فلسفه با كمك ژورنالیسم ؟
از : لاله امبلی
Gouli@noavar.com
ولتر
Voltaire , F.M 1694 – 1778
اینجا روزی آرامگاه او
بود !
دركشورهای آنگلوزاكسن گویا فیلسوف به
كسی میگویند كه در دانشگاه فلسفه درس میدهد – ودر فرانسه و كشورهای رومی زبان، فیلسوف به كسی میگویند كه با كمك
مقاله واز طریق ژورنالیسم، به بحث های اخلاقی، انتقادی، اجتمایی و سیاسی در میان
مردم دامن میزند. در اینجا سخن از روشنفكری است كه نامه هایش را حدود 300 سال پیش
باعنوان :“بنام عقل“ آغازمیكرد- و با شعار : “ روحانیان، این حشرات موذی مسیحیت
رانابودكنید!“ خاتمه میداد. سخن از كسی است كه روی تابوت جنازه اش نوشتند:“او ما
را برای آزادی آماده نمود!“. سخن از كسی است كه گویا روی سنگ قبرش نوشته شده :“ در
اینجا یك فیلسوف خوابیده است !“. سخن از كسی است كه در زمان اسارت ، زندانبان دژ
باستیل افتخار میكرد كه گاهی همراه او غذا میخورد. سخن از كسی است كه مورخین، قرن
18 را قرن او نامیدند. سخن از كسی است كه نام واقعی اش: فرانسیس ماری آروئت- بود.
سخن از كسی است كه عنوان “ فلسفه تاریخ“ را نخستین بار بكار برد. سخن از كسی است
كه میگفت:“روشنگری، عمل است و نه تئوری “. و “ ادبیات ، علم است “. سخن از كسی است
كه كوشید تا سختگیریهای روش فلسفی را كنار بگذارد. سخن از كسی است كه میخواست
معترف باشد و نه شهید . سخن از كسی است كه از كودكی با آسمان سر جنگ داشت ، چون
بعد از تولد، سهوا اورا با كودك دیگری تعویض نمودند. سخن از كسی است كه میگفت
فلسفه تنها رشته ای است كه با انسان احساس همدردی مینماید. سخن از كسی است كه با
كمك آثار ادبی و فلسفی اش، مقدمات انقلاب فرانسه را آماده كرد. سخن از كسی است كه
گوستاو لانسن ،در باره كتاب نامه هایش نوشت:“ آن اولین بمبی بود كه به سوی حكومت
مطلقه فرانسه پرتاب شد“. سخن از كسی است كه میگفت هرچه دین عقلگراتر باشد، اعتیاد
آن به تعقیب مردم كمتر میشود. سخن از كسی است كه میگفت مسیحیت با كمك دروغهای
مقدس، تصویری خطرناك از خودنشان میدهد تامردم را بترساند. سخن از كسی است كه میگفت
كلیسا بجای خدایی عقل مدار، یك دیوی را به مردم معرفی میكند كه باید از آن متنفر
بود. سخن از كسی است كه مدعی شد خدا بعد از خلق جهان، آنرا در حوضی غسل داد كه پر
از دزد و راهزن و ظالم و قلدر بود، و بعد از قتل پدران، برای بچه های یتیم اشك
تمساخ میریزد. سخن از كسی است كه بعد از سالها زندان و تبعید و مهاجرت ، زمان
بازگشت به وطن ، همچون امپراتوری قدرتمند از او استقبال شد. سخن از كسی است كه بعد
از مرگ، صاحب یك قصر،دهها خانه ییلاقی و 160 خدمتكار بود.
فرانسیس-ماری آروئت ، نام اصلی ولتر،
فیلسوف روشنگر فرانسوی، تا پیش از 1719 بود.او 1694 درپاریس بدنیا آمد و درشال
1778 درآنجا درگذشت. پدرش بعداز سالها كار ثبت اسناد و احوال، مشاور دربار فرانسه
شد.ولتر درسال 1717 در زندان باستیل بود و بعد از آزادی، وادار شد كه به انگلیش مهاجرت
كند.او نه تنها همكار هیئت تحریریه دائرت
المعارف، بلكه مهمترین نماینده جنبش روشنگری فرانسه بود. او با سلاح عقل و خرد، به
مبارزه با بنیادگرایی دینی، ارتجاع، خرافات و رواج دگمها ،پرداخت.
