زنان و زندان در زندگی شاعر

 

 آذر سلطانی

 asolt@web.de  

   

 Nazim  Hikmet 1902 – 1963 ، ناظم حكمت .

آنهایی كه با مهاجرت و تبعید وداع كردند.

ـــــــــــــــــــ

چند روز پیش. ۴۳ مین سالروزمرگ ناظم حكمت ، شاعر و نمایشنامه نویس مبارز، انقلابی و سوسیالیست ترك بود. حق این میبود كه اتحادیه جامعه اروپا یك شرط دیگر برای عضوشدن كشور تركیه اضافه نماید. و آن لغو “سلب ملیت “ ازناظم حكمت،شاعر نوگرا و آوانگارد ترك است، كه ازسال ۱۹۵۱ درتركیه رسما اعلان شده . ناظم حكمت، شاعر آزادیخواه جهان سومی است كه با كمك بخش فرهنگی كشورهای بلوك شرق سابق، شاعری جهانوطن نام گرفت و دهها جایزه دریافت نمود و درصدها كنفرانس صلح و عدالت و آزادی خواهی شركت نمود. و درحالیكه در اروپا خیابانها و دبیرستانهایی به نامش گذاشته شد ، تاچند ماهی قبل ازمرگ، دارای ملیت خاصی نبود و مجبورشد درآخرین لحظات، برای خود و پسرخردسالش از كشور لهستان تقاضای ملیت و پاسپورت نماید.

او در مقدونیه زمان دولت عثمانی از پدری ترك و مادری با اجداد اروپایی بدنیا آمده بود. سه نسل پیشین مادری وی ریشه : لهستانی، آلمانی و فرانسوی داشتند. مطالعه زندگینامه ناظم حكمت، خواننده را نه تنها بیاد: جامعه، جنبش چپ ، سوسیال دمكراتی ، كمونیسم ، و تاریخ صدسال اخیر ایران می اندازد،- بلكه آن تداعی نام : نویسندگان، روشنفكران، مبارزان و جانباختگان جنبش عدالت و ترقی خواهی ایرانی هم هست . ناظم حكمت همچون نیما یوشیج پدر شعر نو تركیه بود، - همچون صمد بهرنگی كوشید تا در روستاها به آگاهی نسل جوان بپردازد، - همچون بیژن جزنی، یكی از زندانیان مقاوم، مبارز و روشنگر زندانهای مخوف تركیه بین سالهای 1938- 1950 گردید، - و همچون بزرگ علوی، نماینده ادبیات بخشی از رنجبران خاورمیانه در كشورهای بلوك شرق سابق شد؛ گرجه او  بسیار فعالتر، مشهورتر و مستقیما سیاسی تر از علوی بود،- او همچون پاره ای از توده ای های ایران، بارها ساختمانهای نرم و گرم مسكو را ترك نمود و برای ادامه مبارزه به تركیه برگشت، وخطر و تحمل زندان، شكنجه و اسارت نمود، و سرانجام براثر ناگواری های سالها ی دوران اسارت، در سن 61 سالگی در تبعید درگذشت. گرچه اودر نیروی دریایی تركیه، دوره ملوانی و ناخدایی دیده بود، با اطاعت كوركورانه ارتش غیرمردمی، همكاری ننمود.

