اگر چنین شود!

کوروش گلنام

پنجشنبه 27 مهرماه 1385 ـ 19 اکتبر 2006

 

با "قیام مردمی،

رها شویم ز قید و بندگی"

 

سرنوشت و آینده ایران بسیار ناروشن است. پیش بینی آینده ایران با توجه به سودو بهره های سیاسی کشورهای قدرتمند و نبرد تا نهایت آنها بر سر گرفتن امتیازهای بیشتر سیاسی و هم زمان اقتصادی برای بردن سهمی بیشتر از این گوشت قربانی، چندان ساده نیست. روسیه از سویی می کشد، چین از سویی، اروپا و آمریکا نیز هر یک از سویی! بزرگترین بد شانسی و در حقیقت خطر برای مردم ایران، نادانی، جاه طلبی، غرور کودکانه و ارزیابی و سنجش های آبکی و بی پایه ای است که حاکمان امروز ایران در آن گرفتارند. ارزیابی هایی که که با هیچ یک از داده های  علمی /آماری و حقیقی جهان امروز سازگاری ندارد و ایران را هر روز گامی بیشتر به سوی شوم ترین روزهای تاریخ این سرزمین پهناور نزدیک تر می کند. رهبر معظم و رئیس جمهور دست نشانده او با این خیال های خام و بسیار خطرناک برای آینده ایران و ایرانی به سر می برند که:

1 ـ چون آمریکا در عراق و افغانستان گرفتار است(به همین دلیل هم خواستار افزایش این "گرفتاری" با کاربرد همه توان و نیروی ضد انسانی خود هستندو برای  آتش افروزی و آدمکشی و دامن زدن بیشتر به اختلاف شیعه و سنی در این دو کشور از هیچ کوشش و جنایتی روی گردان نیستند و همه می دانند که آنچه حکومت ایران از همکاری و یاری برای امنیت و آرامش در این دو کشور می گوید، یاوه های آلوده به نیرنگی بیش نیستند.)، توان یورش نظامی به ایران را نخواهد داشت!

2 ـ از سوی دیگر آنها در این خیال خام دیگر نیز هستند که اگر هم یورش نظامی انجام بگیرد با بمب گذاری در این جا و آنجا و با استفاده از دست نشاندگان خود در لبنان و فلسطین و دیگر مسلمانان فریب خورده از دیگر کشورها که در ایران آموزش دیده اند، می توانند کاری از پیش برده و دامنه درگیری را از مرزهای ایران به دیگر جا ها بکشانند. آنها حتا از در هم کوبیده شدن وحشتناک و شگفت آور طالبان در افغانستان و صدام در عراق و حزب الله در لبنان، کمترین درسی نیاموخته اند و هنوز نمی توانند حتا سهمگین بودن چنین یورش و نابودی بخش بزرگی از نیرو و توانایی آنها در همآن ساعت های نخستین را درست درک کرده وبفهمند! خیال پردازی های بی پایه و بی مایه، چون خوابی آنها را در ربوده است. می پندارند که اصولن مجالی به آنها داده خواهد شد که بتوانند از جای خود تکان بخورند!

