قلب آزادی !
مهدی حسین زاده *
امروزحقوق بشربا خروج ازسیطره مجمع عمومی سازمان ملل به رکن وارگانی اصلی
درسازمان ملل تبدیل شده است وکمیسیون سابق که باعضویت کشورهای ناقض حقوق بشر همچون
ایران، بعضا ً به صورت ماشینی درجا کارمی کرد وتنها صدایی ازآن شنید ه می شد و
جانب منافع دولتها را در برابرتقویت ملتها می گرفت، فروخواهدپاشید و حقوق
بشرامیدواراست به سومین ستون اصلی سازمان ملل درکنارصلح، امنیت وتوسعه تبدیل گردد.
اما مشکل اینجاست که شورای جدید درقالب جدید با بازیگران پیشین شکل گرفته است
واگربه سان کمیسیون سابق عمل کند که نمایندگان دولتها با رایزنی با یکدیگروبعضا ً
لابی های تیمی سعی درحمایت یکدیگرازبار این مسوولیت شانه خالی کنند که همان تراژدی
پیشین تکرارمی گردد ولی درقالب جدید کمدی!
معتقدم یک راه مطمئن اینست که دراین راستا NGO های حقوق بشری
فعالترشوند و درقالب سندیکا درداخل کشورها ازحاشیه به متن آمده وبه عنوان بازوهای
اجرایی این شورابازیگراصلی نقش باشند، که درداخل کشوربا پتانسیل بالای این گروهها
تنها نیازبه همگرایی باحداکثرسعه صدردرتعریف نقطه اجماع است - فارق ازنقطه نظرات
متفاوت که به مقوله حقوق بشروجود دارد- ودیده بان حقوق بشرنحوه تعامل رژیم ها با
چنین گروههایی را محکی درراستای معیارصداقت دولتها دراین مقوله درنظرداشته باشند.
حال بالاخره پس ازماهها کشمکش، شورای حقوق بشر سازمان ملل جایگزین کمیسیون
حقوق بشرسازمان ملل گشت وتولدخود را جشن گرفت، ومتاسفانه آنان که مخالف هرتولدی
اند وبه لذت خاموش شدن شمعهای کیک دربزم شادمانند وحریصانه درفضا می دمند تا شمعی
روشن نماند درهیات کوتوله هایی به نمایندگی ازدوهزاروپانصد سال تمدن عظیم ایرانی
راهی گشته و دراین میهمانی جام می زنند!
دراین راستا رفتارشناسی رژیم قابل تامل است،
معتقدم این رفتاررژیم ایران چیزی بالاترازیک دهن کجی به جامعه ایرانی وجهانی -
به تعبیردوست عزیزم شمس الواعظین- است، بلکه این عمل غایت فهم رژیم ایران از حقوق
بشراست که دراندیشه سعید مرتضوی ها تبلوریافته است واین عمل جزء رفتارهای
ناخودآگاه موجودات دسته بندی می شود.
کمترکسی است درایران قلم برداشته باشد وقلم شکسته این شخص نباشد، برای این شخص
له کردن ته سیگار با قلم زیرکفشهایش به یک مفهوم است!
هیچگاه جلسه دادگاه روزنامه نوروزفراموشم نمی شود،
خیابان میرعماد دادگاه رسیدگی به جرایم کارکنان دولت، آقای مرتضوی مثل همیشه
با تاخیروارد جلسه دادگاه می شود،این عمل را درراستای تحقیرشخصیت متهم انجام می
دهد، فعالان دانشجویی که جلوی میز وی نشانده شده اند این موضوع را خوب درک می
کنند، وی چنان برخورد می کند که گویی وجودت برایش بی معناست! به نقل مضمون هستی که
باش! به عنوان مثال از جلسه خارج می شود دربازگشت درحال خشک کردن دستهایش به تو می
قبولاند که آنجا بوده وهیچگاه صندلی اش را ترک نکرده!
این روش ازروشهای تقریبا ً مدرن درفروریختن شخصیت وتهی شدن قالب است که بدنبال
آن متهم درواماندگی برخی اتهامات را نیزمی پذیرد!
