فمینیسم سکولار:

انقلاب مشروطه، شرایط و چالش های کنونی

هفدهمین کنفرانس سالانه بین المللی بنیاد پژوهش های زنان ایران

 

 

گزارش: فرح طاهری 

(شهروند)

 

شهر مونتریال کانادا برای دومین بار میزبان کنفرانس سالانه بین المللی بنیاد پژوهش های زنان ایران بود. هفدهمین کنفرانس بنیاد با عنوان "فمینیسم سکولار: انقلاب مشروطه، شرایط و چالش های کنونی" از دوم تا چهارم جون ۲۰۰۶ در دانشگاه کنکوردیا برگزار شد.

این اولین حضور من، و نه شهروند، در کنفرانس بنیاد بود. راستش از قبل زیاد اشتیاقی برای رفتن نداشتم ولی حالا که رفتم، خوشحالم. با بسیاری آشنا شدم و پرسش های بسیاری در ذهنم به وجود آمد و شاید باید بگویم جدی تر به مسائل خودمان یعنی به مسائل زنان فکر میکنم.

سه روز کنفرانس از صبح تا شب را نمیتوان مفصل نوشت که حتی یک شماره نشریه هم کفایت آن را نمیکند. تلاش خواهم کرد در گزارش فشرده ام شما را با فضای کلی کنفرانس آشنا کنم.

 

جمعه ــ ۲ جون ۲۰۶

روز قبل با نسرین و شیدا با قطار از تورنتو به مونتریال آمدیم تا صبح ساعت 8 بتوانیم در دانشگاه حاضر شویم. صبح از محل اقامتمان با مترو به ایستگاه کنکوردیا رسیدیم و از آنجا راهی دانشگاه شدیم. همه چیز ناآشنا بود؛ ایستگاه های مترو، اسم خیابان ها، چهره آدم ها... تا اینکه نزدیکی های دانشگاه چهره ها آشنا شد. کم کم سروکله زنانی پیدا میشد که از جهات مختلف به طرف دانشگاه روان بودند. و وقتی وارد سالن ورودی شدیم دیگر تقریبا بسیاری از چهره ها آشنا بود. عکس آنها را دیده بودیم، نوشته هایشان را خوانده بودیم، هنرهایشان را دیده بودیم و خلاصه همانهایی بودند که انتظار داشتی در کنفرانس ببینی شان.

از ساعت 8 تا حدود 11 ثبت نام بود و دیدار دوستان و آشنایان تا اینکه مراسم با نمایش اسلایدشو کار شهرزاد ارشدی یکی از افراد کمیته محلی آغاز شد. "چهره ی ما در صد سال گذشته" کار بسیار جالبی بود که با موسیقی و صدای بسیار زیبای هما علیزاده همراه بود. عکس هایی از زنان دوران قاجار تا زمان پهلوی و تا امروز. از قمر گرفته تا مرضیه و گوگوش و زنان سیاسی از مرضیه احمدی اسکویی، تا مریم رجوی و زنان دربار قاجار تا ثریا و فرح و بازیگران سینما و عکس هایی از مبارزات زنان، راهپیمایی های دوران انقلاب تا تظاهرات 8 مارچ سال گذشته... مجموعه ای دیدنی به وجود آورده بود.

نیما مشعوف از طرف کمیته محلی خوشامد گفت و نادیا کردی دیگر عضو کمیته محلی به یاد یکی از اعضای درگذشته کمیته قبلی مونتریال (معصومه اسکندری) تقاضا کرد تا حاضران یک دقیقه کف بزنند و در پایان سخنانش گفت"باور داریم که ایجاد روابط پویا میان جنبش زنان داخل و خارج کشور به ارتقای شرایط زنان در هر دو جا یاری خواهد رساند. دست آنان را از دور میفشاریم و به شما خیرمقدم میگوییم."

کنفرانس امسال بنیاد بخش آغازین خود را به بزرگداشت حامد شهیدیان اختصاص داده بود.

دکتر حامد شهیدیان پژوهشگر، نویسنده، مترجم و استاد جامعه شناسی دانشگاه ایلینوی آمریکا، اول اکتبر2005 بعد از دو سال جدال با بیماری سرطان در مونتریال کانادا درگذشت.

حامد شهیدیان علاوه بر تدریس جامعه شناسی در حوزه های مختلف سیاسی، زنان و زن در خاورمیانه، به پژوهش پیرامون جنبشهای اجتماعی، مهاجرت و مسایل مربوط به فمینیسم نیز اشتغال داشت. او مولف کتابهایی چون" زنان در ایران: سیاست در جمهوری اسلامی"(1) است و از نوال سعداوی، ادوارد سعید، کافکا، برشت، کازانتزاکیس، لوکاچ، لوناچارسکی ترجمه هایی به چاپ رسانده است. از او آثار منتشرنشده ای نیز باقی مانده است.

نگار آزموده، کسی که چهار سال پایان عمر حامد در کنار و یار او بوده از آشنایی خود با حامد شهیدیان گفت. اینکه از طریق ردوبدل کردن ایمیل با درون او آشنا شد. نگار به عنوان نمونه، بخشی از یک ایمیل او را خواند که در آن از ویژگی های خودش گفته بود و از علاقه اش به جامعه شناسی علیرغم میل پدر و مادر . سخنان نگار فضایی عاطفی به وجود آورده بود به طوری که خواندن را برای او سخت کرده بود.

سپس گلناز امین رئیس بنیاد از حامد شهیدیان گفت:" حامد شهیدیان به عنوان یک پژوهشگر مرد ایرانی صمیمانه و جدی به فمینیسم میپرداخت. آن دسته از ما که رابطه نزدیک با او داشتیم تا آخرین لحظه عمرش شاهد تعهد خلل ناپذیر شخصی و روشنفکرانه و سیاسی او نسبت به حوزه مطالعات فمینیستی بودیم... جای حامد خالی ست". خانم امین همچنین اعلام کرد، برای نگهداشت و یاد حامد جایزه ای به مبلغ 500 دلار به نام او برای پژوهش های فمینیستی برقرار شده است. جزئیات مربوط به این جایزه را در سایت بنیاد پژوهش ها که آدرس آن در پایان گزارش آمده، میتوانید بخوانید.

موریس کاپیتورن نماینده ی پیشین سازمان ملل در امر رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران یکی از میهمانان کنفرانس بود که تقریبا طی سه روز کنفرانس در سالن حضور داشت. او ضمن اشاره به دیدارش با پروانه فروهر در کنفرانس بنیاد در سیاتل گفت پس از آشنایی با او مفتخر است که خود را دوست فروهرها بخواند. او در تهران میهمان آنها بوده و گفت آنها که در آن کنفرانس در انظار عموم به پروانه حمله لفظی کردند باید از خود شرمنده باشند. ضمن تاسف از حادثه قتل فجیع آنها، اظهار خوشحالی کرد که پرستو فروهر دختر شجاع او موضوع قتل مادرش را پیگیری میکند. و گفت پنهان نمیکنم که یاد آنها گاه گاه اشک به چشمانم می آورد. او سپس به حامد شهیدیان اشاره کرد. و کتابی از حامد که توسط نگار برای او و همسرش فرستاده شده بود. او همچنین اشاره کرد که علیرغم اینکه از هر کس در ایران پرسیده کجایی هستید گفته اند تهرانی و 75درصد ایرانیها خود را تهرانی مینامند ولی حامد هیچگاه مازندرانی بودنش را انکار نکرد. کاپیتورن به خانواده شهیدیان که در سالن حضور داشتند تسلیت گفت و گفتارش را با ترجمه انگلیسی شعری از غزالی به پایان برد.

در اینجا فیلمی از حامد شهیدیان به نمایش درآمد. این فیلم کار جواد صاحبی و گلچینی بود از آلبوم خانوادگی حامد از کودکی تا پایان عمر و تکه هایی از سخنرانی های حامد در کنفرانس های پیشین بنیاد.

به هنگام نمایش فیلم فضایی بسیار تاثرآور ایجاد شده بود به طوری که دو خواهر حامد شهیدیان که در کنار من نشسته بودند، تمام مدت گریه میکردند.

پس از نمایش فیلم، دکتر شهرزاد مجاب سخنرانی اش را زیر نام "فمینیسم، سکولاریسم و مدرنیته در آثار حامد شهیدیان" ارائه کرد.

دکتر شهرزاد مجاب مدیر انستیتوی مطالعات زنان در دانشگاه تورنتو و استاد دپارتمان آموزش بزرگسالان و مشاوره روانی در انستیتوی مطالعات در آموزش انتاریو است.

او در آغاز گفت که جنبش فمینیستی ایران در سال گذشته دو نفر از فعالان خود را از دست داد. دکتر حامد شهیدیان و دکتر پروین پایدار. دو جامعه شناسی که طعمه بیماری سرطان شدند. دکتر مجاب گفت: زندگی حامد همزمان بود با تحولات مهمی در دهه آخر قرن بیستم. در کشورهای غرب دوران شکوفایی فکری و سیاسی سالهای 60 و 70 به پایان رسیده و محافظه کاری فکری و سیاسی بر دنیای آکادمیک و جنبش های اجتماعی مسلط شده است ... با وجود اینکه سرمایه داری و پدرسالاری هر دو به سیستمی جهانی تبدیل شده اند، همبستگی انترناسیونالیستی و فمینیستی علیه این دو نظام را متهم به توتالیتاریسم میکنند... کار تحقیق و تدریس حامد در این شرایط شروع شد و ادامه یافت. چشم اندازی که او ترسیم کرده است، یعنی چشم انداز رهایی زن ایرانی از اسارت قرون و اعصار، از دید جریانهای پسا هنوز یک "روایت بزرگ" بشمار میرود. مردسالاری، این نظام کهنسال، قلمرو ضرورت است؛ رهایی مستلزم نفی این ضرورت است اما نفی ضرورت بدون آگاهی، بدون دانش تئوریک میسر نیست. جنبش کمونیستی ایران که وظیفه سنگین نفی جامعه طبقاتی را در برنامه خود قرار داده، آگاهی تئوریک لازم برای رسیدن به این هدف را ندارد. همچنین در مبارزه با مردسالاری ناتوان است. بی اطلاعی از تئوری فمینیستی و حتی مقاومت در برابر آن بدون شک یکی از مشخصات جنبش کمونیستی است.

