احمد باطبی و دژخیمان

کوروش گلنام

شنبه 14 مرداد 1385 ـ 5 اوت 2006

 

 

خطر جان احمد باطبی و سایر زندانیان سیاسی را تهدید می کند

حقیقتن باید نگران بود به ویژه اکنون که مبارز ارجمند احمد باطبی در اعتصاب غذاست.

شیوه بحران آفرینی در "جمهوری" اسلامی، بسیار شناخته شده است. تجربه نشان داده است که هر زمان رژیم دچار شکست های سخت در درون ایران و یا بیرون از مرزها و در سیاست های آتش افروزانه خود می شود، هجوم و انتقام جویی از زندانیان سیاسی بی پناه، زنان و دانشجویان و دیگر اندیشه ورزان و کوشندگان راه آزادی، نخستین خاکریزها یی است که مورد یورش رژیم قرار می گیرد تا هم انتقام شکست بی کفایتی های خود را بگیرد و هم با ایجاد بحرانی تازه، چشم ها، اندیشه ها و قلم ها را از این شکست ها به سمت و سوی دیگری کشانده و در آن چرخش ایجاد نماید، همآنگونه که در قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 و پس از شکست در جنگ باعراق شاهدش بودیم. آتش افروزی و راه اندازی جنگ در لبنان و درهم شکستن شیرازه زندگی مردم بیگناه لبنان و قربانی کردن آنها، هم از این زاویه باید بررسی شود زیرا تلاشی جنون آمیز بود برای اثرنهادن بر روند پی گیری پرونده برنامه دزدانه اتمی سران رژیم و ترس از تنبیه های شورای امنیت سازمان ملل. اما در پی شکست بسیار سنگین سیاست های رژیم در لبنان و پشتیبانی شگفت آور شماری از مهمترین کشورهای مسلمان منطقه(و جهان اسلام) نه از حزب الله دست نشانده حکومت ایران بلکه از اسرائیل برای درهم کوبیدن حزب الله، که در واقع زدن ضربه ای حساس وخرد کننده به "جمهوری" اسلامی است، می بایست بحران تازه ای ایجاد می شد. قتل زنده یاد اکبر محمدی در زندان و در زمان اعتصاب غذای او، بحران سازی تازه ای بود که شاهد هستیم که توانست توجه همگانی را از تصویب قطعنامه مهم و کوبنده در شورای امنیت سازمان ملل بر علیه حکومت اسلامی و بی توجهی کامل شورای امنیت به تهدیدهای کودکانه سران جمهوری اسلامی برای جلوگیری از صدوراین قطعنامه، تا اندازه زیادی به سوی خودبکشاند. پس از این قتل وجنایت و سودو بهره ی چند روزه از آن، اما شکست دیگری از راه رسید. عدم شرکت 40 کشور از 57 کشور عضو سازمان کشورهای اسلامی در کنفرانس تازه آنها در مالزی (تنها 17 کشور اسلامی و بیشتر در سطحی پایین شرکت کردند)، بدون حضور هیچ یک از رهبران عرب منطقه در آن، دیگر همه امیدهای "جمهوری" اسلامی را بباد داد و به روشنی یکبار دیگر مخالفت گسترده کشورهای اسلامی با سیاست ها واهداف ننگین حکومت اسلامی را آشکار ساخت. این شکست سنگین و بی آبرویی کامل علی خامنه ای وحکومتش در کنفرانس اسلامی و بازتاب گسترده آن در جهان، هنوز نیاز به ادامه بحران با ایجاد قتل و جنایت را زنده نگاه می دارد. از همین رو جان احمد باطبی و دیگر زندانیان سیاسی در خطر است چون این جانیان از ریختن خون بی گناهان نه شرمی دارندو نه خود را پاسخ گوی کسی می دانند زیرا می پندارند که همیشه در بر همین پاشنه خواهد چرخید و آنها برای همیشه بر مسند قدرت بوده و همچنان به ویرانی و نابودی ایران و ایرانی ادامه خواهند داد.

