نقش کشورهای منطقه در بحران کنونی اسرائیل  ولبنان

 

آرام  کمانگر                               

Aram_kmangar@yahoo.com

 

امروزه خاورمیانه محل تخلیه ی انبارهای تسلیحاتی و به میدان مانور نظامی قدرتهای  بزرگ سرمایه داری  تبدیل شده است. رونده میلیتاریزه کردن جهان میان  غولهای بزرگ اقتصادی  جهان ، واکنشها و مخالفان زیادی به همرا ه داشت. یکی از این واکنشها بنیادگرایی اسلامی بود ، که پا به عرصه ی نبرد علیه چنبر انداختن امریکا در منطقه گذاشت ،بدون شک مخالفت اسلام سیاسی با روند جهانی شدن  سرمایه ، هیچ گاه نمی تواند از نظر علمی و جامعه شناسی  واکنش مناسبی محسوب شود. انچه که امروزه در جریان است ، نشانه بحرانهای ساختاری نظام سرمایه داری است ، که حتی هم پیمانان دیروزه این نظام ، امروزه علیه ان به نبرد می پردازند.انچه که امروزه بنیاد گرای اسلامی بیم دارد، و همواره با امدن امریکا به منطقه به مخالفت بر خواسته برسر تضعیف هژمونیک   اسلام سیاسی است، نه برسر مصالح جامعه ، واقعیت هر چه باشد، چه بنیاد گرای اسلامی و چه غرب ، باوجود اینکه اید ئو لو ژ یهای متفاوتی که دارند ، هر دو به نوعی نگهبانان  نظام سرمایه داری هستند، و خود را از این چهار چوب جدا نمی دانند.انچه که استراتژی هر دو نیرو ی بحران زا را در دراز  مدت در منطقه تعقیب می کند، این است که کدام یک از دیگری سهم بیشتری از منابع و ذخایر زیرزمینی این منطقه را به غارت ببرند، ومنطقه تحت قلمرو خود را گسترش دهند. حمله ی برق اسا ی نیروهای نظامی امریکا و متحدانش به افغانستان و عراق ، بار دیگر بعد از جنگ خلیج فصل تازه ا ی برای زورازمای و مانور قدرتهای بزرگ جهانی اغاز کرد، که چند ین سال بود سکوت بر منطقه حاکم بود، در واقع ارامشی بعد از طوفان بود ، قدرتهای بزرگ جهان که سالها ست ، تسلیحات خود از جمله موشکهای بالستیک ، موشکهای کوتاه برد فجر 3 ، و موشکهای شهاب 3 و انواع موشکهای ضد هدف ، در انبارها انباشت کرده بودند ، با شروع جنگ در خاورمیانه از این فرصت استفاده کردند،تا انبارها راتخلیه کنند. با اغاز حمله ی نظامی اسرائیل به نوارغزه و به جنوب لبنان، به بهانه ی 2 سرباز ربوده شده خود، توسط حزب الله لبنان روزنه ی دیگر از تنشهای جدیدی در منطقه گشوده شد ،و بحران خاورمیانه را پیچیده تر ساخت .ایا حمله ی اسرائیل به لبنان و کشتار صدها زن و کودک بی دفاع ، که مقامات ارشد اسرائیل از تکرار ان خسته نمی شوند ، برای ازاد کردن سربازان ربوده شده است، بدون تردید این ظاهر قضیه است ، روی دیگر سکه که اسرائیل در این جنگ دنبال می کند . برای به نمایش گذاشتن قدرت نظامی خود در منطقه است . از سوی دیگر حزب الله و حماس هم در این بحران سهیم هستند.این جریانات سیاه همیشه در منطقه اهداف حکومتهای ایران وسوریه را تعقیب می کنند.در هیچ شرایطی نتوانستند ، سیاستی اتخاذ کنند، که منافع مردم فلسطین رادر بر داشته باشد.و بیشتر ماموریت این نیروهای سیاه از طرف حکومتهای سوریه و ایران ، برای تحریک حس ناسیونالیسم عربی وضد اسرائیی دامن زدند . وبه اتش جنگ میان اسرائیل و فلسطین دامن زدند. حمله ی اسرائیل به نوار غزه وجنوب لبنان موج وسیعی از کشتار مردم بی دفاع را به همراه داشت ،تخریب زیر ساختهای اقتصادی ، منهدم کرد ن دهها نیرو گاه برق در لبنان و گرسنگی و کشتار صدها کودک بی گناه . خبرگزارها خبر از اوارگی یک میلیون لبنانی  رامی دهند ،این نخستین بار نیست، که مردم این منطقه قربانی سیاستهای ارتجاعی دولت اسرائیل و سایر گروه های تروریستی می شوند. 

