آيا فلسفه و دين با هم در تعارض‌اند؟

گزارشواره‌ای از همايش جهانی دين و فلسفه در آلمان

 

خسرو ناقد

 

آيا فلسفه و دين با هم در تعارض‌اند؟ عقلانيت و ديانت با هم چه نسبتی دارند؟ آيا خردورزی و معنويت در تضاد با يکديگر قرار دارند؟ کوشش برای پاسخگويی به ‌اين پرسش ‌ها و طرح مسايل و مباحثی از اين گونه در کانون اصلی همايشی قرار داشت که در روزهای ۱۳ تا ۱۶ ژوئيه (۲۲ تا ۲۵ تيرماه) سال جاری در دانشگاه شهر کلن آلمان برگزار شد.

اساتيد دانشگاه‌ و صاحب‌نظرانی از کشورهای آلمان، آمريکای شمالی، اتريش، ترکيه، تونس، دانمارک، ژاپن، فرانسه و هلند گرد هم آمده بودند تا با تبادل نظر پيرامون مسايل مربوط به دين و فلسفه و عقلانيت و معنويت، ديدگاه‌ های خود را به ‌بحث و مناظره گذارند. با آنکه سخنرانی از ايران در اين همايش شرکت نداشت، اما دو صاحب‌نظر ايرانی مقيم آلمان، دکتر مرتضی قاسم‌‌پور از دانشگاه کلن و حميدرضا يوسفی از دانشگاه تريير آلمان در شمار سخنرانان همايش بودند.

هدف از برگزاری اين همايش جهانی را به‌ طور کلی می ‌توان در پاسخگويی به ‌اين دو پرسش اساسی خلاصه کرد:

·   کسانی که در مواضع و آرا خود بر اعتبار عقلانيت به‌ عنوان آخرين افق برای توصيف و تفسير جهان تأکيد دارند، چگونه قابليت معيارهای عقلانی را در مباحث و مجادلات کنونی ميان نسبت دين و فلسفه و در چالش با گسترش روزافزون معنويت و ديانت می‌ توانند به ‌اثبات رسانند؟

·   از سوی ديگر، آنان که در عقايد و نظرات خود بر معنويت و دين يا امور فراتجربی تأکيد می‌ ورزند و آنها را غايت امور می ‌دانند، چگونه می‌ توانند به ‌ابزار تفاهمی دست يابد تا بوسيله‌ی آن، علايق و خواست‌ های خود را بيان و آنها را برای ديگران نيز روشن و قابل درک کنند؛ بدون آنکه با تعصب و جزم ‌انديشی، بين خود و ديگران جدايی افکنند.

مراسم افتتاحيه با خوش ‌آمدگويی رئيس دانشکده فلسفه دانشگاه شهر کلن، پرفسور هانس پيتر اولمان آغاز شد و با سخنان کوتاه آکسل کوهلر، دبير شورای مسلمانان آلمان ادامه يافت. در نخستين شب همايش نيز رئيس داشگاه کلن، پرفسور آکسل فرايموت با شرکت‌ کنندگان و ميهمانان به گفت ‌و گو نشست.

 

 

ريشه های مشترک عقلانيت و معنويت

در سخنرانی افتتاحيه، پرفسور کلاوديا بيکمان، دبير علمی اين همايش و رئيس "جامعه فلسفه ميان فرهنگی"، در ضرورت برگزاری چنين گردهمايی‌ها و لزوم گفتگوهای ميان‌فرهنگی گفت: امروزه در مباحث بسياری که در گستره فلسفه معاصر در جريان است، به ‌گونه‌ای آشکار و بيش از پيش، بر تعارض عقلانيت و خردورزی با معنويت و ديانت و نيز بر تنش فلسفه با دين تأکيد می‌ شود.

به‌ويژه در چند دهه اخير شماری از نظريه ‌پردازان با برجسته نمودن تقابل اين دو حوزه، منشاء برخی از مسايل مهم جهان معاصر را در اين رويارويی جستجو می‌ کنند. در واقع خرد خودمختار و عقلانيت خودسامان ديرزمانی است که خود را در برابر مراجع و منابع فراعقلانی پاسخگو نمی ‌داند.