 

چرا چنین است؟

بارها ویژگی های حکومت ظاهرن دین گرای "جمهوری" اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. از مهمترین این ویژگی ها :

1 ـ ساخت و بنای سراپا دروغین این سیستم است. چون این حکومت از روز نخست پایه و اسکلتش بر مبنای دروغ و نیرنگ ساخته شده است، بنایش تمامن کج و نا راست است.

وفتی حکومتی شب و روز تبلیغ های دروغ داشت و دروغ به خورد مردم داد، دچار یک گرفتاری و درد بی درمان دیگر نیز می شود، بنا بر این:

2 ـ پنهان کاری به رگ و ریشه این بنای کج و ناراست تبدیل می شود.

و زمانی که دروغ و پنهان کاری رگ و ریشه را شکل داد،

3 ـ ظاهر سازی نیز به یک "باید" و "نیاز" حکومت تبدیل می شود.

آن زمان که دروغ، پنهان کاری و ظاهر سازی در هم تنیده شدند،

4 ـ بی گمان برای خفه کردن نداها و فریادهای هشدار باش اهل اندیشه و قلم، کوشندگان و تلاش گران و روشنگران و پیروان دانش و دادگری و حق انسانی و شهروندی؛ زور و قلدری را به میدان آورده و ایجاد ترس و هراس با کاربرد خشونت به بدترین گونه آن، به سخن نخست قدرت مداران تبدیل می شود.

فرزند مشروع دروغ، پنهان کاری، ظاهر سازی، کاربرد زور وخشونت و ایجاد ترس و هراس، گسترش بیماری زشت و اخلاق و شخصیت بر باد ده چاپلوسی و تن دادن به خواری وزبونی است. کسانی با سر در این راه می روند و در این چاه بی آبرویی فرو می روندکه شعارو هدفشان در زندگی تنها تامین و رفاه خود و نزدیکانشان است و برایشان تفاوتی نمی کند که چه کسی بر انها حکومت کرده و زمام امور مردم و میهنشان را در دست بگیرد(شوربختانه تعداد این چنین آدمها در جامعه گرفتار دین سالاران نیرنگ باز و شیاد، جامعه گرفتار خرافه های مذهبی ـ سنتی در ایران کم نیستند). آنها به دنبال تامین سود و بهره خود هستند. در چنیین سیستمی که چند ویژگی اش در بالا آمد، اتفاقن کار این چاپلوسان و نان به نرخ روز خورها بیش از همه سکه است و گذشته از سودهای مالی کلان، می توانند حتا به پست و مقام هایی برسند که در یک جامعه عادیی حتا خوابش را هم نمی توانستند ببینند.

زمانی که همه اینها آمد، آن وقت نوبت:

5 ـ وقاحت است. در ایران امروز و در میان حاکمان قلدر، چنان وقاحت و بی پروایی از انجام هر کار ضد انسانی بالا گرفته است که این رفتار و صفت بسیار زشت، دیگر برای خود آنها و مردم نیز روزانه و عادی شده است.

سیستم و حکومتی با چنین ویژگیها حتمن دچار کمبود بسیار شده و سخت نا کامل می ماند اگر 5 باشد و

6 ـ فساد، دزدی، هر گونه خیانت و جنایت، برای ماندگاری آن به کار گرفته نشود.

 وچون حکومتی چنین زیربنای استوار، منسجم، منطقی و بی همتا را دارا بوده و همه "اسباب بزرگیش" فراهم بود، شگفت انگیز نیست که هم بحران زا باشد و هم هدفمندو با برنامه های رذیلانه، خود دست به بحران سازی زده نا هر روز باایجاد یک فتنه تازه، از بحرانی که دیروز ایجاد شده است جان سالم به در برد و یا با ایجاد یک بحران تازه، پیچشی در آنکه فردا در راهش است، ایجاد نماید. اینچنین است که چنین حکومتی هیاهو گر است، غوغا سالار است، بی اخلاق است، دریده است و در برابر چشم همگان شیادی می کند و همه تلاشش را به کار می بردکه شب را روز نشان دهد.

