بانک عاليجنابان،
بانک گدايان
- درست موقعی که در جبهه آپوزيسيون قانونی و غيرقانونی
جمهوری اسلامی بر سر اعلام حمايت از بزرگترين بانک خصوصی کشور، بين صف ليبرال
دموکرات ها و صف «چپ نو» رقابت سختی در جريان بود، و هر صف تلاش داشت با
بازتاب اخبار و گزارش های ظلمی که بر مديرعامل برکنار شده بانک پارسيان و بر
اقتصاد کشور وارده آمده است، درجه دموکراتيک بودن و دموکراسی خواهی خودش را
ثابت کند، خبرگزاری ها، داستان بانکی را در کانون گزارش های خود قرار دادند
که در يکی از فقيرترين و عقب مانده ترين گوشه های دنيا، در خدمت فقرا و بي
چيزان قرار دارد.(به مناسبت اهدای جایزه صلح نوبل به محمد یونس و بانک
گرامین)
نوشته
و برگردان:حسن صابونچی
درست موقعی که در جبهه آپوزيسيون قانونی و غيرقانونی جمهوری اسلامی بر سر اعلام
حمايت از بزرگترين بانک خصوصی کشور، بين صف ليبرال دموکرات ها و صف «چپ نو» رقابت
سختی در جريان بود، و هر صف تلاش داشت با بازتاب اخبار و گزارش های ظلمی که بر
مديرعامل برکنار شده بانک پارسيان و بر اقتصاد کشور وارده آمده است، درجه
دموکراتيک بودن و دموکراسی خواهی خودش را ثابت کند، خبرگزاری ها، داستان بانکی را
در کانون گزارش های خود قرار دادند که در يکی از فقيرترين و عقب مانده ترين گوشه
های دنيا، در خدمت فقرا و بي چيزان قرار دارد.
«بانک گرامين»
بنگلادش و موسس آن، برندگان جايزه صلح نوبل سال 2006 اعلام شدند. جايزه صلح نوبل
به بانکی که به گداها وام می دهد؟ جل الخالق! مگر چنين چيزی هم امکان پذير است؟
«بابا اين نوبلی ها ی سوئدی هم دارن پوپوليست می شن که!» روزنامه ليبراسيون در
باره «بانک گرامين» چنين نوشت:
« روز جمعه از
محمد يونس بنگلادشی، مبتکر اعتبار- خرد، قدردانی شد.
برای کوشش جهت
درک محمد يونس، که روز جمعه جايزه صلح نوبل را دريافت کرد، بايد داستان تعريف
کنيد، بعد آن داستان را ضرب در ده ها، ضرب در صدها، ضرب در هزاران، ضرب در دهها
هزار کنيد. اين بنگلادشی 66 ساله نحيف و خجالتی، طی مصاحبه ای که حدود 10 سال پيش
با ليبراسيون داشت، گفته بود در باره امور مالی« چيز زيادی نمی داند.» اما يونس يک
ايده داشت: اعتبار- خُرد و چگونه می توان بانکی تاسيس کرد که به فقرا وام بدهد(
بانک گرامين، که با او در جايزه نوبل سهيم است.)
از آن موقع تا
کنون، اعتبار – خُرد هوادارانی پيدا کرده و يک پديده جهانی شده است. در سال 2005،
هشتاد ميليون نفر از آن استفاده می کردند و يونس برآورد می کند تا سال 2020، پانصد
ميليون نفر قادر به دسترسی به اين وام ها خواهند شد.
محمد يونس در
سال 1974 موقعی که بنگلادش در اثر قحطی شديداً آسیب ديده بود، به اين فکر افتاد.
اين استاد اقتصاد که در آن موقع بعداز 7 سال اقامت در ايالات متحده به کشورش
مراجعت کرده بود، 42 بافنده الياف بامبو را ديد که قادر نبودند مواد خام خود را
بخرند. يونس به آنها حدود 100 فرانک[حدود 13 دلار آمريکايی] پول قرض داد تا آنها
بتوانند به کار خود ادامه دهند و از آنها خواست«هر وقت توانستند» آن مبلغ را به او
برگردانند. دوسال بعد بانک «گرامين» تاسيس شد.
اعطای جايزه
صلح نوبل به يک اقتصاد دان ممکن است عجيب به نظر برسد. اما اينکار از کسی قدردانی
می کند که فعاليت هايش بدون ترديد به ثبات اقتصادی و سياسی دهها کشور در حال
توسعه، کمک کرده است. اعضای کميته نوبل روز جمعه توضيح دادند:« بدون آنکه بخش
بزرگی از جمعيت ابزار برون رفت از فقر را بدست نياورد، به صلح پايدار نمی توان دست
يافت.» در سال 1995، يونس توانست حتا بانک جهانی را متقاعد کند که به اعتبار- خرد
توجه نشان دهد.
برای پسر يک
جواهر فروش که به اقبال خود در به دنيا آمدن در يک خانواده ثروتمند در يک کشور
فقير اذعان دارد، اين يک تعهد کامل است. در عرض 20 سال، گرامين به يک امپراتوری
واقعی تبديل شده است و حتا يک شرکت تلفن نيز دارد. محمد پونس در سال 1997 در گفتگو
با ليبراسيون مطمئناً بلند پروازی چندانی نداشت. در آن موقع او يکی از داستان های
مورد علاقه خودش در باره گدايی بنام محفوظه را تعريف کرد که در روستای جوبرا به او
برخورده بود. «يک روز پِشنهاد کردم مقداری پول به او قرض بدهم. اما او مطمئن نبود،
او از من فقط 10 تاکا(معادل 15 صدم يورو) خواست ، چون نمی دانست با بيشتر از آن چه
کار کند. يک ماه طول کشيد تا به او 30 تاکا پيشنهاد کنم. او ذره ذره کالاهايی را
خريد و فروخت. او کاسب شد.»
http://www.liberation.fr/actualite/monde/210464.FR.php
http://www.donyayema.info/articles_detail.php?aid=55