دکتر مجاب در پایان گفت: در مبارزه پیچیده و پرتلاطمی که زنان ایران در پیش دارند حامد همچنان یار آنها خواهد بود.

پس از بخش پرسش و پاسخ فرصتی برای صرف ناهار داده شد و شرکت کنندگان هر یک به سویی در خیابان مزنوف روان شدند تا پس از ناهار کنفرانس را پی گیرند.

برنامه بعدازظهر را پروانه قاسمی با شعری به نام "من زنم" آغاز کرد و سپس ژانت آفاری را معرفی کرد. دکتر آفاری پرفسور تاریخ و مطالعات زنان در دانشگاه پوردو در ایندیانای آمریکاست. کتابهایی در زمینه تاریخ بویژه تاریخ مشروطیت نوشته که به فارسی نیز ترجمه شده است از جمله: "انقلاب مشروطه ایران: دمکراسی بومی، دمکراسی اجتماعی و مبدا فمینیسم"(2) و "فوکو و انقلاب ایران: جنسیت و ..."(3) . کتابهای او به زبانهای بسیاری ترجمه شده و در حال حاضر رئیس انجمن بین المللی مطالعات ایرانیان است. سخنرانی خانم آفاری زیر عنوان"سه تغییر الگوئی در گفتارهای مربوط به مدرنیت: عدالت، طهارت و جنسیت" ارائه شد. او در بحث خود به این اشاره داشت که در تاریخ یکصدساله اخیر ایران جنگ بین دین و سیاست و سنت و مدرنیته همواره معانی تلویحی مهمی در ارتباط با جنسیت در برداشته. سخنران در آغاز آمار فشرده ای از وضعیت کنونی در ایران داد و بعد از عدالت سنتی گفت و مجازاتهایی که در جریان انقلاب مشروطه 1906 برقرار بود. سیر مسائل جنسیتی را از قبل از مشروطه تا انقلاب و بعد از آن بررسی کرد و گفت این سه مقوله عدالت، طهارت و جنسیت هیچگاه در ایران بین تعابیر سنت و مدرن ثبات نداشته. همچنین اشاره کرد که تک همسری هیچگاه در ایران قانونی نشد و مالکیت مشترک زن و شوهر بر اموال هرگز رسمی نشد.

در بخش پرسش و پاسخ، ژانت آفاری در پاسخ به پرسشی گفت، نظام جمهوری اسلامی را نمیتوانیم یک نظام مدرن بخوانیم زیرا اولین موضوع یک نظام مدرن داشتن عدالت مدرن است نه داشتن بخشی از مدرنیزاسیون که روزنامه، اینترنت و تلویزیون باشد.

در مورد دخالت خارجی گفت، دخالت خارجی همواره جنبشی را که برای دمکراسی مبارزه میکند منحرف میکند و به ناسیونالیزم میکشاند مثل 11 سپتامبر که همه مردم دور بوش جمع شدند و یا الان که حرف حمله آمریکا به ایران است و مردم را از موضوع دمکراسی منصرف و به حمایت از دولت کشانده است.

پس از خانم آفاری، گیتی شیرزاد دکتر منگل بیات را معرفی کرد. خانم بیات بیش از 50 سال است که در خارج از ایران به سر میبرد. او در دانشگاه های شیراز، هاروارد، ام. آی . تی، و دانشگاه بن در آلمان تدریس کرده. مقالات متعددی نوشته و دو کتاب نوشته به نام "تصوف و نفاق: تفکر مذهبی اجتماعی در دوران قاجار"(4) (انتشارات دانشگاه سیراکوز،1982) و "اولین انقلاب ایران: شیعه گری و انقلاب مشروطیت 1909-1906"(5)(انتشارات آکسفورد،1991). او در حال حاضر روی کتاب سومش که درباره مجلس دوم دوران مشروطیت است کار میکند.

خانم بیات سخنرانی خود را به انگلیسی ارائه داد زیرا که برایش فارسی حرف زدن مشکل بود. موضوع سخنرانی ایشان "نگاه دیگری به نقش زنان در انقلاب مشروطیت" بود. سخنران از مشارکت زنان در انقلاب مشروطه گفت و طاهره قرةالعین را یک نمونه منحصر به فرد خواند. او اشاره کرد که اگر زنی برای حقوق برابر درخواست میکرد یکی از سه برچسب بابی، بهائی و ازلی به او میخورد.

پس از سخنرانی خانم بیات، تنفس داده شد و سپس هایده درآگاهی از مشاوران و همکاران خانم امین در بنیاد پژوهش ها، هایده مغیثی را معرفی کرد.

پرفسور هایده مغیثی استاد جامعه شناسی در دانشکده اتکینسون دانشگاه یورک تورنتو، نویسنده چندین کتاب از جمله کتاب سه جلدی "زنان و اسلام: مفاهیم انتقادی در جامعه شناسی"(6)، "فمینیسم و بنیادگرایان اسلامی: محدودیت های تحلیل های پست مدرنیستی"(7) و "پوپولیسم و فمینیسم در ایران: جدال زنان در یک جنبش انقلابی با تعریف مردانه"(8) سخنرانی خود را با عنوان "از گام های محتاطانه تا گام های موزون به گام های سنجیده: یک قرن مبارزه زنان ایران" ارائه داد.

دکتر مغیثی در آغاز از درگذشت "به آذین" اظهار تاسف کرد و گفت او یکی از مترجمان برجسته بود که به شناساندن ادبیات کمونیستی کمک کرده است.

دکتر مغیثی سخنرانی اش را با اشاره به چند واقعیت موجود شروع کرد. اولین واقعیت این که جمهوری اسلامی سومین دهه اش را طی میکند و جایگزینی اش با یک دولت مترقی در آینده نزدیک محتمل به نظر نمیرسد. دوم جنبش هایی که در سرتاسر منطقه به وجود آمده و در شرایط حاضر به سختی میشود جهانی بدون مذهب را در نظر تصور کرد. یک دسته میخواهند مذهب را به فمینیسم حقنه کنند و استدلالشان این است که در خاورمیانه همه مذهبی هستند و چاره ای نیست که مذهب را وارد مقولات فمینیستی کنیم. او افزود: یک جامعه میتواند از لحاظ سیاسی سکولار باشد و از لحاظ اجتماعی و فرهنگی مذهبی. سکولاریسم جدایی مذهب از دولت است اما مانع مذهب در حوزه شخصی نیست.

سخنران در پاسخ به پرسش ها به این نکته اشاره کرد که "ما راهی نداریم جز از طریق نوشته ها و بحث ها با خواهرانمان در ایران ارتباط داشته باشیم." و در پاسخ به پرسشی دیگر گفت، مذهب موضوع زنان ایران در قبل و بعد از انقلاب بوده حتی در قانون خانواده قبل از انقلاب از شریعت فاصله گرفته نشده پس مذهب یکی از مسائل اصلی زنان ایران است. در پاسخی دیگر گفت، مهمترین تحولی که فمینیسم ایرانی در داخل و خارج کرده این است که دیگر حنای این بحث در میان زنان رنگی ندارد که حالا بایستید تا مسائل دیگر حل شود بعد نوبت شما شود. خانم مغیثی در جایی دیگر گفت، در مورد شیرین عبادی و مهرانگیز کار من برای آنها احترام قائلم چون با تمام سختی ها در همان حوزه و محدودیت ها کار کردند، اگرچه ممکن است با گفتمان آنها موافق نباشم.

پس از سخنرانی دکتر مغیثی تنفس داده شد و برنامه مجددا ساعت هفت و نیم بعدازظهر ادامه یافت.

این بخش اختصاص داشت به معرفی زن برگزیده سال که امسال خانم راضیه غلامی شعبانی (ابراهیم زاده) انتخاب شده بود.

ملیحه انصاری از اعضای کمیته محلی فیلم شهرزاد ارشدی که زندگی راضیه ابراهیم زاده را به تصویر کشیده بود، معرفی کرد و فیلم به نمایش درآمد. عکس هایی از جوانی راضیه در لباس ارتشی و شنیدن بخشی از خاطراتش از زبان خودش. از اینکه پدرش در خانه دمکرات بوده و بین همسر و دخترانش با پسرها فرقی نمیگذاشته، از آشنایی با همسرش گفت که علیرغم اختلاف سنی او را عاشقانه دوست داشته. همسرش جزو گروه 52 نفره (دکتر ارانی) بوده. او همچنین از مبارزات، نحوه برخورد هموندان حزبی با او و خاطرات زندانش گفت.

راضیه ابراهیم زاده از اعضای حزب توده، جزو کادر نظامی و از اولین زنان زندانی سیاسی ایران است که در بهمن 1325 دستگیر شد. 7 سال زندان، 12 سال زندگی مخفی و بیش از 40 سال در تبعید زندگی کرده است. او خود خاطراتش را در کتابی به تحریر کشیده است.

پس از نمایش فیلم ژانت بائر پرفسور مطالعات بین الملل، دارای دکترای مردم شناسی که در زمینه حقوق زنان، خاورمیانه و اسلام، مهاجران و پناهندگان و فرهنگ و جنسیت مینویسد و تدریس میکند، و مترجم کتاب خاطرات راضیه خانم است، سخن گفت. او در آغاز با چند جمله فارسی شروع کرد و از آشنایی اش با خانم ابراهیم زاده گفت و البته او را "خاله" خطاب میکرد.(گویا ایشان نسبت فامیلی هم با خانم ابراهیم زاده دارند و عروس برادرشان هستند). او راضیه ابراهیم زاده را از اولین زنانی خواند که برای عدالت در یک حزب سیاسی فعالیت میکرده و از او به عنوان الگوی نمونه زنان در زمان خودش نام برد.

پس از سخنان خانم بائر، گلناز امین لوح تقدیری که برای راضیه ابراهیم زاده از سوی بنیاد پژوهش ها تهیه شده بود در میان تشویق حاضران به او تقدیم کرد. و خانم ابراهیم زاده از لطف بنیاد و حاضران تشکر کرد. او با اشاره به مبارزه زنان برای حقوق برابر گفت، من دنبال مبارزه برای حقوق زنان نرفتم و طبق تفکرات آن زمان خود به دنبال مبارزه طبقاتی بودم و این نقص تفکر من بود.

نوبت به برنامه هنری رسید.