این صفت های والا یی که بر شمرده شد، نا کامل می ماند اگر یک ویژگی دیگر این هیاهو گران دروغ پندار ،دروغ کردار و دروغ رفتار، به میان نیاید و آن بزدل و ترسو بودن آنهاست. در همین فتنه تازه آنها در لبنان، ببینید چگونه ترس و هراس دارند که رسمن بیان کنند که تا مغز استخوان درگیرند و اصولن همه سیاست خارجی و اهرم فشارشان در همین سازمان های تروریستی در لبنان و فلسین و نمونه هایی چون آنها سازمان دهی می شود. و یا به قتل دردناک زنده یاد اکبر محمدی نگاه کنید که چگونه تلاش می کنند همه آنچه که رویداده و جنایتی را که انجام داده اند، انکار کرده و داستان های ساختگی همچون نمونه های گذشته(قتل های زنجیره ای و قتل زیبا کاظمی)، به خورد مردم بدهند.

این تفسیر کوتاه و فشرده ای از حکومت ننگین کنونی ایران است. اکبر محمدی هفته پیش در زندان اوین در حکومت الله وسیله پاسداران ولایت و با آگاهی ولی فقیه، خدا گویان به قتل رسید. اکنون احمد باطبی که هفتمین روز اعتصاب غذای خود را می گذراند، در خطر است. نگارنده دست زدن به حشونت و جنایت های تازه را بی رابطه با شکست های پی در پی "جمهوری" آدمخواران، چه در برنامه اتمی(بیاد دارید تا چه اندازه هیاهو کردند که اگر قطع نامه ای در شورای امنیت تصویب شود چه ها خواهند کرد و امروز که قطع نامه با قدرت تصویب شده است، حتا نتوانسته اند یک سر انگشت آنرا عمل کنند.)و چه در آتش افروزی در لبنان، که خوشبختانه سد در سد به زیان آنها وبه سود مردم ایران تمام شد، نمی داند.  این فتنه انگیزی، بر خلاف آرزوی آنها به آمادگی هرچه بیشتر دیدگاه همگانی مردم جهان به سود سیاست های آمریکا و هم پیمانان انجامید و جاده را برای گام های آینده آنها هموار تر نمود.

یکبار دیگر باید یادآور شد که چاره کار به دست خودمردم ایران است. پیش از آنکه دیر شود و فتنه گران "جمهوری" اسلامی درراه ماندگاری حکومت فاسد خود، به جنایت های بیشتری دست زده و سرانجام ایران رانیز در خون و آتش غرق کنند، باید کاری کرد. هیچ کشور بیگانه ای بدون چشم داشت و بدون داشتن سود وبهره به یاری ما نخواهد آمد. هر ملتی خود باید برای آزادی خود بکوشد و آماده پرداخت هزینه آن نیز باشد. نمی توان نشست و این چشم ـ داشت را داشت که دیگران برای رهایی ما از جان ومال خود هزینه کنند. گفتنی است که در این بیش از 27 سال، مردم ما پی درپی برای آزادی خود جنگیده اند اما چون تلاش هایشان پراکنده بوده است، حکومت به بهترین گونه از آن بهره برده و تلاش ها و جان فشانی ها را بی ثمر گذاشته است. کوشندگان و به ویژه جوانان پر شور و تلاش گر ایرانی، هرچه زودتر باید دراندیشه پیوست این مبارزه و تلاش ها به یکدیگر باشند.

چون همیشه باید گفت که هر گونه رخ داد ناگواری که برای مبارز گرامی احمد باطبی و یا هر یک از دیگر زندانیان سیاسی گرامی با هر ایده، باور و مرام، چه شناخته شده باشندو چه ناشناخته ودر هر گوشه ایران که باشند، پیش آید؛ مسئول نخست و مستقیمش شخص علی خامنه ای به عنوان"رهبر معظم" است سپس مزدوران و جنایتکاران اجرا کننده جنایت.