3 ـ از دیدگاهی دیگر، حکومت گران قلدر امروز ایران به این نیز می اندیشند که پشتیبانی بخش بسیار اندک و بیشتر فرصت طلب مردم از آنها و در برابر، نفرت و نارضایتی بسیار گسترده بیشترین بخش مردم از آنها هیچ شانس و دورنمایی برای ادامه حکومت آنها بدون سرکوب پی گیر و هر روزه و با خشونتی حیوانی به جا نگذاشته است. امری  که نمی تواند برای همیشه دنبال شود. بنا بر این حتا اگر درگیری نظامی با آمریکا نیز پیش نیاید، آینده و دورنمای تیره و تاری در برابر خود می بینند. خیزش مردم از یورش نظامی آمریکا برای آنها خطرناک تر وسهمگین تر است. از این رو آنها جنگ، نابودی خود و ویرانی ایران را به گرفتار شدن در دست مردم و در چنگال قانون برتری می دهند. ولی هم زمان این امکان را نیز هر روز سبک، سنگین می کنند که در آخرین ثانیه ها به بدترین گونه و به شکلی بسیار خفت بار تسلیم شده و برای ماندگاری چند روز بیشتر خود، سر نوشت ایران و ایرانی را به تمامی در دست بیگانگان قرار داده و هستی مردم را بیش از این به تاراج دهند تا خود همچنان حاکم بمانند. آخوند ازگونه خامنه ای،  رفسنجانی و خاتمی، نه رگ دارد، نه خط، نه ریشه دارند!(می بینید که برایشان کمترین اهمیتی ندارد که میلیون ها ایرانی در ناداری وبی چیزی و گزسنگی و اعتیاد و تنفروشی دست وپا می زنند و جوانان در آغاز زندگی مجبور به فروش کلیه می شوند اما سد ها میلیون دلار به آسانی در اختیار آدمکشان در لبنان قرار گرفته و برای آنها هر روزه راه و جاده و مدرسه و بیمارستان ساخته شده وسرویس مجانی در اختیارشان گذاشته می شود.) این اخوند هر روز می تواند بهانه ای از زبان "اسلام ناب محمدی" پیدا نموده و خود را از مهلکه مرگ برهاند. زیاد شگفت زده نشوید که اگر روزی بوش هم به "برادر بوش" دگرگون شده و در آغوش کشیده شود! اگر نیاز داشته باشندکه گرفتار خشم و انتقام جویی مردم شوند، بوش را نیزدر آغوش می کشند.

همبستگی ملی، راه رهایی ایران از ویرانی

اگر یک همبستگی ملی هر چه زودتر شکل نگیرد، توده های میلیونی مردم از آن پشتیبانی نکنند وبا شرکت در آن و برنامه ریزی ای جدی برای نشان دادن بیزاری خود از این رژیم و خواست به زیر کشیدن آن کاری نکنند تا نیروی اهریمنی رژیم را کاملن به تسلیم در برابر خواست خود وادار کنند، باید چشم براه فاجعه و ویرانی ایران بود. دیگر جای ایستادن و بی حرکتی و بی عملی نیست. هر روز ماندگاری این رژیم آسیب های هر چه سهمگین تری به مردم ایران وارد خواهد کرد. تا دیر نشده است باید کاری کرد. امید به بیگانه، بزرگترین اشتباه تاریخی ما ایرانی ها خواهد بود. هیچ کس بیشتر از خود مردم ایران دل سوز مردم و سرزمین ایران نیست. سرزمین ما در اشغال مشتی "ایرانی نما" است. آنها بدتر از بیگانگان با مردم ایران رفتار کرده و می کنند. اگر در فرانسه، یوگسلاوی و یا ایتالیا چنین رویدادی رخ داده بود و مشتی آدمخوار بر سرنوشت مردم حاکم شده بودند، اکنون ارتشی مردمی و زیر زمینی از همه قشرهای مردم شکیل گرفته بود. چرا ما در این راه گام بر نداریم؟

مبارزان درون ایران

مبارزان درون ایران خود بهتر میدانند که مرکز حرکت و شکل گیری یک نبرد حق خواهانه بر علیه حاکمیت شرور و نا منتخب ایران، در درون ایران است. تا حرکتی جدی در آنجا آغاز نشود، کاری بنیادی دربیرون ازمرزها پا نخواهد گرفت. دلیل ها فراوان است و اکنون مجال به میان آوردن آن ها نیست. نمونه کوشش برای یک همه پرسی در ایران(که هنوز نیز اگر حاکمان کمترین خردی داشتند و دست از خیال پردازی ها و خود خواهی های خود برداشته و تسلیم مردم می شدند، بهترین راه دگرگونی با کمترین هزینه در ایران و حتا برای خود حاکمان و باندهای مافیایی آنها بود) بسیار گویا و روشن است که چگونه توانست در مدت زمان کوتاهی از پشتیبانی گسترده ای بر خوردار شود با توجه به اینکه به دلیل کاربرد اینترنت و نداشتن امکان و دسترسی به کامپیوتر برای بسیاری از هم میهنان در درون ایران، نتوانست میلیون ها امضا را گردآوری کند.