 

بهره برداری جمهوری اسلامی در این جنگ

امروزه مقامات ریز ودرشت  جموری اسلامی  بی پرده در تریبون های بین المللی و داخلی جامعه جهانی را تهدید می کنند. در صورتی که هر تغییری در خاورمیانه برخلاف مصالح رژیم اسلامی تغییر کند. خاورمیانه رنگ امنیت و ثبات را به خود نمی بیند . تجربه ی سه دهه گذشته این واقعیت را برای ما اشکار کرد ، این رژیم از هر ابزاری از جمله ترور ، تحریک حس بنیادگرای اسلامی در منطقه ، دخالت اشکار در امور سیاسی کشورهای منطقه ، کمکهای مالی و تسلیحاتی به گروه های تروریستی همواره از این ابزارها سود جسته تا مانع ثبات و امنیت منطقه باشد. واز هرتنشی ونا ارامی که در منطقه موجب یک بحران شده استقبال کرده، ودر عین حال هرگونه دخالت خود را در این نا ارامیها تکذیب نمودند . بابحرانی شدن پرونده ای هسته ای جموری اسلامی ، و مجموعه مشوقهای اتحادیه اروپا به رژیم اسلامی به منظور تعلیق غنی سازی اورانیوم در مقیاس صنعتی در خاک ایران، رژیم را بیش از هردوران دیگردر پیشبردن سیاستهای جاه طلبی هسته ای و چانه زنی تنگتر و دشوارتر کرد. طرح اخیر اتحادیه اروپا رژیم را در مقابل دو گزینه ی سرنوشت ساز قرار داد. یا تن دادن به طرح اتحادیه اروپا و نهایتا دست کشیدن از غنی کردن اورانیوم در خاک ایران ، و یا روبه روشدن باتحریم هایی اقتصادی و سیاسی شورای امنیت، انچه که بی صبرانه رژیم انتظارش را می کشید، تا برای مدتی فشارهای بین المللی را از سر خود کم کند .بروز یک بحران دیگر در منطقه تا به سیاستهای ماجراجویانه هسته ای خود که چندین دهه تدارک دیده  دست پیدا کند .برخلاف بعضی از مفسرین سیاسی که بحران کنونی را به اسرائیل و حزب الله محدود می کنند ، و در زمینه های بوجود امدن بحران کنونی در خاورمیانه فقط  از این زاوه یه به این قضیه  می نگره ا ند،گرچه استا رت این بحران نابهنگام  از سوی حزب الله ، و به دنبال ان واکنش شدید دولت اسرائیل ،  که حتی رهبران حزب الله انتظار ش چنین واکنشی سختی را نمی کشیدن منجر شد ولی انچه که  زمینه های به وجود اوردن این بحران نا بهنگام بود، ودر این بحران نقش کلیدی داشتند از سوی امریکا واز سوی دیگر جموری اسلامی بودند. بنابر خبرگزاریها مختلف ، شلیک موشکهای حزب الله که در جواب واکنشهای اسرائیل  شلیک می شودند، این موشکها ساخت ایران هستند، که به موشکهای کوتاه برد فجر 3 معروف است. در حالی که چند روز از جنگ اسرائیل و حزب الله سپری نشوده بود ، جموری اسلامی 27 نفر در میان 55 هزارنفر نیروی ثبت نام کرده ، انتخاب شده اندبرای اعزام به لبنان به منظور ادامه ی جنگ حزب الله با اسرائیل ، این در حالی است که مقامات دولتی جموری اسلامی از هرنوع کمک مالی و نیروی انسانی و تسلیحاتی به حزب الله را رد می کنند.