مرگ یا زندگی
مرجان
انصاری
گل کجا میمیرد؟
درشورزار یا کنار آتش؟
بگو بگو
آزادی کجا میمرد؟
درخت آزادی چرا کج
قد میکشد؟
آزادی را چرا کج معنایش میکنند؟
یا به نرخ روز میفروشندش؟
بگو بگو
کودکان گرسنه میخوابد لابلای کارتونهای کاغذی
و جای دگر
بی آغوشی گرم کودکان
بامداد میکند
سرد شبی را
می آموزند ازپشت
پنجره
کودکان آس و پا س
زبانهای شیرین
این کهن سرزمین را
آ
همانند آباد ی
آ همانند آزادی
آ همانند آدم، همانند آسودگی
کجاست پایان خود خواهی؟
تاااا کدددامین مرز؟
نَدارها
جان دادند
به دارها
زندگان
برای مُردگان میمُردند و میمیرند
آیا کسی میپرسد
چرا مُرده ها باید باشند زنده و تصمیم گیر
آخرمُردگان بی نبض ِ زنده در میلیونها نبض پیش
چه کاره اند در حالای
ما ؟
زندگان اسیرند
یا
آویزا ن
از دار"قانون" آدمهای یکزمانی پیش بودند روی خاک
زنده ها کجایند؟
اینجاست بیدادستان و نیست دادیاری
آهاااای ی
نداریم ما زنده ها زندگی
تفاوتی نیست زنده روی خاک باشی یا زیر خاک
زندان کنید مرد ه های مجرم را
به زیرخاک برگردانیدشان
به زیر خروارها برگهای تاریخ برگردانید شان
بانی مرگ جوانم کیست، میدانی ؟
خِرَد مُردِ ه های
تصمیم گیر زنده در میلیونها نبض پیش
یا جنازه های در تاریخ پودر شده است
یا که توئی؟
نه آیاااا توئی؟
آ آ آ آها ا ا ا ا ا ای
ی
کسی هست بشنود داد را ؟
کسی هست بداند ؟
مسئولیت یعنی چه؟
زندگی و نفس کشیدن
لذت از دنیای یکبار مصرف، یعنی چه؟
زنی سیه پوش که ازبیر نگی چهراش را رنگ زده
درانتظار یک
ِقرونیهای چشمکزن مردی تنخواه
از کارگزار نظم
شهر
تنها
لباس جامدش خیلی جدی مانده
خود کارگزار با انديشهٌ مدفون درتعصب کور
پشت موادها، ماده ها وموانع هنوز درگیر و اسیر
نگفتی گُل کجا
میمیرد؟
درشورزار یا کنار آتش؟
در عجبم !!
آسوده
ميخوابی
در مرگ شرم
در قفس شد آزادی
در بیخیالی
در بیعاری
همه
گُلها مردند
همانجا خشکید آزادی
بگو بگو بگو
آزادی کجا میمرد؟
مارا چه شده است؟
چه؟
بگو
رمز و راز این جادو
را
چرا شدیم سنگ صبوری ؟
و تنها میشنویم
و
تنها مينگريم
چرااااااا؟
چراااا؟
چراااا؟