تنها کوشندگان در درون ایران هستند که با توجه به سرکوب بی رحمانه ناشی از ترس فزاینده حاکمیت از خیزش مردم، خود می توانند شیوه مبارزه نهایی را درست تمیز داده و برنامه ریزی کنند. امر رهبری را نیز که این روزها بسیار به میان می آید، از دل و در کوران مبارزه در درون ایران(از دید من)بیرون خواهد آمد. آنچه هم میهنان کوشنده در درون ایران نباید فراموش کنند، نیروی پشتیبانی بسیار توانمند ایرانیان در بیرون از مرزهاست که باید به درستی به کار گرفته شود؛ امری که بارها در زمان های مورد نیاز و زمانی که با همبستگی و به درستی به کار برده شده است، نیرو و درونمایه راستین خود را به خوبی نشان داده است (افشا و پی گیری قتل ها در درون و بیرون از ایران به ویژه در جریان دادگاه میکونوس که آسیبی جدی به رژیم وارد کرد، کوشش برای رهایی سرکوهی، گنجی و گاه دیگر زندانیان، افشاگری های گسترده در این مورد و یا افشاگری در باره اعدام و سنگسار زنان و...  که به هر رو کم اثر نبوده اند و توانسته است رژیم را در مورد هایی به پس روی وادار نماید.)

مبارزان بیرون از ایران

نمی توان کوشش بسیاری از ایرانیان در بیرون از ایران برای نزدیکی و همکاری با یکدیگر را نادیده گرفت. در این چند سال به ویژه این کوشش ها چگونگی و افزایش بیشتری داشته است که نمونه های خوبی نیز به دست داده است اما هرگز بسنده نبوده است. یک دلیل بزرگ و آشکار این نابسنده بودن، دور بودن از میدان کارزار اصلی و نداشتن پیوند درست و درخور با درون ایران بوده است که امکانش نیز زیاد نبوده است؛ و دلیل مهم دیگر خرابکاری ها از سوی رژیم اسلامی و خود فروختگان امنیتی او و پس از آن خرابکاری های خود ما ناشی از کاستی های فرهنگی خودما ایرانیان، که گاه در مجال هایی به آن پرداخته شده است، بوده است.

امروز هر گونه کوشش برای گذر حتا موقت از مرزهای حزبی/سازمانی ـ ایدئولوژیکی برای رهایی مردم و سرزمین ایران با پاسداشت دگراندیش و دگر باش، از اهمیتی سد چندان بیش از گذشته بر خوردار است. آنچه ما می توانیم بکنیم پایان دادن به نشست، گفت وگو ، کنفرانس پالتاکی و یا غیر پالتاکی بی پایان است که گویا برای کسانی به "عادتی" ترک نشدنی و گونه ای سرگزمی تبدیل شده است. هر کاری در اندازه خود نیکو و به جاست. همه از این همه نشست و گفت و گو و گرد هم آیی، گروه سازی و گروه بازی که بیشتر و پس از هزینه کردن زمان و نیروی گاه بسیارزیاد، چون گرفتار فرصت جویی ها و خودنمایی ها می شود، به جدایی و فرقه گرایی می رسد، خسته شده اند. می باید پا در میدان عمل گذاشت. یک اعتصاب بزرگ در برابر سازمان ملل به هدف برپایی استفاده از نیروی سازمان ملل به مجبور ساختن رژیم قلدر ایران به برپایی یک همه پرسی در ایران  به جای یورش نظامی و پی گیری تا رسیدن به نتیجه؛ سازماندهی یک راهپیمایی بزرگ در یک یا چند کشور اروپایی و فراخوان گسترده ایرانیان برای شرکت در آن نه تنها برای چند ساعت که پی گیر شدن آن در چند روز و هفته و... ازاین گونه حرکت های بزرگ در گستره جهانی، گذشته از زمینه های تبلیغی گسترده ونشان دادن خواست مسالمت جویانه ایرانیان برای دگرگونی در ایران و مخالفت با درگیری نظامی، به همکاری و نزدیکی عملی همه ما نیز یاری می رساند و زمینه ها را آماده تر می نماید. نگارنده هنوز نیز همچنان بر راه اندازی یک حساب ملی پافشاری دارد. ما به ذخیره مالی فراوان نیاز داریم که باید وسیله خود ما ایرانیان تهیه شود نه بیگانگان. ساده ترین و بهترین راه از دید نگارنده، همآن گشایش یک حساب ملی است. نگارنده در اندازه توان خود، همه کوشش خود را نیز در این زمینه به کار برده است اما هنوز بی نتیجه! دوستان ارجمند دیگری نیز کوشش کرده اند ولی تا کنون این کار انجام نپذیرفته است. در این زمینه ها از نیروهای جوان تر چشم داشت هم یاری و هم کاری بیشتری می رود.