انچه که بعد از حمله ی امریکا و متحدانش به عراق و افغانستان ،  جموری اسلامی را بیشتر در هراس نگه داشته است،مستقر کردن پایگاه های نظامی امریکا در چهار طرف ایران از جمله در افغانستان ، عراق ، ترکیه  و ناوگانهای دریایی و هوایی در خلیج فارس جموری اسلامی تنها راه بیرون رفتن از این پروژه  خاورمیانه بزرگ امریکا، در افزایش خشونتها و نارامیها جریانات  تروریستی ازجمله القاعده ، حزب الله لبنان ، حماس  و گروه های تندرو ه شیعی در عراق می دانند . حکومتهای ایران و اسرائیل دو رقیب یکدیگر در خاورمیانه هستند، جمهوری اسلامی با تحریک حزب الله برای ادامه جنگ با اسرائیل می خواهد ، این را به اسرائیل  وانمود کند، که جمهوری اسلامی در هرمقطع زمانی می تواند به بحران فلسطین و اسرائیل  دامن بزند.یکی از استراتژی دراز مدت جموری اسلامی در خاورمیانه  این است ، تا  به هر نحوه  شده ، مانع برقراری صلح پایدار در منطقه باشد ، چرا که هر صلح وثبات در خاورمیانه به خصوص میان فلسطین و اسرائیل نفوذ جموری اسلامی   در منطقه را کمتر می کند . و از همه مهمتر دست ولایت فقیه در امور سیاسی دولت فلسطین را کوتاه می کند.و مشروعیت رژیم اسلامی میان متحدانش از جمله حماس و حزب الله و حکومت بشار اسد در منطقه   تضعیف و کمرنگ می کند.دولت سوریه که چندین سال بود، حضور نظامی خود را در لبنان گسترش داده بود ، و ترور رفیق حریری را یس جمور سابق لبنان توسط  دولت بشار اسد با موجی از فشارهای بین ا لمللی و داخلی لبنان روبه رو شد. فشارهای بین المللی و شورای امنیت برای داده گای کردن دست اندکاران ترور رفیق حریری، چنان فشاری به دولت سوریه اورده بود. که سوریه را در استا نه یک تحریم گسترده ی شورای امنیت قرار داشت .دولتهای سوریه و ایران که چندین سال است متحدان یکدیگر در منطقه هستند. می خواهند به هر نحو ه شده اوظاع کنونی را متشنج سازند. از سوی کمکهای مالی و تسلیحاتی  به  حزب الله و حماس ، تا از این طریق بتوانند به مقاومت خود در برابر دولت اهود المرت کنند. و از سوی دیگر از گروه های تروریستی  رادر عراق و افغانستان حمایت می کنند، برای ادامه نا رامیهای در منطقه.