سه نوجوان از گروه خورشید خانم به سرپرستی آرام بیات، برنامه رقص اجرا کردند که در انتهای آن خانم راضیه هم به آنها پیوست و شوری در سالن به وجود آورد.

نوبت به نمایش "با ققنوس" رسید. نویسنده و بازیگر این نمایش سیما بهمنش میهمان کنفرانس از آلمان بود.

سیما در ایران نیز فعالیت تئاتر داشته در سال 1351 به انجمن تئاتر ایران پیوست و پس از اجرای نمایش "خرده بورژواهای گورکی" همراه گروه دستگیر و به زندان افتاد. پس از آزادی از زندان فعالیت سیاسی را جایگزین فعالیت هنری کرد. در سال 1361 به تبعید آمد و هم اکنون ساکن شهر کلن آلمان است. او از سال 1996 با تئاتر موزیکال "مشدی عباد" فعالیت هنری را در تبعید آغاز کرد و همراه گروه تئاتر تماشاخانه اجراهای فراوانی در شهرهای بزرگ آلمان، اروپا و آمریکای شمالی داشته است. او در تورنتو نیز سه بار به روی صحنه آمده است. سیما فارغ التحصیل رشته ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران است و در تبعید رشته های تعلیم و تربیت و تئاتر در تعلیم و تربیت را خوانده است. او ضمنا صدای خوبی هم دارد و بدون برنامه قبلی یکی دو ترانه فارسی و ترکی خواند.

موضوع نمایش او داستان دوستی زن و مردی بود که از طریق اینترنت و در چت روم با هم آشنا شده اند. این آشنایی سبب میشود که دختر داستان زندگی اش را بگوید و در خلال داستان، نابرابریهای تاریخی که از گذشته تاکنون برای زنان وجود داشته را بیان میکند.

بعدا که با سیما صحبت کردم گفت که به دلیل اینکه تاریخ کنفرانس را اشتباه متوجه شده بوده و بجای 2 جون فکر میکرده 20 جون نمایش دارد و تنها چند روز مانده به شروع متوجه اشتباهش شده به همین دلیل متن را بسیار به سرعت نوشته و فرصتی هم برای تمرین نبوده. آقای جواد صاحبی هم که ساکن مونتریال است و بازیگر دیگر این نمایش توسط کمیته محلی به سیما تلفنی معرفی شده و او هم فرصتی برای تمرین نمایش نداشته و تنها چند ساعت باهم تمرین کردند، با این وجود بازی هر دو خوب بود و نمایش موفقی از آب درآمد که حکایت از تجربه ی سیما در زمینه تئاتر داشت. گرچه سیما از اینکه نتوانسته بود کارش را روی صحنه ی مناسب نمایش اجرا کند، از نتیجه زیاد راضی نبود. میگفت، علیرغم زحمات بچه های کمیته محلی، نبود پرده و نورپردازی و جای کافی برای گذاشتن میز و مانور دادن، به کار لطمه زده بود.

پس از نمایش، بخش موسیقی بود که شیرین مهربد هنرمند ساکن مونتریال ترانه هایی از اولین آلبوم خود به نام "اوج غریب یک صدا"(2004) خواند. همکاران او در این برنامه بامداد بیات(پیانو)، باربد بیات(فرنچ هورن) و مهسا قاسمی (ویلن سل) بودند.

هنرنمایی شیرین را قبلا در تورنتو دیده و شنیده بودم. در بزرگداشت خاطره اعدام شدگان تابستان 67 آمده بود و به یاد آنها خوانده بود. او کار موسیقی را از نوجوانی آغاز کرد و اولین کارش اجرای سرود "صدای گام های انقلاب هنوز می آید" در دانشگاه پلی تکنیک تهران در سن 17 سالگی بود. بعدا دستگیر شد و به زندان افتاد و این دو بار که او را دیدم هر بار برنامه اش را با یاد یارانی که برای برابری و صلح و آزادی مبارزه کردند و جانشان را بر سر آن گذاشتند، آغاز کرد.

او پس از مهاجرت به کانادا در کنار تحصیل در رشته بهداشت دهان به فراگیری ردیف های موسیقی ایران مشغول شد و کنسرت های متعددی در شهرهای کانادا داشته. شیرین هم اکنون دانشجوی رشته هنر و علوم انسانی است.

اولین روز کنفرانس ساعت ده و نیم شب پایان یافت.

 

شنبه ــ ۳ جون

پیام بنیاد را در آغاز گلناز امین رئیس بنیاد خواند. در این پیام در مورد مبارزات زنان ایران از دوران مشروطه به بعد سابقه ای داده شد: حکم تعطیلی مدارس دخترانه توسط شیخ فضل الله نوری، به توپ بستن مجلس، کشف حجاب از سوی قرةالعین، تاسیس کانون بانوان ایران در سال 1314 سال کشف حجاب اجباری که صدیقه دولت آبادی در راس آن بود، تاسیس حزب زنان ایران منشعب از حزب توده... در ادامه پیام آمده است: فاطمه سیاح، فروغ حکمت و هاجر تربیت از کسانی بودند که فکر میکردند مناسبات مربوط به زنان را تغییر دهند اما کوشش های آنها نتیجه ای نداشت و حق رای زنان به رسمیت شناخته نشد. پس از کودتای 28 مرداد دوره تازه ای برای زنان شروع شد... در ادامه پیام به ادامه مبارزات زنان اشاره شده که طی آن بسیاری از زنان آگاه هرگونه تغییری در وضعیت زنان را موکول به تغییر نظام حاکم میکردند و به همین دلیل به گروه های سیاسی پیوستند و زندان و شکنجه و کشته شدند... در مقطع انقلاب 57، زنان که از مشروطیت تا دهه چهل همواره از خشونت آخوندها ضربه خورده بودند، در مبارزه با شاه، همراهی با روحانیت را پذیرفتند ولی زود فهمیدند که اشتباه کرده اند.

در بخش پایانی پیام آمده است: جنبش زنان ایران بیش از تمام دوره های یکصد سال گذشته رشد کرده ولی با تجربه های دردناک دریافته ایم که شرط پیشرفت زنان در کشور ما جدایی دولت از دین است. جدایی دین و دولت اگر همراه با دمکراسی نباشد به درد نمیخورد و دمکراسی اگر بر مبنای حقوق انسانی نباشد بازهم مفید نخواهد بود...

بعد از پیام، سحر مفیدی از اعضای کمیته محلی آرام بیات را معرفی کرد.

آرام بیات فارغ التحصیل هنرستان رقصهای ملی و محلی ایران است که بعد از انقلاب از وزارت فرهنگ و هنر (محل کارش) اخراج شد. از سال 1987 در مونتریال ساکن است. در رشته عکاسی و صدا و تصویر کامپیوتری تحصیل کرده ولی قبل از هر چیز خود را معلم و طراح رقص میداند. او در سال 1995 گروه رقص خورشید خانم را پایه گذاشت و در موسسات آموزشی مونتریال رقص تدریس میکند. خودش میگوید، مهمترین کاری که در زندگی انجام داده ام آموزش رقصهای ایرانی به بچه های ایرانی بوده تا نگذاریم این هنر که متعلق به تمام انسانهاست از یاد برود.

موضوع سخنرانی آرام بیات "زن، هنر و سکولاریسم" بود. او نقش زنان هنرمند در احیاء سکولاریسم را از زمان مشروطه تا امروز بررسی کرد و در این رابطه، قمر و فروغ را در زمینه موسیقی و ادب انتخاب کرده بود. او گفت: 14 مرداد سالروز مرگ قمرالملوک وزیری، سالگرد مشروطیت هم هست. اولین زنی که بی حجاب روی صحنه خواند و هنر اجتماعی ــ اعتراضی را عرضه کرد. آرام بیات سپس به شباهت های بین قمر و فروغ پرداخت. او وضع موسیقی زنان از گذشته تا حال را گفت ولی در شعر از فروغ به بعد را ندیده گذاشت. و در پایان گفت: از فروغ شعرهایش مانده و از قمر صدایش که تنها صداست که میماند.

در بخش پرسش و پاسخ اول شهرزاد ارشدی از کمیته اجرایی پشت میکروفن رفت و گفت که پرسشی ندارد فقط نکته ای را میخواهد بگوید و اینکه وقتی مطلب آرام بیات را برای این بخش انتخاب کردیم بعضی ها گفتند، مطلب دکترای ادبیات و ... را انتخاب نکردید و مطلب یک رقاص را انتخاب کردید؟ و حالا باید بگویم که از اینکه این انتخاب را کردیم خوشحالم...

من البته مناسبت این توضیح را متوجه نشدم شاید به این وسیله خانم ارشدی میخواستند از بلندگوی کنفرانس پاسخ خود را به گوش آن بعضی ها برسانند! من از خانم بیات پرسیدم چرا از رقص که رشته تخصصی اوست چیزی نگفت؟ گفت موسیقی و ادبیات برای ما ملموس تر است... رقص هنر جوانی ست در کشور ما... هنرستان رقص های ملی و محلی هشت دوره کلا فارغ التحصیل داده که هر بار حدود 5 یا 6 نفر بوده اند. مدرسه رقص کنسرواتوار هم بود که باله کار میکردند... هنرستان موسیقی که بسته شد همه اعتراض کردند ولی هنرستان رقص را که بستند کسی اعتراض نکرد.

راستش جوابش قانعم نکرد. بعدا در بیرون به او گفتم که قانع نشدم. شما در رابطه با رقص میتوانستید به خیلی چیزها اشاره کنید و سابقه ای برایش درست کنید. حتی به تغییر اسم آن بعد از انقلاب که شده "حرکات موزون" و اینکه خانم فرزانه کابلی علیرغم محدودیت ها باز هم در این زمینه دارد کار میکند ــ گیرم فقط برای زنها ــ و سال گذشته هم در یک اجرا بازداشت شدند. آرام بیات گفت، در پیش از انقلاب هم به آن "حرکات موزون" میگفتند. در مدرک ما از هنرستان همه جا رقص را حرکات موزون نوشته اند. او ادامه داد: به دلیل جوان بودن هنر رقص، مطالب مکتوبی از آن در دست نیست وگرنه خوشحال میشوم که در این زمینه کار کنم. به او گفتم که شما که در این عرصه فعال هستید باید پا جلو بگذارید و آن را مکتوب کنید. تمام این حرفهایی که در مورد رقص در دوران قبل از انقلاب میزنید و بعد از آن میتواند نوشته و سند شود.