اودر سال 1902 درشهر سالونكی بدنیا آمد و در 2 سالگی به شهر آله پو در تركیه امروزی رفت، جایی كه پدر بزرگش، محمدناظم پاشا، فرماندار ایالتی بود. پدر او ، حكمت ناظم بای یا( بیگ)، كارمند وزارت امورخارجه دولت عثمانی دراستانبول بود. نام تنها خواهر او ، سمیه و نام مادرش ، سلیله یا جلیله بود. مادر وی آنزمان یك پلانتاژ درخت های بید و سپیدار به ارث برده بود. درسال 1908 جنبش “تركهای جوان“ خلاف خواسته عبدالحمید دوم،پادشاه وقت، موفق شدند كه قانون مشروطه 1876 را دوباره عملی نمایند.بعداز سقوط عبدالحمید دوم در سال 1909، پدربزرگ ناظم حكمت، بازنشسته و به استانبول فرستاده شد. تركهای جوان بعد از دوسال شكست خورده و حكومت رااز دست دادند. ناظم حكمت اولین اشعارش را در سن 11 سالگی سرود. از دیگر حوادث دوران كودكی او جنگ جهانی اول و پیروزی انقلاب اكتبر ، و جدایی پدر و مادراش از همدیگر بودند.اودر16 سالگی وارد نیروی دریایی تركیه شد ولی بدلیل بیماری و سركشی، دائم تحت نظر بود. اولین مجموعه شعر او ( جنگل سروها)درسال 1918 منتشر شد. در این سال تركیه از طریق نیروهای خارجی تقسیم گردید و دولت عثمانی تا سال 1919 قدرت خودرا از دست داد. در این سال آنكارا به تسخیر مصطفی كمال آتاتورك درآمد.و در سال 1920 نخستین نمایشنامه اویعنی ( كرسی) منتشر گردید. در همین سال اولین گنگره حزب كمونیست تركیه به رهبری مصطفی صوفی در باكو تشكیل شد.بعد از آشنایی ناظم حكمت با كمونیستها، او از طریق ترابوزان و باكو به مسكو رفت و در دانشگاه “ زحمتكشان خاورمیانه“ به تحصیل پرداخت. در 28 ژانویه همین سال، مصطفی صوفی و 14 عضو حزب كمونیست تركیه در دریای ترابوزان از طرف ماموران دولت تركیه بقتل رسیدند. در سال 1922 یونان در جنگ با تركها شكست میخورد و مرزهای امروزی تركیه تثبیت میگردند، و آخرین سلطان عثمانی یعنی محمد ششم، از كاربركنارمیشور. حزب كمونیست تركیه از آن تاریخ تاكنون یعنی ازسال 1922 ممنوع اعلان میشود. درسال 1924 از ناظم حكمت دعوت میشود كه بعنوان نماینده خلقهای خاورمیانه بطور سنبلیك چند روزی به نگهبانی از جسد لنین بپردازد. در بازگشت به تركیه او با زنی بنام نزهت آشنا میشود. كتاب “ترانه خورشید نوشان “ او منتشر میگردد.با آغاز اصلاخات مصطفی كمال آتاتورك، نظام خلیفه گری ممنوع اعلان میشود. ناظم حكمت بدلیل خطرهای ترور و دستگیری به شوروی فرار میكند و بعد از آشنایی با مایاكوفسكی و دیگر فوتوریستها، 2 نمایشنامه خود یعنی : 28 ژانویه و اهرام را منتشر مینماید. دوستی او با زنی بنام لنا آنوشكا آغاز میشود. در سال 1928 حین بازگشت ناطم حكمت به تركیه،او در مرز دستگیر شده و8 ماه درزندان بسر میبرد. نامزد او لنا آنوشكا چون ویزا دریافت نمیكند در آنطرف مرز براثر ابتلا به بیماری وبا میمیرد. درباكو اولین مجموعه شعر ناطم حكمت منشر میگردد. در بین سالهای 1929- 1931 نمایشنامه “اسكلت سر“ و دو كتاب: شهر لال و 835 جمله ،از او منتشر میگردند. . در سال 1932 بعد از مرگ پدر،او با زنی بنام پیرایه ازدواج میكند. دو كتاب “ چرا بنریه خودكشی نمود؟“ و “ تلگراف شبانه“ و نمایشنامه “ خانه مرده“ او به زیر چاپ میروند.او درسال 1933 مجددا دستگیر وتاسال 1935 در زندان مشهور بورسا، به بند كشیده میشود . كتاب شعر حماسی او یعنی “ شیخ بدرالدین، مبارز و عدالتخواه “ منتشر میشود. 1935 بر اثر عفو عمومی آزاد میشود . سه كتاب : نمایشنامه فراموش شده ، نامه هایی به تارانتا- بانو ، و خون سكوت میكند ، به  زیر چاپ میروند. ناظم حكمت در سال 1937 بدلیل جنگ داخلی اسپانیا به حمایت و گردآوری كمك برای مبارزان جمهوریخواه میپردازد .و در سال 1938 دستگیر و به اتهام پخش اشعارش درمیان ملوانان نیروی دریایی، به 28 سال زندان! محكوم میشود . او تا سال 1950 در زندانهای گوناگون : استانبول، چانكیری، و بورسا، بسر میبرد. و سرانجام با كمك یك افشاگری مطبوعاتی جهانی از خارج و اعتصاب غذای مرگ و زندگی او در داخل، بعد از 12 سال از زندان آزاد میگردد.او بعد از آزادی با زنی بنام منور، یعنی یكی از خویشاوندانش، همخانه میشود كه  از سال 1948 به ملاقات او در زندان میرفته. او در این سال از پیرایه  طلاق گرفته  و از منور صاحب پسری بنام محمد میشود.با اینكه ناظم حكمت به بیماری قلبی دچار است، دعوت به ارتش میشود و لی حكمت احتمال توطئه ای برای قتل خود را درآن دعوتنامه میبیند و واز طریق دریای سیاه دوباره به شوروی فرار میكند، دولت تركیه از او سلب ملیت نموده و در شوروی از او به عنوان قهرمان خلقها و زندانهای مرگ آورآسیا، اسقبال میشود. اودر شهر پراگ به دریافت جایزه صلح مفتخر میشود و در چند كنگره ادبی، فرهنگی و صلح خواهی شركت مینماید. درسال 1953 نمایشنامه “آدمی عجیب“ او جایزه صلح لنین را از آن خود میكند. او در سال 1958 به پاریس سفر مینماید؛ جایی كه قبلا پاره ای از اشعارش منتشر شده و سارتر و آراگون اورا میشناسند. قبل از فرار از تركیه، كتابهای : حماسه جنگ آزادی بخش، كتاب 5 جلدی چهرههای انسان، نمایشنامه افسانه عشق، یوسف در مصر، و ترجمه جنگ و صلح تولستوی، از او منتشر شده بودند. ناظم حكمت در سال 1959 با زنی بنام ورا تولیاكوا  ازدواج مینماید . نمایشنامه شمشیر دموكلس او در این سال به زیر چاپ میرود.در سال 1963 او رمان اتوبیوگرافیك “ آدم رمانتیك“ را به پایان میرساند.بعد از مرگ در این سال ،اورا در قبرستان مشاهیر تاریخ، در مسكو به خاك می سپارند.