 

نقش برخی از کشورهای عرب

سکوت و چرخش سیاسی  برخی ازحکومتهای عربی ، نسبت به مسله ی فلسطین و اسرائیل به بحران کنونی  محدود نمی شود بلکه ریشه ی این چرخش اشکار سیاسی عده ای از سیاستمداران  عرب  در سطح داخلی و در سطح بین المللی ، بعد از فروپاشی شوروی سابق  بر می گرد د. با فروپاشی شوروی  که سال ها بود، این بلوک تکیه گاه شده بود ، برای برخی از کشورهای جهان عرب ، در نتیجه پشت بستن  عده ای از حکومتها ی عربی به بلوک شرق وباز گذاشتن دروازهای اقتصادی کشورهای خود به بلوک شرق هر روزه بیشتر می شود. و ضرورتهای ارتبا ط  فشرده ، چه از لحاظ بازرگانی و تجارت و چه از لحاظ سیاسی با غرب محدوتر شود . ولی اتخاذ چنین سیاستی از طرف کشورهای عربی با غرب زیاد طول نکشید ، ودنباله رو چنین استراتژی از سوی برخی حکومتهایی عربی  تا بعد از فروپاشی بلوک شرق ادامه داشت . با حضور نظامی و اقتصادی گسترده امریکا در سطح جهان بعد از فروپاشی رقیب خود  در سطح جهان به مثا به ی یک قدرت جهانی ، و از هم مهمترحضوره گسترده ای  نظامی امریکا در خاورمیانه بعد از جنگ خلیج و بعد از ان هم در 2003 حمله ی امریکا و متحدانش به افغانستان وسپس به عراق ، بیش از هر دوران دیگر سلطه ی امریکا در منطقه گسترش یافت ، و این نکته حاذ اهمیت بیشتر ی برای حکومتهای جهان عرب بود و پیام اور این نکته برای جهان عرب بود که اگر می خواهید ، دچار سرنوشت  صدام حسین در عراق و طالبان در افغانستان نشوید ،  باید در سیاستها بین المللی و بخصوص  مساله فلسطین و اسرائیل  واکنشی انتخاب کنید  که تناقضی  با استراتژی  واشینگتون  و تلاو یو نباشد ، به عبارت دیگر باید سربازان سرسپرده این دو حکو متهای خون اشام باشید  واز هرگونه  سیاستی  که منجر به رشد و گسترش ناسیونالیسم عربی در منطقه می شود ، دوری کنید . گرچه طی کردن چنین  مسیری از سوی برخی از کشورهای عربی در مقابل  مسا له فلسطین  و اسرائیل قبل از لشکرکشی امریکا و متحدانش  به افغانستان  و عراق ، در برخی ازموارد چنان باید و شاید مورد رضایت دولت امریکا نبودو حکومتهای عربی به ان کمتر عمل می کرده اند  وبیشتر در قالب گفتمان خود رانمایان کرده ، تا عمل و یا سیاستهای برخی از دولت های عربی نسبت به این قضیه به شکل میانجیگری خود رانشان داده است. و اتخاذ یک سیاست یک طرفانه . ولی با حضور گسترده امریکا  در منطقه بعد از حذف حکومتهای صدام حسین و طالبان و استقرار بزرگترین ناو گانهای دریایی امریکا در خلیج فارس و قرار گذاشتن کشورهای عربی در یک مثلث امپریالیسمی ، حکومتهای عربی چنان تغییری در سیاستهای بین المللی خود در مقابل مسا له ی فلسطین و اسرائیل به وجود اوردند ، که تا به امروز چنین چرخش سیاسی برای سیاستمداران عرب مایه ی تعجب است . امریکا مثل سایر کشورها ی  جهان حکومتهای عربی را در مقابل دو گزینه قرار دارد. یا اینکه تبعیت و هم سویی با استراتژی امریکا در منطقه ، یااینکه مخالفت با امریکا . یکی از دلایل که در دوران بلوک شرق مانع جوش زدن همکاریهای فشرده اقتصادی و سیاسی کشورهایی عربی با امریکا بود.