پس از آرام بیات، الهه شکرایی از اعضای کمیته محلی توضیح داد که ویزای خانم رویا صدر دیر حاضر شده و ایشان نتوانستند به کنفرانس بیایند.

رویا صدر بنا بود درباره زن در طنز ایران سخنرانی کند که باید موضوع جالبی باشد و متاسفانه از آن محروم شدیم

به جای سخنرانی او پنلی گذاشته شد حول محور "ایران و جنگ" که شهلا شفیق، ژانت آفاری، هایده مغیثی، منگل بیات، شهرزاد مجاب و مهرداد درویش پور در آن حضور داشتند.

شهلا شفیق گردانندگی پنل را به عهده گرفت و با طرح سه پرسش مسیر بحث را مشخص کرد.

1ــ آیا زن و زنانگی با صلح رابطه ای معنادار دارد؟

2ــ امکان جنگ در ایران را نمیشود از خواسته ایران به دستیابی به انرژی هسته ای جدا کرد. نظر شما چیست؟

3ــ پیش بینی شما در وضعیت فعلی چیست؟

با دکتر آفاری شروع کردند. او سابقه کوتاهی در رابطه با دخالت خارجی در ایران داد و به اشغال ایران در بهار 1909 اشاره کرد که سردمداران مایل به این اشغال بودند تا جنبش های آزادیخواهانه از بین برود. و بعد به ورود قوای متفقین به ایران پرداخت و جنگ ایران و عراق. او گفت، بعد از جنگ ایران و عراق است که رژیم متوجه میشود جنگ میتواند قدرتش را تحکیم بخشد. الان در مرحله حساسی هستیم. الان آمریکا در شرایطی نیست که جنگی با ایران داشته باشد. مسئله دیگر مسئله ملیت هاست. به طور قطع کشورهای خارجی سعی میکنند این جنبش ها را تشویق کنند. وظیفه ما باید هم دفاع از تمامیت ارضی و هم از جنبش ها باشد... اتمی شدن ایران خطری برای تمام کشورهای منطقه است... تا زمانی که زنان به عنوان یک جنبش فمینیستی سیاست خارجی خودشان را نداشته باشند نمیتواند فمینیسم با صلح رابطه معناداری داشته باشد.

دکتر بیات گفت: من نه سیاستمدارم و نه فعال و نه حتی فمینیست ولی به حقوق زنان اعتقاد دارم. الان احساس میکنم که قطعه قطعه شدن احتمال دارد. خانم بیات روی اتحاد زنان برای کسب حقوقشان تاکید کرد و روی ناسیونالیزم به عنوان چتری برای محافظت و اتحاد همگی.

او گفت، واقعیت این است که میخواهند شکل دیگری برای خاورمیانه رقم بزنند. میخواهند تخریب کنند تا بسازند. و در مورد انرژی هسته ای گفت، باید بپرسیم برای چه با صرف میلیاردها دلار هزینه انرژی هسته ای را لازم داریم.

دکتر مجاب نیز در رابطه با جنگ گفت، تبلیغات رسانه ها و ساختار جنگ ستیز امپریالیسم حول این محور میچرخد که یکی از دلایل حمله به افغانستان و عراق این است که زنهای مسلمان تحت ظلم و ستم رژیم های خودشان قرار گرفته اند و ما باید به آنها کمک کنیم. در رابطه با ما هم همینطور است. هویت ما را هویت زن مسلمان در نظر گرفته اند.

او افزود، سئوال این است که زنان فمینیست سکولار و زنان فمینیست چپ سکولار در چه موضعی قرار میگیرند.

او همچنین گفت، مسئله تمامیت ارضی ایران بسیار مهم است ــ همانطور که خانم بیات و خانم آفاری به آن اشاره کردند ــ ولی معضل بعدی ما این است که با درنظر گرفتن تمامیت ارضی و درنظر گرفتن ناسیونالیسم داخل، خواسته های قومی سرکوب میشود.

دکتر مغیثی گفت، اینکه زنها صلح طلب تر و یا صلح نگرتر هستند این طور نیست و نمونه اش مارگارت تاچر و رایس هستند ولی این مشخص است که زنها در جنگ بسیار بیشتر از دست میدهند.

او همچنین گفت، اگر میگوییم ایران انرژی اتمی لازم ندارد ــ که واقعا ندارد ــ و برای منطقه خطر دارد، اما نمیبینیم که همین الان منطقه انرژی اتمی دارد. ما اسرائیل را ندیده گرفته ایم.

خانم مغیثی افزود: خانم آفاری به درستی اشاره کرد که احتمال حمله آمریکا کم است. جنگ به زیان مردم ما و زنان است. ما باید خواهان این باشیم که از تمام منطقه انرژی اتمی پاک شود و فراموش نکنیم تنها کشوری که نیروی اتمی را به کار برده، آمریکا بوده.

سخنران در پایان توصیه کرد مطلب "قوچانی" را که اقدامات احمدی نژاد و وعده های انتخاباتی اش را بررسی کرده، در شرق بخوانند.

دکتر درویش پور ضمن اشاره به اینکه او هم با جنگ و حمله آمریکا به ایران مخالف است، گفت، باید فشارهای سیاسی بین المللی به رژیم ایران مورد حمایت اپوزیسیون مترقی قرار بگیرد.

به دلیل تعداد زیاد سخنرانان دیگر وقتی برای پرسش و پاسخ نماند ولی برگزارکنندگان پنل قول دادند که همانروز بعد از پایان برنامه از پیش تعیین شده، بخش پرسش و پاسخ را ادامه دهند.

از نکات قابل توجه این پنل گردانندگی آن بود که شهلا شفیق به خوبی بحث ها را به کانال درست هدایت میکرد و در پایان گفته های سخنرانان، نکات مهم آن را دسته بندی میکرد و دوباره تکرار میکرد. و به این ترتیب گردانندگی پنل را از صرفا یک وقت نگه دار که اعلام کند زمان شما تمام شد، به سطح حرفه ای تری ارتقا داده بود.

ظهر شد و زنگ تفریح را زدند تا دوباره هرکس به سویی برای خوردن و استراحت روان شود.

گفتنی ست در محوطه هال طبقه بالا چند میز کتاب از سوی بنیاد و سازمان زنان هشت مارس و کتابفروشی پگاه قرار داشت و همچنین دکتر امیر حسن پور استاد دانشگاه تورنتو، نشریات زنان خاورمیانه را به صورت نمایشگاه در کنار میز کتابها برقرار کرده بود. و البته بساط چای و قهوه مجانی هم به لطف کمیته محلی در آنجا برقرار بود.

برنامه بعدازظهر را نادیا کردی آغاز و صبا ضرغامی را معرفی کرد.

صبا ضرغامی لیسانس خود را در رشته مطالعات فرهنگی و زنان از دانشگاه مک گیل مونتریال گرفته. به عنوان تهیه کننده با رادیو سی بی سی کار کرده و سپس به لندن انگلستان نقل مکان کرد و به عنوان مشاور خشونت خانگی در پناهگاه های آنجا کار کرد. مدتی نیز در مرکز حقوق بشر هند در مومبایی هند کار کرده است. او رشته حقوق را در دانشگاه تورنتو خوانده. به هنگام تحصیل با جوامع مختلف قومی کار حقوقی کرده. و سه ماه در کمیسیون حقوق بشر اوگاندا در کامپالا کار کرده است. صبا ضرغامی در حال حاضر دانشجوی حقوق بخش قضایی تورنتوست.

موضوع سخنرانی او "خصوصی سازی قانون خانواده، اسلام و حقوق اقلیت ها در کانادا" بود که به زبان انگلیسی ارائه شد.

او به سابقه و چگونگی مطرح شدن دادگاه های میانجیگری شریعه در انتاریو پرداخت. بنا بود در دادگاه های شریعه مسائلی مانند طلاق، حضانت بچه و منازعات خانوادگی طبق قوانین مذهبی حل و فصل شود. گرچه در پی اعتراضات و کمپین هایی که علیه این دادگاه ها به راه افتاد در سپتامبر 2005 نخست وزیر انتاریو، دالتون مک گینتی، اعلام کرد که با برپایی چنین حکمیت هایی موافق نیست و در نوامبر همان سال اعلام شد فقط یک قانون خانواده وجود دارد و آن قانون کانادایی ست.

خانم ضرغامی در سخنانش به این اشاره داشت که وقتی که یهودیان و مسیحیان اجازه داشتن چنین میانجیگری را دارند براساس دمکراسی باید این حق انتخاب به مسلمانها هم داده شود. ضمن اینکه برقراری چنین دادگاه هایی هزینه های دادگاه های کانادا را پایین می آورد.

سخنرانی خانم ضرغامی اعتراضات بسیاری را سبب شد. خانم آفاری در بخش پرسش و پاسخ به کار خانم ضرغامی ایراد گرفت و گفت، قوانین حکمیت مذهبی به ضرر ما است و اینکه عنوان میکنید گفتمان جهانی باید ایجاد کرد غلط است و ما باید نمونه به نمونه جلو برویم.

خانم درآگاهی از سخنران پرسید: شما به عنوان یک وکیل حامی حقوق زن دارید صحبت میکنید یا به عنوان یک وکیل که از سوی دولت کانادا آمده؟ که با تشویق حاضران روبرو شد.

دو وکیل زن نیز از معترضان بودند. نگار آزموده به دیدگاه افرادی که در این حکمیت ها میانجیگری خواهند کرد پرداخت و برای نمونه پرسشی را که از سایت مسلمانان کانادا در مورد رانندگی زنان شده بود گفت که آنها در پاسخ گفته بودند اگر فقط برای سر کار رفتن باشد قابل قبول است و اگر برای تفریح باشد، نه.

افرا افشاری پور که در آمریکا وکالت میکند گفت باید روی آموزش زنان مهاجر کار کرد که آنها به حقوقشان واقف شوند.

شهین نوایی از کمیته مشورتی بنیاد گفت، در سال گذشته 47 قتل ناموسی در آلمان اتفاق افتاده. شما باید مروج جدایی دین از دولت باشید. او همچنین گفت، سیاست مولتی کالچرالیسم سیاستی نژادپرستانه است.

