به نظر می رسد كه مدیریت
كلان شهری باید برای این مسئله راه حل های تازه تری را پیدا كند چرا كه راههای قدیمی
مانند در اختیار گذاشتن مسكن به ساكنان زاغه ها دردی را دوا نكرده است. زیرا مسكن
برای این افراد درآمد قابل توجهی محسوب می شود و با فروش آن سرمایه ای برای كار به
دست می آورند. در ضمن پس ار انهدام زاغه ها در تهران ساكنان آن دوباره به زاغه ها
بازگشته اند. این مسئله نشان از زیرساخت های عمیقی دارد كه در میان این افراد وجود
دارد. انتقال زاغه نشینان به مناطق دیگر نیز نه تنها این پدیده را از بین نبرده
بلكه باعث به وجود آمدن زاغه های جدیدی شده است.
حرف
آخر
زاغه
نشینی و از بین بردن آن مدیریتی اصولی و برنامه ریزی اصولی را می طلبد. به علت
بالا بودن هزینه های از بین بردن این پدیده نباید اجازه داد كه با طولانی شدن زمان
اجرای طرح ها نیروی مادی و معنوی به هدر برود. كارشناسان معتقدند كه مشاركت مردم
در اجرای طرح های برچیدن زاغه نشینی می تواند كمك بزرگی باشد. زاغه نشین ها معمولاً
افرادی هستند كه مردم عادی از آنها دوری می كنند پس می توان با مشاركت دادن آنها
در بهبود شرایط زندگی خودشان به طور ضمنی آنها را وارد سیستم زندگی شهری كرد. توجه
به این نكته كه روابط همسایگی بسیار قوی در بین زاغه نشینان وجود دارد نكته مثبتی
است كه می توان از آن كمك گرفت.