از سوی ديگر، معنويت بی‌‌سرپناه و ديانت متحرک نيز، در عصری که گفتمان‌های فلسفی بر مباحث چيره شده و در کل سازمانی عقلانی يافته ‌اند، به‌‌سختی قادرند در محدوده استدلال‌های فلسفی در مقابل حريف تاب آوردند و خواست و برداشت خود از جهان را تبيين کنند.

اما می‌‌دانيم که هميشه چنين نبوده است. آنچه اکنون از هم جدا و دور به‌‌نظر می‌‌آيد، در بسياری از سنت‌های و نظام ‌های انديشگی اروپايی و غير اروپايی، با هم در ارتباط بودند و از هم تأثير پذيرفته‌‌اند. به‌‌سادگی می‌‌توان نشان داد که در گستره فرهنگ مغرب‌زمين، چه در عهد باستان و چه در قرون وسطی، دين و فلسفه سعی در برقراری رابطه‌‌ای تکميلی داشته و همواره مکمل و متمم يکديگر بوده‌‌اند.

 

 تنش متأخر عقلانيت و معنويت

پرفسور بيکمان سپس شواهدی نيز برای اين مدعای خويش برشمرد و گفت: "کافی است که به‌‌اشکال مختلف فلسفه‌ورزی دوران پيش‌ سقراطيان نگاه کنيم تا چنين روابط تکميلی را به‌وضوح ببينيم. در دوره بعد از آن نيز می‌توان 'خير فراحسی' در نزد افلاطون و ايده ارسطويی 'والاترين اصل الهی' را در نظر بگيريم که برای ما آدميان در موقعيت‌‌هايی بسيار نادر و استثنايی قابل دسترسی است. نو افلاطونيان تا آنجا پيش ‌می‌‌رفتند که قلمرو فلسفه و دين را در امتزاج و آميزش مستقيم با هم ‌می‌‌ديدند و معتقد بودند که عقلانيت صورت ضروری بيان امر الهی است."

حتی مرز مشخصی که امانوئل کانت ميان دين و دانش ‌می‌کشيد، در خدمت احترام به‌دين و پذيرش ايمان فراتر از عقلانيت به‌‌نيرويی فراحسی است و نه به‌منظور نقد و نابودی آن. فيشته، شلينگ و هگل نيز بر اثر پيامدهای جدايی اين دو حوزه، در صدد اند که دوباره وحدت و يکپارچگی دين و دانش را يادآور شوند. آنان خاطرنشان ‌می‌کنند که فلسفه و دين، اگر نه نوع مناسبات خود، حداقل ‌می‌بايد موضوعاتی مشترک برای مباحث خود بيابند.

اين کوشش‌ها تا قرن بيستم و در آثار مؤخر مارتين هايدگر و نيز نظريه‌های کسانی چون لودويگ ويتگنشتاين ادامه ‌می‌‌يابد. اما اکنون ميان طرحی که عقلانيت وابسته به‌‌دانش از جهان به‌دست ‌می‌‌دهد با تفسيری که معنويت به‌عنوان آخرين افق در پيش روی ما ‌می‌‌گشايد، تنشی فزاينده‌ بوجود آمده است. از اين‌رو اهميت همايش‌هايی از اين نوع در آن است که ‌می‌کوشند در عرصه‌ ای ميان اين تنش و کشمکش‌های افراطی، نقشی ميانجيگر داشته باشند.

 

 دين و فلسفه در شرق

موضوع اغلب مقاله‌ها و رساله‌هايی که به‌همايش دين و فلسفه ارائه شده بود، از سويی تبيين ديدگاه‌‌ها و از سوی ديگر نشاندهنده‌ کوشش در ايجاد تفاهم ميان نظرگاه متفاوت و يافتن نقاط مشترک به‌‌منظور تداوم گفت و گو‌ها بود.

