|
|
شعر۵

www.mehdikhatibi.blogfa.com
khatibi_mehdi@yahoo.com
مادر!
مرا ببخش .
که کابوس
هایم همه از آه های توست.
شب ها
برادرم –
درخت –
می آید
با شاخه های
عریانش
بر کف پایم
می زند
و خواهرم –
رود-
سرم را
به دندان آب
می سپرد
و چرخ
(چه فرقی می
کند چه چرخی)
بر گردنم می
رقصد
می شنوی؟
خش خش ِ
خشنی
که شکسته می شود شکسته هایی-
از
شکسته ای که منم.
آه...من
خدایگان ِ
خود بنده
شبان ِ خود
رمه
هر شب
سرانگشت هایم
خواب خار می بیند
و گلویم خواب
تیغ
و صبح ها
خورشید
دیگر با شعاع
شیری جانش
نمی نوازدم
و آسمان
حتا
تفی نثارم نمی کند.
مادر!
کوه ها را از
پلک هایم بردار
و توفان و
سیل و رعد را
از جانم
می خواهم
لحظه ای بخوابم.
مهدی خطیبی
17/مهر/1385_میگون
|
|
|
| |