چپها مینویسند كه ولتر از موضع ماتریالیستی
به انتقاد از متافیزیك لایبنیتسی و عقیده به وحی در مسیحیت پرداخت و باعث شد كه
طبقه متوسط و بورژوازی به تقاضاهای آزادیخواهی و اصلاحات گرایی برسند.او مینویسد
كه تاریخ یعنی مبارزه برای پیشرفت و آموزش . در نظر ولتر، خرافات ماقبل تاریخی، و
آموزشهای دین یهود، از همان آغاز باعث بیماری دین مسیح شدند. . او با تكیه بر جنبش
روشنگری انگلیس و نظرات جان لاك و نیوتون، و به دفاع از عقل، به مبارزه با كلیسا و
دولت فاسد آنزمان فرانسه پرداخت. او تمام آموزشهای مسیحیت را خرافات میدانست و قصد
افشای آنها را داشت.ا و میگفت كه خدا ما را به این جهان فرستاد تا لذت ببریم. نیچه
او را بزرگترین مبارز آزادی بشریت دانست.ولتر زیر تعثیر فلسفه آنزمان انگلیس،
مخالف آته ایسم لامارتین و دیدرو بود و نوشت كه:“ به آته ایسم ها لعنت میفرستیم،
از خرافات متنفریم، به انسان و خدا عشق میورزیم، و دشمن شایعات، حدسیات و جنجالهای
متافیزیكی میباشیم“. ولتر افكار جان لاك و نیوتون را اساس انقلاب قرن 18 فرانسه
نمود و با كمك ادبیات، روشنگری سیاسی، و علوم طبیعی انگلیس، به تبلیغ ایدههای آزادیخواهانه
پرداخت.از جمله موضوعات مورد علاقه اش: آزادی بیان و تفكر،دگراندیشی، عقلگرایی،
صلح خواهی، خوشبختی عموم، نابودی بی عدالتی، و پایان ظلم به مردم، بودند.
او مینویسد كه مسیحیت تاكنون باعث
قتل 17 میلیون انسان شده، اگر برای هر قرن 1میلیون انسان را به حساب آوریم. ولتر
مخالف آته ایسم بود و میگفت كه اگر خدایی وجود ندارد، باید آنرا ساخت تا در شرایط
نامناسب، انسانها دمار از روزگار همدیگر درنیاورند. غیر از كلیسا، ولتر مبارزه اش
را صرف مبارزه با اتوریته حكومت لودویك 15 نمود. گوته میگفت او نه تنها در قدرت
تفكر بلكه در تمام ژانرهای ادبی، قلمی درخشان داشت.
او در باره تمام موضوعات زمان خود
دست به قلم زد و حتا رمانهایی با تیراژ بالا نوشت. و در زمینه های : شعر، داستان،
نمایشنامه، رمان، مقاله، نامه نویسی، گزارش تاریخی، نوول ،آثاری خلق كرد.از جمله
آثار او : لغتنامه فلسفی، رمانهای كوتاه، فرزند طبیعت، آداب و رسوم مردم، حماسه هاینریش
چهارم، قانون طبیعت، زلزله لیسابون،تراژدی ادیپوس، مجموعه مكاتبات، عناصر فلسفی،
دوشیزه كاندیده یا آدم خوشبین، تراژدی محمد، نمایشنامه ال زیر، حدود 20000 نامه به
اكثر مشاهیر و شخصیت های قاره اروپای آنزمان، و غیره هستند . به طنز گفته میشد كه
ولتر با خدا و جهان در یك رابطه مكاتبه ای قرا داشت؛ البته بیشتر با جهان تا با
خدا !.