يکی از جالب ‌ترين سخنرانی‌ها را پرفسور محمد ترکی از تونس ارائه کرد. موضوع مقاله‌ وی "جدل ميان فلسفه و دين در آثار ابن رشد" بود که در آن پيش از هر چيز به‌نظرات ابن رشد در ‌کتاب "فصل‌المقال فيما بين الحکمة و الشريعة من لاتصال و مناهج الادله" پرداخت. اين کتاب که تا قرن نوزده ميلادی مهجور و گمنام مانده بود، اينک يکی از آثار مهم در تبيين فلسفه اسلامی است و نشان ‌می‌دهد که متفکران مسلمان از ديرباز خود را با اين معضل مهم مشغول داشته‌اند.

دکتر مونيکا کيرلوسکار- اشتاين‌باخ نيز در سخنرانی خود با عنوان "غلبه بر تقابل خرد و معنويت"، معيارهای عقلانيت را در مکتب ادويتا- ودانتا بر اساس الگوی انديشگی ساروپالی راداکريشنان، رئيس جمهور اسبق هند (۱۹۶۲ تا ۱۹۶۷) و يکی از برجسته ‌ترين فيلسوفان دين، مورد بررسی قرار داد. "شهود" و "تجربه شهودی" در انديشه‌های راداکريشنان از جايگاهی ممتاز برخوردارند و نقشی مهم در فرايند شناخت دارند. او معتقد است که آدمی تنها از طريق "شهود" ‌می‌توان عمق حيات را بيشتر تجربه کند؛ از اين ‌رو علم نيز ‌می‌بايد خود را با "تجربه شهودی" مشغول دارد. سخنران سعی در پاسخ به‌‌اين پرسش داشت که آيا بر اساس معيارهای عقلانيت، ‌می‌توان نظريه "تجربه شهودی" را بکار بست؟

 

عنوان و موضوع برخی ديگر از سخنرانی‌ها:

· دين وعرفان

· دين در کشاکش ابزارسازی سياسی و معنويت «راستين»

· ويژگی های ساختاری تجربه دينی و فلسفی

· مسيحيت جهانی؛ سرنوشت ايده فلسفه مسيحی

· نگرش فلسفی به معنويت آئين بودايی

· گناه و آمرزش در ديوان ابونواس؛ نقش شعر در رهايی خرد در فرهنگ اسلامی

· درباره فايده و بی فايدگی دين؛ فلسفه و اقتصاد ژاپن در گفتگو پيرامون نسبت عقلانيت و ديانت

· نسبت دين و فلسفه در انديشه های هگل

· فلسفه ميان فرهنگی و سنتهای دينی

· روح باوری و خردورزی؛ نگرشی آفريقايی

· دين به رغم روشنگری؟

· خدای فلاسفه و خدای ابراهيم؛ دکارت و پاسکال نماينده دو نوع متافيزيک

· مکتب افلاطون؛ جهانروايی حکمت

· معارف دينی و گفتگوی فرهنگها؛ ديروز و امروز

· تائوئيسم و ايده اليسم در گفتگو پيرامون جاودانگی و ناپايداری

· ديانت با سکوت؛ چشم انداز فلسفه بودايی

· بازگشت شاعرانه فلسفه باستان در روح الاهيات مسيحی

· دريدا و الاهيات تنزيهی

· نسبت دين و فلسفه در مکتب نو افلاطونی و در آئين ودانتا

· دين به مثابه بيان خرافات؛ اشاراتی بهنقد دين در نزد اسپينوزا و اهميت آن در عصر حاضر

· مفهوم کانتی ايمان؛ سهم فلسفه اروپايی در بحث ميان فرهنگی دين و دانش

· رهايی من و رهايی از من؛ مسيحيت و آئين بودايی در انديشه های ارنست کاسيرر

· فلسفه وجودی سورن کیيرگارد در کشاکش بنيادگرايی مسيحی و انديشه گفتمانی

· معنای فلسفی مفاهيم دينی در انديشه های امانوئل لويناس

 

 

کتابی شامل متن کامل تمام سخنرانی‌های اين همايش تا يکسال ديگر منتشر خواهد شد.

 

 

 

 انتشار در: بی بی سی. دوشنبه 17 ژوئيه 2006.