صبا ضرغامی هم در پاسخ گفت که بحث من اینجا دفاع از دادگاه های شریعه نیست. در مورد قانون خانواده در کانادا مشکلی وجود دارد و درک غلطی ست که فکر کنیم سیستم سکولار میتواند کمک کند. او همچنین به موضوع حق انتخاب تاکید کرد.

پس از یک تنفس، نوبت به میزگرد فعالان جنبش زنان در کانادا رسید که به زبان انگلیسی و فرانسه برگزار شد.

دلورس چو از کمیته 8 مارس زنان دیگرتبار در مونتریال، "درس هایی از مبارزه، همبستگی و حمایت ملل مختلف در ایجاد فمینیسم سکولار" را ارائه داد. دلورس چو دکترای تاریخ دارد و در کالج ماریاناپولیس تدریس میکند. او ضمن اشاره به اینکه امسال بیست و پنجمین سالگرد تاسیس "مرکز زنان آسیای جنوبی مونتریال" را که او یکی از بنیانگزاران آن است، جشن میگیرند گفت، همه ما در کانادا متولد شدیم و از کشورهای مختلف آسیا هستیم. همه با مسائل پدرسالاری و بنیادگرایی مقابله میکنیم. ما برای حقوق برابر مبارزه میکنیم.

او سپس به موضوع اختلاط دین و سیاست و فجایعی که به بار می آورد اشاره کرد و گفت، در گجرات هند به دختران و زنان تجاوز گروهی شد و اعضای بدنشان را قطع کردند و تمام سمبل های مذهبی مسلمانان را از بین بردند.

و در پایان اشاره کرد بیشتر فمینیست ها در هند از یک قانون متحد غیرمذهبی برای همه حمایت میکنند.

میشل اصلان از فدراسیون زنان کبک (مونتریال) به "نقش سکولاریسم در پیشبرد جنبش زنان کبک" پرداخت. سخنرانی او به زبان فرانسه بود که همزمان ترجمه میشد و از طریق گوشی میتوانستیم گوش کنیم ولی از آنجا که سخنرانان تند حرف میزدند و فرصت کافی به مترجم نمیدادند، لذا نمیشد به درستی آنها را پی گرفت. او قبل از سخنرانی اش اظهار تاسف کرد که کانادا به شرکت کنندگان در کنفرانس به موقع ویزا نداده و کنفرانس را از حضور آنان محروم کرده.

او سپس به نهادی که در آن فعالیت میکند پرداخت و گفت، فدراسیون زنان کبک به دنبال حق رای زنان در سال 1966 پایه گذاری شد و متشکل از 165 سازمان مختلف است از جمله سازمان زنان ایرانی. ما یک سازمان فمینیستی هستیم و علیه هرگونه تبعیض مبارزه میکنیم برای برابری حقوق همه زنان و سعی میکنیم مبارزاتمان بیانگر صدای همه زنان باشد بویژه آنها که به خاطر زبان و رنگ پوست مورد تبعیض قرار دارند. در طول سالها فعالیت دستاوردهایی داشته ایم اما متاسفانه هنوز نابرابریهایی به صورت مزمن در کار وجود دارد. بسیاری زنان مورد خشونت قرار میگیرند بویژه زنان بومی و مهاجر . به خاطر وجود این شرایط بود که مصمم شدیم راهپیمایی جهانی زنان را ترتیب دهیم و تا زمانی که به این برابری نرسیم ادامه خواهیم داد.

پیدایش تنوع مذهبی مثل بقیه جهان جنبش زنان را به تعمق واداشته. به طور مشخص دادگاه های میانجیگری شریعه ما را به این جمع بندی کشاند. با مسائلی که از سوی انجمن زنان ایرانی مونتریال مطرح شد به این نتیجه رسیدیم که مبانی شریعت در دادگاه های میانجیگری خانوادگی نمیتواند مبنای حل مشکلات خانوادگی باشد و ما موضعمان را به هرگونه دادگاه مذهبی مثل مسیحی و یهودی برای حل مناقشات خانوادگی تغییر دادیم. مذهب هنوز نقش مهمی در زندگی زنان بسیاری بازی میکند و این مذاهب روی زنان تاثیر دارند و به این خاطر آنها از بعضی حقوقشان محروم شده اند. دید سنتی حل مشکلات اجتماعی نسبت به خانواده هنوز زنان را در موقعیت ضعف در خانواده قرار داده. آزادی زنان و مردان قابل مذاکره نیست و این وظیفه دولتهاست که زنها را علیه اجحاف مذهب حمایت کند. دولت باید نقش مذهب را در مدارس محدود کند. در شرایط فعلی که بنیادگرایی رشد پیدا کرده اصلا حق نداریم از مبارزه دست برداریم و باید برای احقاق حقوقمان و برابری زنان و مردان ادامه دهیم و جهانی بسازیم که این شرایط در آن امکان داشته باشد.

سومین سخنران این میزگرد هما ارجمند بود. هما ارجمند برای مبارزه با برپایی دادگاه های خانواده بر طبق احکام اسلام موسوم به دادگاه های شریعه کمپینی به راه انداخت و برای آن تلاش بسیاری کرد تا اینکه 12 سپتامبر دالتون مک گینتی نخست وزیر انتاریو به برقراری دادگاه های شریعه جواب منفی داد.

هما ارجمند در سال 1952 در ایران به دنیا آمده است. در انگلستان پزشکی خوانده و در بسیاری از کالج ها و دانشگاه ها تدریس کرده است. او از سال 1970 به فعالیت و مبارزه برای حقوق زنان روی آورد. از سال 1990 در کانادا اقامت دارد و برای حقوق زنان و کودکان و همجنس گرایان مبارزه میکند.

موضوع سخنرانی خانم ارجمند "موانع جنبش زنان برای آزادی" بود که در آغاز گفت، تا نیم ساعت پیش قرار بود فقط موانع را بگویم ولی تصمیم گرفتم که از کمپین شریعه بگویم .

وقتی ما مطرح کردیم که این دادگاه ها به حقوق زنان مربوط میشود آنها این موضوع را یک مسئله سیاسی نمیدیدند و فقط جنبه اقتصادی آن که هزینه های برگزاری دادگاه هایشان را کمتر میکرد در نظر میگرفتند. در حالی که حرکت شریعه یک حرکت سیاسی است. آنها طوری برخورد میکنند که انگار دو قانون وجود دارد یکی برای پیشرفته ها و یک قانون برای بقیه جهان. ما باید یک استراتژی مشخص داشته باشیم و مسئله جهانی بودن حقوق زن را مطرح کنیم. سیاست مولتی کالچرالیسم (چندفرهنگی) ما را به عقب برمیگرداند. نسبیت فرهنگی به درد جنبش زنان نمیخورد.

در بخش پرسش و پاسخ از هما ارجمند پرسیده شد، آیا با حمله آمریکا به افغانستان برای عوض شدن وضع زنهای آنجا موافق بودی؟ پاسخ داد، بله با حمله آمریکا در آن مقطع موافق بودم چون مردم افغان در آنجا نبودند. فقط پاکستانی ها و از سایر کشورها آنجا بودند.

این پاسخ ارجمند، باعث پرسش های دیگری در همین زمینه شد و پاسخ سخنران نیز تکرار حرفش بود.

در این بخش ندیم رحیمیان 13 ساله از نسل سوم ایرانیان مهاجر، پرسش که نه، نظرش را پشت میکروفن گفت. او گفت، ما بچه های 2006 در مورد فمینیسم ، جنگ، فقر و تروریسم چیزی نمیدانیم. بعضی بچه ها در مدرسه نمیخواهند بدانند در صورتی که باید اینها را یاد بگیرند تا در آینده بهتر بشود فکر کرد و تصمیم گرفت.

تنفس داده شد. این تنفس هم از آن کلمات است انگار تا الان کسی نفس نمیکشیده. ولی خودتان میدانید چه میگویم یعنی زنگ تفریح داده شد تا برویم بیرون برای چای و قهوه ای و احیانا سیگاری و گپ و گفتی تا تازه نفس برای دور بعدی برگردیم. خصوصا بعد از سه سخنرانی به زبان انگلیسی و یکی به فرانسه، جدال فکری برای دریافت همه مطالبی که آنان میگفتند واقعا نیاز به تنفس را به وجود می آورد.

در بیرون با دکتر اعظم پزشک زهرا کاظمی گفت وگو داشتم و به نظر میرسید که خودش را با جامعه ایرانیان مونتریال آشنا کرده و با علاقه هر سه روز کنفرانس در گوشه سالن، ارتباط داخل را با مخاطبان مجازی در سراسر دنیا از طریق پلتاک برقرار میکرد.

ساعت شش بعدازظهر به داخل سالن برگشتیم تا برای یک سخنرانی دیگر به زبان انگلیسی حاضر شویم. گلبرگ باشی سخنرانی اش را زیر عنوان "مفاهیم جنبش و ضدجنبش در نهضت آزادی زنان در ایران" ارائه داد. نیما مشعوف از کمیته محلی او را معرفی کرد.

گلبرگ باشی دوران اولیه دبستان را در اهواز گذراند و پس از شروع جنگ ایران و عراق خانواده اش به شیراز نقل مکان کردند. او دبیرستان را در سوئد خواند. از نوجوانی در جنبش های ضد جنگ و انساندوستانه فعال بوده. لیسانس خود را در رشته مطالعات خاورمیانه از دانشگاه منچستر گرفته و فوق لیسانس مطالعات زنان را از دانشگاه بریستول. در حال حاضر دانشجوی میهمان در دانشگاه کلمبیای نیویورک است و در پائیز سال جاری از پایان نامه دکترای خود با عنوان"یک نقد فمینیستی: پاسخ های شیعی به ایده حقوق بشر جهانی در ایران" در دانشگاه بریستول انگلستان دفاع خواهد کرد. او به سه زبان فارسی، انگلیسی و سوئدی مسلط است.

او در آغاز سخنانش به زنانی که خود را فمینیست نمیدانند و آنان که وجود جنبش زنان را باور ندارند اشاره کرد و گفت، پروین پایدار به جنبش زنان در ایران اعتقاد داشت. پایدار میگفت" ما باید براساس مشاهدات تاریخی جنبش زنان را تئوریزه کنیم." و او نه تنها به جنبش زنان در داخل که به این جنبش در خارج از ایران هم اعتقاد داشت.