سر انجام اگر یورش نظامی، دنیای رویایی رهبرو وابستگانش را در هم ریخته و واقعیت یابد، ویرانی، هرج و مرج، مرگ، گرسنگی و بیماری جامعه ایران را فرا خواهد گرفت. ملایان شیاد، تا بخواهید گزافه گویی کرده و نبروی ناچیز خود را که امروز بر خلاف آغاز انقلاب، کمترین پشتوانه مردمی را دارند، هر چه می توانند بزرگ و نیرومند نشان می دهند ولی خود بهتر از هر کس دیگری می دانند که مرد این میدان نیستند و پیش از همه، میدان را خالی می کنند. اگر چنین شودکوشندگان در درون و بیرون از مرز، از هم اکنون می بایست در اندیشه چاره کار و سازماندهی باشند که در کمترین زمان مردم دست به مقاومت، شورش و قیام زده و با به زیر کشیدن حکومت، هر چه زودتر بتوانند جلوی فاجعه وحشتناک نابودی زیرساخت های جامعه و نابودی بخش زیادی از مردم ایران را بگیرند. ما نباید اجازه دهیم که به سبب خشک مغزی وبه بن بست رسیدن ایدئولوژیی دینی/مذهبی چند ده نفر ملا و سفره جمع کن و ریزه خوارملا، سرزمین و منطقه ما به آتش کشیده شود. دانشجویان همیشه پیش رو و مبارز(چه دختر و چه پسر)، کارمندان و کارگران زحمتکش و گرسنه، پیشه وران که نان کار و اندیشه خود رامی خورند، دانش آموزان دبیرستان ها، ارتشیان، نظامیان در سپاه و بسیج که هنوز پاک نهاد بوده ونمی خواهند بیش از این آلوده دستگاه تباه شده حاکمیت بوده و در برابر هم میهنان رنج کشیده و ستم کسیده خود بایستند، از هم اکنون بنام آزادی ایران و ایرانی، دست به سازماندهی خود بزنند. ارتشیان با شرف، سپاهیان باشرف، بسیجیان با شرف و دیگر نظامیان و شبه نظامیان که شرف و وجدان و عشق به هم میهن و میهن خود دارند، باید هرچه زودتر در درون مکان های خدمت خود دست بکار شوند. با نخستین حرکت ها وپایداری های توده ای و جدی، ترس ها فرو خواهد ریخت و خشم مردم به سیلی خروشان دگرگون خواهد شد. خشم و خروش مردم این بار باید برای آینده بسیار بهتر خود آنها به درستی وسازمان دهی شده مورد بهره برداری قرار گرفته و تجربه های تلخ گذشته دوباره سازی نشود. راه بر فرصت طلبان و سودجویان از همآن آغاز کارباید بسته شود. سازماندهی درست و با برنامه روشن، مهمترین انگیزه پیروزی و پیشرفت خواهد بود. از هم اکنون خانواده ها باید خود را آماده نموده و اجازه ندهند که فرزندانشان در دام نیرنگ های ملایان افتاده تابه سادگی بتوانند یک بار دیگر آنها را برای ماندگاری و سودو بهره خود، دسته دسته قربانی کنند. پدر و مادر ها نباید اجازه بدهند فرزندانشان در راه آتش افروزی ملایان  نابود شوند. از این پس فرزندان برومند ایران زمین نباید بیهوده قربانی جاه طلب ها،شیفتگان قدرت، دروغ سازان و دروغ پردازان شیاد شود. همه ما مسئول هستیم که این بار از برباد رفتن بیهوده جان های شیفته فرزندان گرامی ایران زمین، از کردو لرو ترک وعرب و بلوج و ترکمن وفارس جلوگیری کنیم. اگر چنین شود ودرگیری نظامی رخ دهدو ما خود را برای رویارویی با آن به سود مردم ایرام و به ضرر سد درسد حاکمان جور و ستم، آماده نکرده باشیم، بی هیچ گمانی بازنده خواهیم بود و ایران به ویرانه ای بدل خواهد شد. هم میهن شعار نمی دهم ولی اکنون بر من، تو، او و دیگر ایرانیان است که گام های استواری به پیش برداریم. هم میهن " بر پا خیز، از جا کن بنای کاخ دشمن!"