محاكمه زبان دریك تریبون ادبی

 

  از : لالی امبلی Falsaf@web.de                                                                  

پیتر- هندكه  

Peter  Handke 1942.             

 

     یكسال بعدازخودكشی مادر، هندكه ، نویسنده شلوغكار! اتریشی، دركتاب (بیچارههای بدون آرزو)، مدعی شد كه وسیله زبان، برای بیان درد و رنجهایش ناتوان است.اودر 24 سالگی بایك جنجال ادبی دیگرآغازكرده بود ودرسال 1966 دریك گردهمایی گروه ادبی 47 خطاب به شنوندگان گفته بود كه اودرادبیات، ساكن یك برج عاج است ! و كسانیكه قصد اجتماعی-سیاسی نمودن ادبیات را دارند،بهتر است كه سراغ احزاب و سازمانها بروند ونه دراستتیك ادبیات، جا خوش كنند. جنجال رسانه ای سوم آقای هندكه ،باحمله پیمان ناتو به یوگسلاوی سابق آغاز شد كه او به دفاع از صربستان پرداخت وخواهان محاكمه آمریكا و نیروهای مهاجم ناتو گردید. هندكه مینویسد كه نه جامعه و یا یك سیستم سیاسی،بلكه غالبن زبان مقصر بیچاره گی بشر است.او میكوشد درآثارش به آزمایش امكانات زبان درادبیات بپردازد.-  تضاد حرفها و ادعاهای او گاهی چنان شدید بود كه خود از اجرای بعضی ازنمایشنامه هایش جلوگیری نمود. او از مادری میگوید كه گرچه احساس خوشبختی نمیكند ولی چنان درگیر موضوعات روزمره و غیر مهم شده، كه كوشش برای رفع آرزوهایش را فراموش نموده بود.

  آثار او غالبن خصوصیات انتقاد اززبان را دارند . اومیخواهد باكمك زبان، خود و جهانش را دوباره درمان كند ، و میگوید كه جهانی خارج از واژهها وجود ندارد بلكه آن، مخفی در درون كلمات بكاربرده ما است و تنها زبان باكمك واژه و خط، ورود مابه درون واقعیات و هستی راممكن میسازد. او امیدوار است كه باكمك زبان و نوشته، بتواند از بن بست و شرایط بحران شخصی و اجتماعی خارج گردد. برای او زبان یك وسیله فریب، دستكاری، و زورگویی است كه در زمان نیاز، بشكل ماسكی برای پوشش رفتارانسانی از آن سوء استفاده میگردد. درموردشرح داستان زندگی ومرگ مادرش، میگوید كه نخستین بار زبان نه تنها مزاحم و وسیله شكنجه برای او،بلكه دارویی برای جبران شوك وارده،گردید.

   وی پیرامون بدبینی نسبت به زبان میگوید كه انسان معمولن بانخستین جمله خود، به تله مخاطب می افتد و در جملات اكثرن، زورگویی آقایی و اربابی موجب شكنجه زبانی فرد میشوند -و زبان عامیانه روزمره باعث شد كه انسان خودرا درشرایط جنون و هرج و مرج عمومی،احساس كند. انتقاداواززبان و جامعه را،زیرتعثیر محفل ادبی شهر وین بحساب می آورند. وی میگفت كه او موضوعی برای نوشتن ندارد،غیر از شرح حال و روزگار خود، و كمك به روشن كردن بیشتر آن. اوگاهی .نوشتن را عشق میداند تاانسان قادرباشد با كمك آن،پایش را ازگلیم خودفراتر بگذارد. درنظر او نوشتن یعنی بطور زنده، گذشته را بخاطر آوردن. اوغالب آثارنویسندگان عضو انجمن قلم زمان خودرا: لوس، مبتذل، سیاسی، و تكراری، نامید.

