مصاحبه با ژیلبر آشکار:

حوادث خونبار خاورمیانه: علل و پیآمدها

 

از هفته نامهء «اومانیته دیمانش» نزدیک به حزب کمونیست فرانسه، 27 ژوئیه 2006

 

ترجمه بهروز عارفی

 

از زمان عقب نشینی نیروهای اسرائیل از جنوب لبنان در بهار 2000، درگیری های بسیاری در مرزهای دو کشور رخ داده است. چرا به نظر شما، امروز این در گیری ها به جنگ عریان تبدیل گشته است؟

 

- ابعاد تهاجم اسرائیل نشان میدهد که آنچه با آن مواجهیم، از یک واکنش «عادی» به یک درگیری فراتر میرود. همان طور که از سال 2000 به این سو مرتبا در جنگ فرسایشی میان حزب اله و ارتش اسرائیل شاهدش هستیم.  پیداست که عملیات جاری از مدت ها پیش برنامه ریزی شده بوده،  حتی اگر مشکلات غیر مترقبه ای پیش آمده که ژنرال های اسرائیلی را وادار به تجدید نظر در نقشه هایشان کرده باشد. هدف این عملیات در چشم اندازی کلی جای میگیرد. از سال 2004، آمریکائی ها با حمایت ژاک شیراک کارزاری در لبنان براه انداخته اند. این کارزار در بستر کشمکش آن ها با دشمن اصلی منطقه ای شان صورت میگیرد. این دشمن، ائتلافی است که از حماس فلسطینی تا حزب الله لبنان ، سوریه، ایران و نیز متحدین شیعه حکومت تهران در عراق را دربر میگیرد. علاوه بر این، اسرائیل استراتژی «راه حل یک جانبه» خود را به اجرا در می آورد که هدف اش تحمیل "دیکتات" خود بر همه همسایگان خویش است.

 

برای اسرائیل، ظاهرا  استراتژی عقب نشینی یک جانبه ، نظیر غزه در سال 2005، با تقویت  نیروی بازدارنده اش همسوئی دارد. آیا  تاوانی را که مردم لبنان می پردازند نباید ناشی از این سیاست دید؟ مردمی که گروگان درگیری میان حزب الله و اسرائیل اند؟

 

- برای دولت های غربی، حزب الله گروهی «تروریست» است. در لبنان، اگرچه به یقین اجماعی در باره حزب اله وجود ندارد، باوجود این، جنبش نامبرده بمنزله جریانی مشروع تلقی میشود – جنبشی توده ای که دارای جناحی در پارلمان و دو وزیردر دولت است. حزب اله مشروعیت خود را پیش از همه مدیون این است که مقاومت مسلحانه را به تنهائی رهبری کرده است. مقاومتی که قادر شد عقب نشینی بی قید و شرط ارتش اسرائیل را میسر سازد. برای ارتش اسرائیل، این هتک حرمتی است که باید شسته شود و در واقع برای اینکه از فرسایش فزایندهء نیروی بازدارنده اش جلوگیری کند. اما این اسرائیل است که مردم لبنان را به گروگان گرفته است. اسرائیل با نابودساختن زیرساخت کشور و محاصره نظامی آن میخواهد لبنانی ها را مجبور کند که حزب الله را به کناری بزنند. تازه باید نابودی گسترده مناطق مسکونی و مرگ صدها غیرنظامی را نیز بر آن افزود.

 

خلع سلاح حزب اله تنها مطالبات اسرائیل یا آمریکا نیست. سعد حریری پسر نخست وزیر پیشین مقتول نیز به یک «راه حل کلی» کشمکش فراخوان میدهد که خلع سلاح حزب الله را نیز در بر میگیرد.  دامنه عمل دولت لبنان چه اندازه است؟

 

مسئله خلع سلاح حزب الله باید در چارچوب یک راه حل سیاسی کلی قرار گیرد که کلید آن در دست اسرائیل است . و این بویژه عبارتست از استرداد مزارع شبعا – سرزمینی لبنانی به وسعت 45 کیلومتر مربع و چسبیده به جولان سوریه که از سال 1967 در اشغال اسرائیل قرار دارد- ، آزادی لبنانی های اسیر در اسرائیل و متوقف ساختن تجاوزات مکرر به حاکمیت لبنان و ازجمله قلمرو هوائی آن. این ها پیش شرط هائی است که با تحقق آن، لبنان میتواند به چشم پوشی میلیشیای شیعه از اسلحه یا ادغام آن در ارتش لبنان، همان طور که پیش از این صحبتش بود، امیدوار گردد. زیرا، امروز، آمریکا خواهان راه حلی از طریق مذاکره نیست. از نگاه آنان خلع سلاح حزب الله باید به دستور و زیر نظر دولت لبنان باشد، حتی اگر توسل به زور را الزامی سازد. ولی چنین روشی به معنی سوق دادن لبنان به سوی یک جنگ جدید داخلی است. همان طور که جنگ داخلی که در سال 1975 آغاز شد، در اثر تحریکات شدید آمریکا صورت گرفت.

 

جامعه بین المللی در واکنش نشان دادن درنگ می کند. هنگامی که حرکتی میکند، فلج به نظر می آید. فرانسه اولین کشوری بود که خواستار ایجاد یک نیروی میانجی برای تحمیل راه حلی جهت فیصلهء مناقشه شد. آیا به عقیده شما، چنین راه حلی میتواند به نتیجه برسد؟

 

استقرار یک نیروی میانجی تحت فرماندهی سازمان ملل متحد با هدف حفاظت از لبنانی ها در برابر تاخت و تازهای گوناگون اسرائیلی ها و همزمان با آن تضمین امنیت شمال اسرائیل میتواند در چارچوب راه حلی سیاسی قرار بگیرد. ولی آن چه مورد نظر آمریکا و اسرائیل است، استقرار نیروهای ضربتی ناتو – با یا بدون شرکت ماموران سازمان ملل- میباشد. این راه حل را کسی نخواهد پذیرفت. زیرا نیروهای اروپائی درون ناتو به منزله زائده ای از ارتش آمریکا محسوب میشوند. برای من پذیرفتن این امر مشکل است که نظامیان اروپائی چگونه میتوانند بدون عقد پیمانی سیاسی از جمله با حزب الله،  در جنوب لبنان مستقر شوند. من فکر نمیکنم که خصومت ها بسرعت متوقف شود. من حتی برای آینده همه خاورمیانه بسیار بدبین هستم. دولت بوش و حکومت اسرائیل لحظه ای از شعله ور کردن آتشی که هم اکنون این منطقه جهان را می سوزاند، دست برنمیدارند. آتش سوزی این منطقه مهار نشده است. یازده سپتامبر 2001 و سپس سوء قصدهای مادرید و لندن بطور دردناکی آن را به نمایش گذارده است. و بیم آن میرود که این ها سرآغاز فاجعه های وخیم تری باشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

ژیلبر آشکار، لبنانی تبار و استاد رشته علوم سیاسی در دانشگاه پاریس -8 است. جدیدترین آثار او «جدال دو توحش» (انتشارات 18/10، پاریس، چاپ دوم 2004) [این کتاب به ترجمه حسن مرتضوی در تهران انتشار یافته است]  و Le Dilemme israélien (« اسرائیل بر سر دوراهی»، انتشارات page deux، لوزان، 2006) میباشد.