مسا له فلسطین مانع اصلی  پیوند این پل بود.و برای مدتی شکاف عظیم  میان حکومتهای عربی و دولت امریکا به وجود آ مده بود. ولی با فروپاشی دیوار برلین ، واز سوی دیگر تلاش امریکا برای سرکرد گی جهان و قبظه کردن قدرت نظامی جهان و چنگ انداختن امریکا بر سر بازارهای عظیم  خاورمیانه ، دولتهای عربی ادامه ی بقای خود و امنیت سرمایه ها خود را در کنار امریکا باز یافتند.امروزه دولتهای عربی از جمله کویت ، عربستان ، قطر و امارات متحده عربی سیاستی را در مقابل اسرائیل و فلسطین دنبال می کنند، که کوچکترین اسیبی به همکاریهای دولتهای عربی با امریکا نزند، واین شکاف  که  مدتی بود مانع پیوند این پل بود ، هر دو طرف در راه ترمیم ان هستند. در دیدار مقامات ارشد امریکایی  با سران حکومتهای عربی از جمله  رایس با همتای عربستانی خود، در ماه ها ی گذشته هردو طرف خواهان پیوندیهای فشرده ای اقتصادی و سیاسی  با هم شد ند . در مقابل چراغ سبز نشان دادن عربستان ، برای حمله ی اسرائیل به نوار غزه وجنوب لبنان، و این دیدار زمینه ساز پیوند های میان دولتهای عربی با غرب و اسرائیل برای تشکیل یک جبهه واحد در منطقه ، به منظور فروکش کردن رقیبان خود از جمله سوریه و ایران، گرچه مقامات حکومتی این کشورها در مجامع بین المللی ودر رسانهای جهانی ، با ریاکارانه و محافظه کارانه ، خواهان اتش بس اسرائیل و حزب الله ودر لابلای سخنانشان  جنایت اسرائیل را در لبنان محکوم می کنند . انچه که این حکومتهای عربی  وادار به این حرفها می کند جبر توده های مردم در این کشورها است ، که همدلی و حمایت خود را از قربانیان اصلی این جنگ ارتجاعی  ابراز می دارند. پس سکوت پر معنای برخی از حکومتهای عرب ، نسبت به جنایت اسرائیل در لبنان همان ماموریتی را به اتمام می رسانند . که در نشست های مقامات این کشورها   با امریکا به توافق رسیدند ، اگر امروزه  مقامات بلند پایه ی این حکومتها  طو طی وار  همان  سخنان جورج بوش و کاندولیزا رایس و سایر هم استراتژی های که در خاورمیانه  و اروپا  را تکرار می کنند واین نوع سیاست کشورهای  عربی نسبت به مسله ی اسرائیل و فلسطین برای ما تازه گی ندارد ، بنابراین ما از تاریخ این نکته مهم را به سایر تجربیات دیگر خود می اموزیم که عملکرد حکومتهایی عربی  نسبت به این قضیه چه در گذشته و چه در شرایط کنونی ، هیچ گاه مردم تحت ستم فلسطین را در مسیری  که صلح و اسایش  را برای مردم این منطقه به همراه بیاورد هدایت و پشتیبانی نکرده اند .  شاید خوانند بی صبرانه در جواب پارگراف با لابگوید که مواردی در تاریخ یافته می شود . اگر در گذشته به ندرت مواردی یافته می شود، که علیه اسرائیل در جبهه  قرار گرفتند. بدون شک از مساله فلسطین به عنوان فاز معا مله استفاده کرده اند، به عبارت دیگر بازی با سرنوشت مردم فلسطین کرده اند . به بنیادگرای اسلامی و سایر گروه های سیاه از جمله حماس و جهاد اسلامی  خدمت کرده اند .  مسیری که منافع توده های زحمتکش  فلسطین  را در بر داشته باشد  ، در هیچ دورانی در این مسیر قدم نگذاشتند، و نمی گذارند.     