مشکل جنبش زنان در ایران مشکل جنبش در کل ایران است و آن نداشتن ایده و تئوری است.

زنان بیرون و داخل کشور به دانشگاهی یا فعال، لیبرال یا رادیکال، طبقه کارگر یا متوسط و ... تقسیم شده اند. سخنران جنبه های مثبت و منفی چنین تقسیم بندی را بررسی کرد.

"باشی" همچنین به تظاهرات اعتراضی سال گذشته زنان سکولار و رفرمیست در ایران اشاره کرد که خواهان رفع تبعیض قوانین علیه نصف جمعیت ایران بودند. طومار اعتراضی را شیرین عبادی هم امضا کرد و شعار آنها "تساوی حقوقی کف مطالبات ماست" بود.

سخنران اشاره کرد که زنان بیرون از ایران از حق آزادی بیان خود استفاده کردند و بنیاد پژوهش ها بهترین مثال برای این استفاده است.

او از قول پایدار نقل کرد"یکی از نکات منفی اکتیویست ها و فمینیست های خارج کشور تولیدات آنها به زبان کشورهای میزبانشان است که با زنان داخل کشور نمیتواند ارتباط پیدا کند"

انتقاد دیگری که به زنان ایرانی خارج کشور داشت این بود که آنان کاری ندارند که یک زن فلسطینی در سوئد یا یک زن پاکستانی در فرانسه در فشار برای کشف حجاب قرار بگیرد، ولی برای تحت فشار قرار دادن زنان برای حجاب در ایران عکس العمل نشان میدهند در حالی که این دو با هم فرقی ندارند. اگر حجاب به زور بد است برداشتن حجاب به زور هم همانقدر موجب تحقیر میشود.

او در پایان سخنانش اشاره کرد که طبق جمع بندی او زنان داخل و خارج کشور هرکدام به ضدجنبش دیگری تبدیل شده اند.

سخنان گلبرگ باشی نیز با عکس العمل شدید حاضران مواجه شد و صفی طویل در پرسش و پاسخ تشکیل شد. شهلا شفیق که از فرانسه آمده بود گفت، یک تفکر جدید راسیسم است که فمینیسم را محکوم میکند و این محصول دانشگاه های اینجاست که دارد نسل جدیدی بار می آورد. ما در فرانسه بحث داشتیم که کسی که بیاید این وضعیت فرانسه را با کشف حجاب زمان رضاشاه مقایسه کند کل جنبش فمینیستی را زیر سئوال میبرد. او تمام این انتقادات را محصول تئوریهای نسبیت خواند. او همچنین برخورد باشی به کتاب لولیتاخوانی در تهران آذر نفیسی را اشتباه خواند و گفت، اگر درباره کتاب بخواهی بگویی باید با متن کتاب برخورد کنی نه اینکه زمان انتشار کتاب در راستای اهداف آمریکایی ها بوده.

خانم منگل بیات به طنز گفت، ما هم جوان بودیم و خیلی اشتباه کردیم. اگر به حقوق زنان و سکولاریسم اعتقاد داشته باشیم، چنین مسائلی را مطرح نمیکنیم.

دکتر حسن پور خطاب به گلبرگ باشی گفت، با پلورالیزم مخالفت داری و پیشنهاد میدهی که گرگ و بره بروند زیر یک پرچم.

بسیاری دیگر هم پشت میکروفن قرار گرفتند و سخنانی گفتند که بعضی از آنها ربطی به سخنرانی گلبرگ باشی نداشت. به نظر میرسید بعضی از بحث ها در ادامه ماجرای سال گذشته کنفرانس بنیاد در وین بود. به طور خلاصه ماجرا از این قرار بود که تعدادی از شرکت کنندگان در کنفرانس با سخنران میهمان از ایران خانم شمس السادات زاهدی که در رده های مدیریتی جمهوری اسلامی کار میکند به بحث و مخالفت برخاستند. در این میان تعدادی با اشاره به دمکراسی، خواهان شنیدن نظرات همه و بسیاری دیگر مخالف گذاردن تریبون در اختیار پروژه های دولتی بودند (موضوع کار این خانم موانع احتمالی بر سر راه مدیریت زنان بوده که به سفارش یک سازمان دولتی انجام شده بود) . این موضوع بعد از پایان کنفرانس شانزدهم به سایت های اینترنتی هم کشیده شد و خانم گلبرگ باشی یکی از افرادی بود که نحوه برخورد معترضان را غیردموکراتیک خوانده بود و در حمایت از اینکه حرف همه باید شنیده شود، نوشته بود. (حرفهای گلبرگ باشی، شادی امین، شهرزاد مجاب و هایده مغیثی را در این خصوص در لینک های داده شده در پانویس میتوانید بخوانید)(9)

مسیر پرسش و پاسخ ها، برای منِ شنونده که در آن زمان از سابقه ی این برخوردها اطلاعی نداشتم، وضعیتی به وجود آورد تا طرفین را در ذهنم قضاوت کنم و نمره اخلاق بدهم . در حالی که اگر فقط به موضوع مقاله خانم باشی پرداخته میشد و نه بحث های حاشیه ای مربوط به گذشته، من و کسانی مثل من بهتر میتوانستند به طور منطقی کاستی ها و کژی های نظری ارائه شده در مقاله ایشان را که چنین عکس العملی را باعث شده بود، ببینند.

روز دوم کنفرانس هم تمام شد و قرار بود بعد از پشت سرگذاشتن دو روز همگی دور هم جمع شده و با موسیقی و رقص کمی خستگی در کنند.

با تعدادی از آنها همراه شدیم و ساعتی در رستوران زعفران در خیابان سن کاترین نشستیم ولی آنجا هم حرف، حرف کنفرانس بود. وجود نیما مشعوف و مادرش الهه شکرایی که هر دو از اعضای کمیته محلی بودند برایم غنیمتی بود تا پرسش هایم را مطرح کنم. راستش بعد از یکی از سخنرانی ها وقتی دیدم سه تن از اعضای کمیته محلی نیز در صف منتقدان ایستاده اند، این پرسش برایم مطرح شد که اگر این مقاله اینهمه مخالف فضا و اهداف کنفرانس است پس چرا انتخابش کرده اند. فکر کردم شاید میخواستند که سخنران بیاید تا بتوانند انتقاداتشان را مطرح کنند. نمیدانم ولی بهتر بود دلایل انتخاب مقالات را میفهمیدم. هر دو عضو کمیته گفتند، معیار انتخاب ما این است که هرچه بیشتر نزدیک به تم کنفرانس باشد. تنوع افراد زیاد باشد. از بحث های تکراری یکی را انتخاب کردیم. از دو مقاله مشابه از نویسندگان زن و مرد، نویسنده زن را انتخاب کردیم. مقالات نویسندگانی که کمتر شناخته شده اند را مدنظر قرار دادیم تا آنها را هم معرفی کنیم. حتما میخواستیم از ایران هم سخنران داشته باشیم. و برای میزگرد نسل دوم، سخنرانان بایستی زیر 30 سال سن داشتند.

سیما بهمنش هم در رستوران در کنار من بود و در گفت وگو با او بیشتر شناختمش و از این بابت خوشحالم. گرچه غذا را خیلی دیر آوردند و صورتحسابها را هم اشتباهی حساب کرده بودند، ولی فرصت خوبی بود برای آشنایی بیشتر با تعدادی از افراد در این کنفرانس. بعد از رستوران تعدادی به رستوران دیگری رفتند که قرار بود در آنجا برای رقص و پایکوبی جمع شوند و من و شیدا هم که دیگر توانی برای همراهی نداشتیم، ساعت یک و نیم شب روانه خانه شدیم.

 

یکشنبه ــ ۴ جون

برنامه صبح حدود یک ساعت دیرتر شروع شد چون شب قبل همه دیر خوابیده بودند. سخنرانی دکتر مهرداد درویش پور با عنوان "فمینیسم سکولار: پیش قراولان مدرنیته در ایران".

راضیه رضوی آقای درویش پور میهمان کنفرانس از سوئد را معرفی کرد. متولد 1339 ایران دارای دکترای جامعه شناسی از دانشگاه استکهلم. او در زمینه های فمینیسم اسلامی، زنان مهاجر، خشونت علیه زنان در خانواده، و مسائل طلاق در بین مهاجران ایرانی پژوهش هایی را منتشر کرده و از فعالان جمهوریخواه است.

دکتر درویش پور در سخنان خود به سابقه مبارزات زنان ایران از مشروطه به این سو اشاره کرد و گفت: گرچه مبارزات زنان در ایران از تاج السلطنه، طاهره قرةالعین و حضور زنان در انقلاب مشروطه تا انجمن بانوان و انجمن زنان در دوره پهلوی و بعد از آن انکارناپذیر است، اما تنها بعد از انقلاب اسلامی است که از پدیده ای به نام جنبش مستقل زنان میتوان سخن گفت. در گذشته زنان اغلب به عنوان زائده های سیاسی و ایدئولوژیک احزاب و یا نظام های سیاسی عمل کرده اند و پدیده ای به نام جنبش مستقل زنان در آن دوران به صورت اجتماعی به چشم نمیخورد. بعد از انقلاب زنان طبقه متوسط مدرن شهری که از همان 8 مارس 57 مبارزه ی فعالی را علیه حکومت اسلامی آغاز کردند، گروهی هستند که بیشترین لطمه در انقلاب ایران به آنان وارد آمد و هم از این رو نقش پیشاهنگی در گذار به مدرنیته یافته اند... بسیاری از این زنان به درستی دریافته اند که مانع دستیابی آنان به خواست رهایی و یا برابری تنها حکومت اسلامی نیست، بلکه باید با ساختار پدرسالاری مبارزه کرد. بسیاری از زنان مسلمان هم اکنون در ایران برای تامین حقوق خود مبارزه میکنند اما غالب چالش های عمیق زنورانه در طول تاریخ ایران و بویژه در دوره اخیر توسط زنان سکولار صورت گرفته است. امری که نشانگر نقش پیشقراولی آنان در گذار به مدرنیته است. این امر نافی گفت وگو و همکاری بین سکولارهای فمینیست و مسلمانان فمینیست نیست. این ادعا که فردی که خود را مسلمان میداند، نمیتواند خود را فمینیست بخواند، به لحاظ نظری غلط و به لحاظ سیاسی خطرناک است اما انکار تفاوت های چشمگیر در خواست ها و استراتژی مبارزاتی این دو گروه به تقلیل جنبش فمینیستی ایران و فلج ساختن آن منجر خواهد شد.