به جلسه دادگاه که وارد می شود هیات منصفه ای به سرکردگی عسگراولادی درسمت
راست وی وچپ متهمین نشسته وعسگراولادی آخرین صندلی ازسمت قاضی رااشغال می کند که
مثلا ً نشان دهد به جانب متهم نزدیک واز قاضی دوراست! اما اکثراوقات جلسه نعلین
ازپای جدا، راحت راحت خواب است! مثل همیشه جایگاه خبرنگاران هم درانتهای سالن
دادگاه خالیست! جالب اینکه قاضی هیچ تصمیمی را بدون نظرشخص عسگراولادی ازهیات
منصفه نمی گیرد وهمیشه نیم نگاهی به وی دارد! وگاهی با صدای بلند خود وی را بیدارو
موضوع را برایش با مخاطب قراردادن متهمین شرح می دهد و وی با حرکات تابلوی چشم،
سعی دررساندن تصمیمات آنی را دارد، چرا که حکم ازقبل صادرشده و این جلسه تشریفاتی
بیش نست!
مدیرمسوول، رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم است، انصافا ً کمتر موضعگیری
شفافی از وی دیده بودم که یکی همین جلسه بود، وی که از رای دادگاه آگاه است سعی در
اعاده حیثیت می کند، وقتی سلول انفرادی را ترسیم می کند که از موارد اتهامی وی یکی
اهانت به سلول انفرادی است! مرتضوی برآشفته واتاق کار خود را به جای سلول انفرادی
توصیف می کند، وقتی درجلسه از علیرضا رجایی می پرسم آقا سلول شما اینطوربود،مرتضوی
برآشفته وپاتوق ما را تعطیل علیرضا را اخراج وبازداشت موقت می کند! این آقا سلول
به طول یکصد وهشتاد سانتیمتروعرض شصت سانتیمتر را اتاق سه در چهاربا کلیه امکانات
رفاهی به خورد ما می داد!(به قول معروف جلوی قاضی ومعلق بازی که نه اینبار قاضی و
معلق بازی؟!)
حال تصورکنید این آقا سلول انفرادی را به چگونه به اعضای دیده بان حقوق بشر
سازمان ملل توصیف می کند؟!به قول احمدی نژاد هفت آسمان را می پیماید وهنگام پای
گذاردن برزمین می فرمایند: اینا که می گم غلو نمی کنم ها!!!
حال موضوع این نیست که چرا چنین شخص یا اشخاصی به نمایندگی ازایران درشورای
تازه تاسیس حقوق بشرسازمان ملل شرکت می کنند وموضوع را شخصی قلمداد کنیم، به قول
معروف پس ازبیست وهفت سال این آقا ذخیره نظام شده وقحط الرجال درمملکت است، معضل
اینست که این طرزتفکرقصد دارد وضعیت حقوق بشردرایران را به جهانیان ترسیم کند! و
فاجعه اینجا نمودار می گردد که دوباره ترکیبی از تضادها درقالب حقوق بشراسلامی به
دنبال مردمسالاری دینی ازاندیشه ای دگم سرچشمه خواهد گرفت و نمود خواهد یافت!
اینک برتمامی آزاداندیشان ومبارزانی که بدوراز زر و زوردنیا وفارق ازاتهاماتی
که همیشه به جان وآبروی خویش خریده وباز هم درآینده خواهند خرید وبعضا ً آواره
غربت گشته اند، فرض است به حمایت ازکرور کرورزندانی بیگناه دربند رژیم ومیلیون ها
آزاده ای که دربند عمومی ایران عزیزدربندند، با محکوم نمودن چنین رفتاری ازسوی
رژیم، که همیشه با قلب آزادی بدان که خود می طلبد حقوقی برای بشر قایل نیست، گامی
دیگر به پیش رویم که همیشه رژیم نشان
داده دربرابر موضعگیریهای منسجم قالب تهی نموده وعقب می نشیند.
* فعال سیاسی- دانشجویی وحقوق بشری - نیویورک