 

نقش امریکا در این میان

نتیجه ی نشست استراری شورای امنیت و سازمان ملل به قول خودشان ، برای متوقف کردن جنگ میان دولت اسرائیل و حز ب الله ، با مخالفت شدید امریکا علیه هر قطعنامه ی که منجر به اتش بس  باشد روبه رو شد. اظهارات بی شرمانه ی سخنگویان کاخ سفید که جنایات عریان اسرائیل در لبنان  را حق دفاع از خود دانستند بدون شک ان پیامی برای ما جهان سومیها به همراه  دارد  ، که اگر می خواهید سرنوشت مردم فلسطین ، لبنان ، عراق و افغانستان نسیب شما هم نشود، باید بدون هیچ چون وچرای امریکا رابه عنوان  ژاندارم جهان  به رسمیت بشناسید. هر کسی نگاهی گذرا به نقش آ مریکا در چندین دهه گذشته در منطقه بی اندازد، به خوبی به این واقعیت پی می برد که منشع تمامی جنگها ، کشتارها ، ناارامیها  اواره شدن ملیونها انسان در چند دهه گذشته  حاصل سیاستهای ضد بشری این نظام استثمارگر ا ست.  که تمام ملتها و قشرها ی جهان  راتهدید می کند ، در صورتی  که  شیوه ی تولید سرمایه داری را  نپذیرید ، چنین سرنوشت در انتظارتا ن است .بنا براین پرسش کانونی و محوری در اینجا است ، عملکرد و ماموریت نهاد های و ارگانهای بین المللی از جمله شورای امنیت ، سازمان ملل و ناتو چه در گذشته و چه در شرایط کنونی ، از این چهار چوب خارج  نشده است . یعنی وتو  کردن هر قطعنا مه ی  که منافع  دولت امریکا را در منطقه به مخاطره بیندازد، همان گونه که در گذشته دیدیم  که ناتو  وده ها سازمانی بین المللی که تا به امروز بطور مخفیانه کارخود را برای پیشبرده  اهداف  واشینتون  در سطح جهان بپیش می برند  ،      نقش این ارگانها و نهادهای بین المللی در این بحران چست ،  امروزه همان ارگانهای بین المللی  دنباله رو مسیر گدشته ناتو در سایر کشورها ی امریکای لا تین هستند.  ولی این ماموریت تازه این نهادهای سرمایه داری که در پیش دارند ، با تاکتیک و شعارهای ریاکارانه  اگر به دقت بنگریم همان حرفهای  گذشته است ، که زرق وبرق به ان می زنند. برای فریب توده های مردم  در سطح جهان از جمله محو سلاحهای هسته ای ، مبارزه با تروریسم بین المللی  و حقوق بشر و گسترش دمکراسی  به مید ان می ایند.انهای که به بهانه ی مبارزه با تروریسم ، میلیونها انسانی که جزه هیچ کدام از طرفها درگیر نیستند ، درلبنان ، عراق ، افغانستان ، در خون می غلتند . فراموش کرده اند  که خود شان ریشه ی تروریزم بین المللی هستند،  وانهای که  امروزه   حمله های انتحاری می کنند ، همان  همپیمانان  دیروز خود وهمان  شاگردان  پرورش یافته ی  خود غرب هستند .  که در معتبر ترین و مجهز ترین  دانشگاه های غرب  به تدریس پرداختند .  که امروزه به سطحی رسیدند ، که مهار وخونثای انها  امکان پذیر نیست . همان انها بودند  که تا دیروز در مقابل جنایت اسرائیل در لبنان و فلسطین  سکوت می کردند ، اگر می خواهند ریشه ی تروریزم  را بخشکاند  باید ابتدا از خود شروع کنند.  توحشی که به نمایش گذاشته می شود.نماینگر بحرانهای علاج ناپذیر نظام سرمایه داری است ، که هرچه به جلو می رویم گسترده تر  می شود. صر ف نظر از هر اسم و ایدولوژی به خود بچسپانند، چه بنیادگرای اسلامی و چه امریکا  همه این حکومتها و گروه های ارتجاعی بر سر یک نکته توفق کامل دارند. وان این است که برای سایه افکنده ی خود بر جهان و گسترش قلمروه خود حاضر هستند.دها حمام خون به راه بیندازند، و تانکهای خود را بر تن میلیونها کودک عبور دهند ، تا به مقاصد ضد انسانی خود دست پیدا کنند.                                                  

 