آقای درویش پور گفت، برای روشن ساختن نقش و جایگاه گروه های گوناگون، نظریه میان لایه ای (intersectionality) که بر تنوع و تفاوت منافع طبقاتی، قومی، نسلی، گرایش جنسی و ... گروه های مختلف زنان پرتو می افکند ابزار نظری مناسبی برای تدوین استراتژی سیاسی جنبش زنان فمینیست های سکولار به دست میدهد.

در بخش پرسش و پاسخ از سوی دکتر مجاب به نظریه میان برشی ایشان ایراد گرفته شد و شهلا شفیق هم گفت، فمینیسم ایدئولوژی نیست، یک جنبش باز است و در چهارچوب نمیتوان قرارش داد. سخنران پاسخ هایی به پرسش ها داد.

دومین سخنران صبح یکشنبه، شادی امین بود و عنوان سخنرانی اش "صدسال لذت، جنسیت و قدرت".

شادی امین در سال 1362 به دلیل فعالیت سیاسی ایران را ترک کرد و اکنون در آلمان اقامت دارد. فعالیت اصلی او کار و تحقیق حول مقولات مربوط به زندگی و مبارزه زنان است. در سمینارها و کنفرانس های به عنوان سخنران شرکت داشته و با نشریات مختلف زنان همکاری کرده است. او مدت سه سال است که مسئول سایت اینترنتی "شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی" است که به زبان های فارسی، آلمانی و انگلیسی فعال است. آخرین کار ترجمه او، کتاب "قدرت و لذت" است که شامل مجموعه مقالات برگزیده دو فمینیست ــ لزبین صاحب نظر در جنبش جهانی زنان، آدریانه ریچ و اودری لرد میباشد.

شادی امین سومین باری بود که در کنفرانس بنیاد به عنوان سخنران حضور می یافت.

شادی امین به خلوت زنان آزادیخواه تاریخ سرکشیده بود تا ببیند بر آنها که عمری وجه جنسی خود را ندیده گرفته و سرکوب کرده بودند در طول تاریخ چه گذشته. او از تاج السلطنه به عنوان اولین زن فمینیست و از زنان پیشرو صدر مشروطه در 110 سال پیش یاد کرد.

شادی امین پژوهش خود را از روی نوشته میخواند ولی جابجا با مثال هایی که طنز در آن مستتر بود، کسالت سخنرانی از روی نوشته را از بین میبرد.

او میگفت، در طول تاریخ زنان هم جنس گرا جرئت ابراز خواسته خود را نداشته اند و به ازدواج اجباری کشانده شده اند. او به کارتون عصر حجر اشاره کرد که وجود فرد و ویلما ازلی بودن شکل خانواده به صورت یک زن و یک مرد را میخواهد نشان دهد.

امین گفت حتی امروزه نیز رابطه دو زن جدی انگاشته نمیشود. و مثالی دیگر زد: سه زن هستید که میروید دیسکو و یک آقا می آید جلو و میگوید شما تنها هستید؟

در بروشور کنفرانس شادی امین نوشته است: به نظر می آید از آنجایی که شکستن تابوهای جنسی یکی از وظایف بلامنازع جنبش زنان بوده و خواست آزادیهای جنسی و گرایشات جنسی به یکی از خواستهای مبرم جنبش زنان بدل شده است، نمیتوان تاریخ این جنبش را بدون نگاه به فراز و نشیب هایش در این عرصه بررسی کرد. و شادی امین خود این کار را به عهده گرفته است.

در بخش پرسش و پاسخ بیشتر کسانی که در پشت میکروفن قرار گرفتند خود حرفی برای افزودن به حرفهای سخنران داشتند جز در یکی دو مورد. خانم گلبرگ باشی پژوهش شادی امین را بی ارزش خواند و به تلافی گفته های امین در روز قبل، او را مخالف با زنان آکادمیسین و پژوهش های آکادمیک خواند. و دور باطل یارکشی ادامه یافت. یک نفر به طرفداری از امین گفت و تعدادی هم در میان حاضران تایید میکردند.

برنامه بعدازظهر آخرین روز ساعت سه و نیم با میزگرد نسل دوم آغاز شد. ثمر صارمی گرداننده میزگرد بود.

در آغاز افرا افشاری پور از کمیته مشورتی از نحوه شکل گیری میزگرد نسل دوم در سال 2000 گفت و اینکه از امسال همکاری نزدیک تر با کنفرانس را شروع کرده اند. بنا شده دیگر نسل دوم فقط از مشکلات نگوید و چهره جدیدی از آنها که همان پژوهشگران جوان با پژوهش هایشان درباره زنان است معرف نسل دوم باشند.

سمیرا محی الدین اولین سخنران میزگرد نسل جوان بود. سمیرا فمینیست، فعال حقوق بشر، هنرمند، دارای لیسانس مطالعات خاورمیانه و مذهب و دانشجوی دوره فوق لیسانس تاریخ مدرن خاورمیانه در دانشگاه تورنتوست. او دیپلم هنرهای نمایشی از آکادمی هنرهای دراماتیک نیویورک دارد. سمیرا در تهیه خبر با کانال های رادیو و تلویزیونی سی بی سی، سی تی وی و گلوبال و شهروند انگلیسی همکاری داشته است.

موضوع سخنرانی سمیرا "تولید فرهنگ، سند فرهنگی و آزادی زنان" بود که به زبان انگلیسی ارائه شد. سمیرا در آغاز گفت اگر دو ماه دیگر کنفرانس برگزار میشد من در پنل نسل دوم نمیتوانستم باشم چون 31 ساله میشدم.

سمیرا با نقل قول از تئوریسین های انقلاب اسلامی، آیت الله خمینی، علی شریعتی و مرتضی مطهری به دیدگاه های اسلامی از این دست در مورد زن (پیش و پس از انقلاب) پرداخت. شریعتی در سال 1971گفته بود"در جامعه ما زنان به سرعت تغییر میکنند. استبداد زمانه و تاثیر نهادها زنان را از آنچه که هستند دور کرده است." و آیت الله خمینی دو سال پس از انقلاب گفت"امیدواریم که جامعه زنان از خواب غفلت و جهل بیدار شوند ... ما قادریم به آنهایی که به عروسک تبدیل شده اند جواب داده و آنها را به جایگاه بالاتری رهنمون کنیم" و مطهری در کتاب "حجاب" میگوید، "بی حجابی زنان روی کار مردان و میزان تولیدشان تاثیر میگذارد." این تئوریسین های انقلاب مدام از افزایش حضور زنان در جامعه اظهار تاسف میکردند. اما در مقطع انقلاب، از حضور زنان در جامعه که قبلا تقبیح میشد، روشنفکران اسلامی، قشر روحانیت، و سازمانهای گوناگون چپ در جهت گسترش انقلاب بهره برداری کردند.

سخت نیست تا دریابیم چرا انقلابی که برای کسب آزادی، استقلال و برابری به پا خاست به هیچکدام از اینها دست نیافت. پژوهش سمیرا مطالبات فرهنگی زنان که از سوی روشنفکران و ایدئولوگ ها تدوین شده را بررسی میکند.

 

سحر نمازی خواه آخرین سخنران کنفرانس بود.

خودش میگوید در شرح حال من فقط بنویس روزنامه نگار از ایران. سحر یازده سال است که کار روزنامه نگاری میکند. با "سلام"، "عصر آزادگان"، "نشاط"، "بنیان" ، "همشهری" و ... کار کرده. لیسانس ادبیات فرانسه و فوق لیسانس ادیان تطبیقی دارد و تز پایان نامه او تطبیق ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر در عهد عتیق و عهد جدید بوده است. سحر نمازی خواه حدود یک سال است که درمونتریال کانادا زندگی میکند و تا یک ماه دیگر به ایران برمیگردد. دانشگاه مک گیل هر سال 12 روزنامه نگار جوان زیر 30 سال را از تمام دنیا انتخاب میکند که سحر اولین روزنامه نگار زن ایرانی است که برای این بورسیه انتخاب شده است. موضوع تحقیق او"میزان مشارکت زنان ایرانی مقیم مونتریال در ساختار جامعه مدنی کانادا" بود که با موفقیت به پایان رساند و شاید بعدها ترجمه آن را در روزنامه شرق که او در آن کار میکند، بخوانید. موضوع سخنرانی سحر "ظهور نخستین مطبوعات و سازمان های غیردولتی زنان در سایه مشروطه" بود.

او به تاثیر انقلاب مشروطه بر جامعه زنان ایران پرداخت: انتشار نشریات زنان ، تاسیس مدارس دخترانه، فعالیت های سازمان یافته سیاسی ــ اجتماعی زنان و ... بررسی مطبوعات زنان در دوره دوم مشروطه نشان میدهد واژه های "حق"، "قانون" و "آزادیخواهی زنان" که تا پیش از مشروطه در نشریات فارسی زبان خارج ایران چاپ و ابراز میشد، وارد ادبیات نشریات زنان در داخل ایران شد. زنان شهرهای دیگر ایران شروع به انتشار نشریه کردند. زنان اصفهان اولین بار واژه زن را در عنوان و لوگوی نشریه خود وارد کردند؛"زبان زنان". در کنار نشریات زنان، تشکل های غیردولتی زنان هم بر عزم خود در رویارویی با حکومت وقت افزودند و تا اعتراض به برخی مصوبه های مجلس گام پیش نهادند.