  وی درجای دیگری میگوید كه نوشتن میتواند كمكی باشد برای تسلط بر جهان- و ادبیات وسیله ای است تاانسان بتواند باكمك آن، روشن تر پیرامون خود و دیگران فكرنماید.مخالفت اوباادبیات اجتماعی مسئول، باعث شد كه به او لقب نویسنده ای“ درونگرا“،بدهند. وی مینویسد كه وظیفه زبان،شرح واقعیات خارجی نیست بلكه آن باید فقط خودرا منعكس نماید. درنظر هندكه، ادبیات گرچه خود به زبان وابسته است،آن ولی یك ورا رسانه میباشد كه میتواند پیرامون زبان نیز بحث نماید. استتیك ادبی جدید اورا شامل مقولاتی مانند : حقیقت. زیبایی. طبیعت ، و جهان. میدانند. آثار جدید اوگاهی پیرامون تجزیه و تحلیل رفتار انسانی است كه در شرایط امكان انتخاب گوناگون، در جستجوی راهی خروجی میباشد.

   با اشاره به سخن داستایوسكی كه گفته بود، تمام نمایشنامه های روس زیر تعثیر نمایشنامه (شنل) گوگول قرار دارند، در غرب سالها ادعا میشد كه تمام درامهای اروپا، زیر تعثیر تئوری استتیك مرحوم برشت قرار دارند، ولی جناب هندكه از جمله نمایشنامه نویسانی است كه كوشید تا این تسلط را خنثا نماید. آثار شدیدا اتوبیو گرافیك وی نه تنها نشان از شهامت ادبی، بلكه ابراز حالات فردگرایانه و شرح دقیق مشاهدات شخصی نویسنده میباشند. هندكه را از آنجا نویسنده ای مدرن بشمار می آورند كه در روی ممبر كلیسای او فقط یك دعا مدام تكرار میشود و آن واژه“ داستانسرایی “است. گرچه افكار هندكه را تحت تعثیر متفكرانی مانند:  نیچه ، هایدگر، ویتگنشتاین، پوپر، و هوفمنزتال، بحساب می آورند، ولی او در سالهای دانشجویی یكی از نویسندگان آوانگارد مجلات ادبی كشورهای آلمانی زبان بود.

   پیتر  هندكه در سال ۱۹۴۲ ازپدری آلمانی و مادری اتریشی در بلبشوی جنگ جهانی دوم بطور“غیررسمی “!، بدنیا آمد و نزد پدربزرگ و مادربزرگ خود در محیطی دهقانی-كارگری رشد نمود. وی تاكنون جوایز: هارتمن، شیلر، بوشنر، كافكا و غیره را از آن خود نموده . او یكبار نمایشنامه هایش را “ضدتاتر“ نامید و خطاب به بینندگان گفته بود كه تخته های صحنه تاتر، چوبهای كف كشتی نجات جهان برای بشر، نیستند.

    از او آثاری در زمینه های : رمان، نمایشنامه، داستان بلند، شعر، مقاله، نمایشنامه رادیویی، و سفرنامه، بجا مانده ؛ از آنجمله : توهین به حضار ، بازگشت آهسته به وطن، زمانیكه آرزوها كمك بودند، ترس دروازه بان از پنالتی، خانم چپ دست، در خلیج ناكجاآباد، ادبیات-رمانتیك است ، اوقات بی خبری ازهمدیگر، عدالت برای صربستان، پیرامون دادگاه كبیر سازمان ملل، نامه ای كوتاه برای وداعی دراز، نسل ضعیف ازبین میرود، لحظه احساسات واقعی، نمایشنامه كاسپار، سواركار روی دریاچه یخ زده، بیچاره گی آدم بی آرزو، وزن جهان، انسان چینی درد، زنبورها، دستفروش دوره گرد، داستان بچه ها، فریاد كمك، داستان مداد، دیدار از خود، غیبگو ، و غیره هستند. تنها موضوع نمایشنامه (كاسپار) اورا، مقوله زبان بحساب می آورند.