قربانیان اصلی این جنگ

  قربانیان اصلی تمام جنگها ی طول تاریخ بشری زنان ، کودکان و جوانان  هستند ، و در هیچ مقطع از تاریخ بشریت جنگ اراده وخواست توده های مردم از پایین نبوده است ، و تدارک کلیه ی این جنگها طبقه ی حاکم است ،جنگی که  امروزه شعله های ان در خاورمیانه هرر وزه شعله ورتر می شود ، میان دو نیروی ضد بشری است . از سوی جمهوری اسلامی  ، سوریه حماس ، حزب الله و سایر گروه های تروریستی دیگر ، و ازسوی دیگر دولت اسرائیل ، ایا لا ت متحده و سایر همپیمانان اروپایی خود است . بدون شک این دو نیرو هیچ گاه به دنبال رفا ه واسایش جامعه بشری نیستند وانچه که نسیب ما انسانهای جدا از این دو نیرو می شود ، ویرانی ، گرسنگی و اوارگی است. فقط چندین روز از اشغال لبنان توسط دولت اسرائیل نمی گذارد، که هزاران لبنانی خانه و کاشانه ی شان بر سرشان ویران شده است  .انچه که بیشتر نفس در دل هر انسانی با شرف حبس می کند، انباشته اجساد صد ها کودک بی گناه ، که به شیوه ی فجیعی جان خودشان را از دست دادند . و صدای کودکان لبنانی که برای عزیزترین اعضا خانواده ی خود گریه می کنند. از خیابانها و کوچه های لبنان به گوش می رسد .چه کسانی این فاجعه انسانی را تدارک دیدند، چه کسانی جوابگوی  سر نوشت میلیونها انسانی بی دفاع  است . اینها سوا لا تی هستند که ما انسانها روزانه با ان روبه رو می شویم ، بدون شک همان انسانهای بی دفاع است  که هزینه ی  چنین جنگی ارتجاعی  را می پردازند . مردمان این منطقه سا لها است  که انتظار یک زندگی بدون جنگ و خشونت را در مغز خود می پروانند. امروزه هدیه ی سردمداران سرمایه داری به زنان ، کودکان ، جوانان انواع مو شکهای بالستیک واسلحه های مدرن است ، نه ان هدیه ی که امروزه مغرضانه از تکرار ان خسته نمی شوند ، مانند  گسترش دمکراسی ، رعایت حقوق بشر ، منع سلا حها ی بیولوژیکی  و مبارزه با تروریزم ، امروزه خاورمیانه به جای رفا و امنیت ، تبدیل شده  به میدان امتحان انواع سلاحها ی مدرن است . انچه که دور ازانتظار نبود ،اظهارات بی شرمانه مقامات کاخ سفید ، جنایات وحشیانه ای اسرائیل را در لبنان و نوار غزه  در دفاع از خود  می دانند . و از سوی دیگر دولت اسرائیل را با انواع سلا حهای مدرن مسلح میکنند ، تا به دامنه ی حمله ی خود در لبنان گسترش دهد ، مخالفت با هر قطعنامه که منجر به اتش بس میان اسرائیل و حزب الله باشد .با مخالفت سرسختانه ی دولت امریکا مو اجه است . هیچ اظهار نظری تا به این حد نمی تواند شروع یک جنگ علیه بشریت باشد .این سردمداران سرمایه از انباشته شدن صدها  هزار جسد در بغداد ، بیروت و کابل  نفس در دل این دشمنان بشریت تاز ه  می شود  و با بی شرمی سرود فتح را سر می دهند و به یک پیروزی برای خود بر می شمارند .درست همان طور که تا دیروز سلا حهای شمیایی و اسلحه به حکومت گور به گور صدام حسین می دادند، تا برای سرکوب مردم عراق به کار  ببرد ، امروز هم انواع سلا حهای مدرن در اختیار  دولت خون اشام اهود المرت قرار می دهند برای به خون کشید ن میلیونها انسان در فلسطین و لبنان ، و فردا هم کاری به کار رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی  ودها حکومت دیکتاتور دیگر در منطقه  وسطح جهان که روزانه حقوق بشر را سلاخی می کنند ، ندارند .          امروزه بیش از هر مقطع دیگر ، ما انسانهایی که دنباله روه عدالت اجتماعی و برابری بشریت هستیم نیاز داریم ، دیدار دیگر با نظریه  " رو زالوکزامبورگ " تازه کنیم ، که بشریت را در مقابل دو گزینه ی سرنوشت ساز قرار دارد ." سوسیالیسم  یا  بربریت " این دو راه سرنوشت ساز به این معنا است ، یا دست روی دست بزاریم ونظارگر هر روزه قتل عام میلیونها انسان درلبنان ، عراق ، افغانستان و سایر نقاط جهان باشیم و سکوت کنیم  تا حاکمان سرمایه اینده ی بشریت را ازاین هست تاریکتر کنند ، و سکوت کنیم ، که دربرخی ازموارد سکوت  به معنای شریک جرم محسوب می شود . یا در مقابل تهاجم وحشیانه ای نظام سرمایه داری ایستادگی می کنیم و جبهه ی سومی را تشکیل می دهیم که ترکیبی از میلیونها انسان گرسنه واواره که قربانی این سیستم استثمارگر شده اند، به وجود اوریم . انتخاب کردن هر کدام از این  گزینه ها که سرنوشت بشریت را رقم میزند ، بستگی به خود ما دارد.