غیر از عکس هایی که آرام بیات در خلال سخنرانی اش نشان داد، سحر تنها سخنرانی بود که از اسلاید برای نمایش آمار و فهرست نام مجلات و سازمانهای زنان و عکس استفاده کرد تا حاضران بهتر بتوانند یادداشت بردارند

پس از سخنرانی سحر، صف های طویل برای پرسش و پاسخ بسته شد. بیشترین انتقاد به این بود که چرا جنبش زنان را در ایران سکولار نمیبینی. شهرزاد ارشدی از کمیته محلی اعتراض کرد که چرا شما اصرار دارید ما به ایران بیاییم تا از نزدیک جنبش زنان ایران را ببینیم. مگر شما که درباره مشروطه تحقیق کردید در دوران مشروطه بودید؟ سحر نمازیخواه پاسخ داد، تحقیق دو نوع است یکی تاریخی یکی میدانی. تحقیق من تاریخی بود و برای تحقیق میدانی اگر امکانات وجود داشته باشد که محقق به حوزه محل تحقیقش برود بهتر است مثل من که حوزه تحقیقم بین زنان ایرانی مونتریال است و الان که از نزدیک با آنها مواجه شدم با ذهنیتی که از قبل داشتم زمین تا آسمان فرق میکند. درضمن من اصرار نکردم فقط گفتم آنها که امکانش را دارند و میتوانند. شهرزاد ارشدی به مورد زهرا کاظمی اشاره کرد که او هم برای تحقیق و کار به ایران رفته بود که کشته شد.

بعد از کنفرانس نظر سحر را به عنوان یک روزنامه نگار ایرانی درباره کنفرانس و انتقاداتی که به او شد، جویا شدم.

او گفت: خوشحالم که فضای کنفرانس هر سال دارد علمی تر میشود و هرچه علمی تر شود موفقیت آن بیشتر میشود و به استانداردهای کنفرانس های جهانی نزدیک تر میشود چون نفس برگزاری یک کنفرانس آنهم در سطح بین المللی طرح نقطه نظرات علمی و صرفا تحقیقی و به دور از اظهارنظرهای احساسی و غیرعلمی است.

آخرین برنامه کنفرانس ارزیابی و جمع بندی توسط کمیته محلی و کمیته مشورتی بود. این دو کمیته در میان تشویق حاضران خود را معرفی کردند:

شهرزاد ارشدی، ملیحه انصاری، الهه شکرائی، یاسمن عامری، نادیا کردی، نیما مشعوف، انوشه مشعوف و سحر مفیدی از اعضای کمیته محلی بودند و خانم گلناز امین رئیس بنیاد به همراه شهین نوایی، افرا افشاری پور و هایده درآگاهی اعضای کمیته مشورتی به پرسش های حاضران پاسخ دادند.

در انتقاد به این که تبلیغات برای جلب مخاطب کم بود خانم امین گفت، این کنفرانس مال خودتان است و خودتان هم باید در امر تبلیغات آن مشارکت کنید. به امید دیگران ننشینید.

در جایی دیگر خانم امین به انتقاد از سخنرانان پرداخت و از اینکه بعضی از آنها مطالبشان را دیر فرستادند و آنها نتوانستند نسخه ای ترجمه شده در اختیار مترجمان قرار دهند تا ترجمه همزمان را با مشکل مواجه نسازند. خانم امین با تاکید به این نکته که زبان فارسی برای من بسیار مهم است و از اول هم بنا بوده کنفرانس فقط یکی دو سخنرانی به زبان انگلیسی و یا زبان کشور میزبان داشته باشد که در این کنفرانس بیش از آن بود، گفت، حتی سخنرانی خانم گلبرگ باشی هم که قرار بود به زبان فارسی باشد، بدون اعلام قبلی در کنفرانس به انگلیسی ارائه شد.

درباره مفهوم پوستر کنفرانس سئوال شد. یاسمن عامری طراح پوستر پاسخ داد: در زمان کشف حجاب زنان موهای بلند خود را میچیدند تا بتوانند کلاه بر سر بگذارند و این موهای بافته را نگه میداشتند. من یکی از آنها را در صندوقچه مادربزرگم دیده بودم.

بسیاری از حاضران از کمیته محلی برای برگزاری خوب کنفرانس تشکر کردند ولی به فشرده بودن سخنرانیها و برنامه اشاره داشتند که خسته کننده بود.

پیشنهادی هم شد تا در سالهای آینده مدنظر قرار گیرد و آن اینکه برای میهمانان که از شهرها و کشورهای دیگر می آیند، کمیته های محلی لیستی تهیه کنند از مکان هایی که میتوان غذا با قیمت مناسب تهیه کرد تا از سرگردانی میهمانان جلو گیرند.

همچنین پیشنهاد شد به برنامه جشن و پایکوبی هم بیشتر بها داده شود تا زمانی برای رفع خستگی و آشنایی بیشتر با یکدیگر فراهم شود. که البته کمیته محلی برای جشن کار کرده بود ولی در آخرین لحظات دانشگاه به دلایل امنیتی واگذاری سالن را منوط به شرایطی کرده بود که عملا جشن را با مانع مواجه میکرد.

استفان هاشمی پسر زنده یاد زهرا کاظمی که بعد از قتل مادرش به جامعه ایرانیان مونتریال وابستگی بیشتری پیدا کرده و در مدت سه روز کنفرانس از مراسم فیلمبرداری میکرد، در پاسخ به فردی که خواسته بود برای پیشرفت در پرونده زهرا کاظمی صندوق برای کمک مالی بگذارند، گفت، نیازی به صندوق نیست. سایت زهرا کاظمی راه اندازی شده و شما در صورت تمایل به کمک میتوانید از آن طریق کمک کنید. او همچنین از بنیاد برای کنفرانس و گرامیداشت نام مادرش تشکر کرد. آدرس سایت زهرا(زیبا) کاظمی: www.zibakazemi.org

شهروند به کمیته محلی مونتریال و کمیته مشورتی و خانم گلناز امین برای برگزاری هفدهمین کنفرانس بنیاد تبریک میگوید و آرزوی تداوم آن را با موفقیت هرچه بیشتر دارد.

 

در حاشیه:

ــ از آنجا که هر سال بنیاد متن سخنرانیها را در کتابی منتشر میکند، و تا زمانی که کتاب بنیاد منتشر نشده سخنرانان از لحاظ اخلاقی اجازه ندارند متن کامل سخنرانی خود را در جای دیگری منتشر کنند، شهروند خلاصه تعدادی از سخنرانی ها را در آینده منتشر خواهد کرد.

ــ هر سخنران 30 دقیقه برای سخنرانی وقت داشت و 50 دقیقه به پرسش و پاسخ اختصاص داده شده بود.

ــ بجز یکی دو تن تمامی سخنرانان، متن سخنرانی خود را از روی نوشته خواندند.

ــ تمام سخنرانی ها همزمان ترجمه میشدند.

ــ خانم هما علیزاده و دکتر شهرام اعظم مسئولیت ارتباط پلتاک با سالن کنفرانس را برعهده داشتند. روز سوم اعلام شد که امروز 160 نفر در پلتاک حضور داشتند.

ــ چند میز کتاب و نمایشگاه مطبوعات زنان خاورمیانه طی سه روز در طبقه بالا برقرار بود.

برای اطلاعات بیشتر درباره بنیاد پژوهش های زنان به سایت بنیاد مراجعه کنید: www.iwsf.org

 

پانویس:

 

1-Women in Iran: Politics in the Islamic Republic

2-The Iranian Constitutional Revolution: Grassroots Democracy, Social Democracy, and the Origins of Feminism

3-Foucault and the Iranian Revolution: Gender and the Seductions of Islamism

4-Mysticism and Dissent: Socioreligious Thought in Qajar Iran

5- Iran’s First Revolution: Shi’ism and the Constitutional Revolution, 1906-1909

6- Women and Islam: Critical; Concepts in Sociology

7- Feminism and Islamic Fundamentalism: The Limits of Postmodern Analysis

8- Populism and Feminism in Iran: Women’s Struggle in a Male-Defined Revolutionary Movement

9- http://www.etehadchap.org/muddy.html

http://www.shabakeh.de/archives/individual/000481.html

http://www.iftribune.com/news.asp?id=14&pass=36

http://iftribune.com/news.asp?id=14&pass=35

http://news.gooya.com/english/archives/033176.php

http://www.iranian.com/Women/2005/July/Crisis/  

 

 

عکس ها:

 

 

گلناز امین بنیانگزار بنیاد پژوهش های زنان ایران

 

موریس کاپیتورن

 

نگار آزموده

 

یادمان حامد شهیدیان

 

دکتر شهرزاد مجاب

 

از راست: گیتی شیرزاد، دکتر منگل بیات، دکتر ژانت آفاری، پروانه قاسمی

 

دکتر ژانت بانر

 

دکتر هایده مغیثی

 

گلناز امین لوح تقدیر بانوی برگزیده سال را به راضیه غلامی شعبانی تقدیم میکند

 

راضیه غلامی شعبانی به ابراز احساسات حاضران پاسخ میدهد

 

زن سال بنیاد با نوجوانان گروه خورشید خانم رقصید

 

راضیه غلامی شعبانی(ابراهیم زاده) زن برگزیده سال بنیاد

 

سیما بهمنش در نمایش با ققنوس

 

جواد صاحبی و سیما بهمنش

 

شیرین مهربد با گروه موسیقی اش از راست: باربد بیات، مهسا قاسمی و بامداد بیات

 

سحر مفیدی، آرام بیات

 

هنرمندان زن که در مقطع انقلاب به دادگاه انقلاب فراخوانده شدند

 

میز کتاب و نمایشگاه مطبوعات زنان خاورمیانه

 

از راست: صبا ضرغامی، نادیا کردی

 

پنل ایران و جنگ از راست: دکتر درویش پور، شهلا شفیق، دکتر مغیثی،‌دکتر بیات،‌دکتر مجاب

 

پنل فعالان جنبش زنان از راست: میشل اصلان،‌هما ارجمند،‌دلورس چو،‌الهه شکرایی

 

گلبرگ باشی، نیما مشعوف

 

پرسش و پاسخ

 

دکتر مهرداد درویش پور

 

شادی امین

 

کمیته محلی در کنار کمیته مشورتی از راست:‌افرا افشاری پور،‌گلناز امین،‌ الهه شکرایی،‌ ملیحه انصاری،‌یاسمن عامری، سحر مفیدی،‌نادیا کردی، نیما مشعوف، هایده درآگاهی، شهرزاد ارشدی، انوشه مشعوف

 

 

میزگرد نسل دوم از راست:‌افرا افشاری پور،‌ ثمر صارمی،‌سمیرا محی الدین

 

 

میز کتاب و نمایشگاه مطبوعات زنان خاورمیانه

 

شرکت کنندگان در کنفرانس بنیاد

 

استفان هاشمی پسر زتده یاد زهرا کاظمی تمام مراسم را فیلمبرداری کرد