کاخ سفید  بسیار » سفید ! »

 در رابطه با طلای سیاه،بسیار«سیاه! ».

(بخش یکم)

 

-تحلیل ایده ئولوژی نو محا فظه کاران امریکا در بطن سیاستهای داخلی و خارجی ، حزب جمهوری خواهان این کشور. وبازتاب آن در سیاستهای جهانی آمریکا ومتحدان آنکشور .

 

**************************************

 

 

پیشگفتار :امروز 20 مارس 2006 ، درست سه سال از حمله وتجاوز غیرقانونی  نظامی آمریکا و انگلستان به عراق میگذرد.درحالیکه در سال 2003 ، از سه نفر آمریکائی ، دو نفر موافق حمله به عراق و سرنگونی رژیم صدام حسین بودند ،امروز بر عکس ، از سه نفردو نفر  مخالف اشغال این کشورو ادامه جنگ  هستند.نو محا فظه کاران امریکا بعد از عملیات تروریستی 11 سپتامبر 2001 ، با  این تبلیغات ، یعنی  همکاری رژیم صدام حسین با القاعده و دسترسی این نظام دیکتا توری به سلاحهای کشتار دسته جمعی ، افکار جها نیان ، خصوصأ امریکائیان را برای حمله نظامی و سرنگونی صدام آماده کرد بودند . امروز مسلم شده است ، که جورج بوش و دولت او ، به مردم امریکا دروغ گفته اند. ،  دیکتا تور بغداد ، صدام حسین ، نه دارای سلاحهای کشتار دسته جمعی بود ،و نه با القا عده همکاری داشت ،و در عملیات تروریستی 11 سپتامبر 2001 ، ، هیچ عراقی  زیر پوشش سازمانهای تروریستی  شرکت نداشته است .

این سئوا ل پیش میآید ، که چگونه دستگاه قضائی امریکا ، بخاطر روابط عاشقانه بیل کلینتون با خانم مونیکا لوینسکی ، با تکیه بر این اصل ، که رئیس جمهور ، در رابطه جنسی خود با دختر جوان  کار آموزکاخ سفید ، به ملت دروغ گفته است ، ودر 17 ژانویه  1998 ، آقی بیل کلینتون را به داد گاه کشیدند، و بر این تصمیم بودند ،زمینه  برکناری  او  رابخاطرروابط جنسی اش با مونیکا لوینسکی ، از ریاست جمهوری فراهم آورند .امٌا در مقابل این دروغ بزرگ، که صدام حسین ، دارای سلاحهای کشتار همگانی بود ،و با القعاده همکاری داشت ،و به همین خاطر نیز کشور مستقلی را مورد حمله قراردادند ، و هرروز دهها عراقی کشته و معلول میشوند ، ، بیش از 36هزار عراقی  تا امروز جان خود را از دست داده اند ، و ده ها هزار  ساکنین این کشور ناشی از جنگ معلول شده اند ،و بیش از دو هزار سرباز آمریکائی در این جنگ کشته و هفت هزار معلول شده اند ، ملیاردها دولار هزینه این جنگ ، شده است ، چرا دستگاه قضائی آمریکا ، بوش و همکاران او را به دادگاه حقیقت یاب نمیکشد.؟ جان هزاران انسان ، به اندازه هوسهای شهوانی  مونیکا لوینسکی و بیل کلنتون برای امنیت آمریکا ، ارزش ندارد ؟

معلوم میشود ، گروه خطرناک سیاسی برای صلح جهان  ، یعنی نو محافظه کاران ، یک سازمان  کاملأ فرا ملی ، متشکل از افراطیون پروتستانتیسم در جهان ، همراه با صهیونیزم بین المللی ،و نظام اقتصاد لیبرالیزم لجام گسیخته ، که دست در دست هم داده ، همراه با تبلیغات همه جانبه خود ، از طریق رسانه های گروهی ، که آنها نیز اغلب در دست سرمایه داران و همفکران ، نو محافظه کاران است ،امکانات  قوی ترین کشور دنیا را برای رسیدن به اهداف خود ، بکارگیرند. در این سیاست  سلطه گرانه ، کارتل های نفتی ،و کمپانی های اسلحه سازی ، نقش بسیار حساسی را بازی میکنند ، که بمرور دراین رساله به نقش آنان اشاره خواهد شد.  متاسفانه ، بخش عظیم ملت امریکا ، از لحاظ آگاهی و شعور سیاسی  ، با مقایسه با ملتهای  کشورهای مهم دنیا به مراتب به مسائل ملی خود ف بی تفاوت هستند  .بخش اعظم زندگی آنها ، در دویدن به دنبال دولار ، آنهم به هر طریق و به هروسیله  خلاصه میشود.

 

- شروع قرن بیست و یکم  با عملیات تروریستی 11 سپتامبر2001،درقلب آ مریکا.

 

-مورٌخین دنیا ، شروع قرن بیستم را با آغاز اولین جنگ جهانی یعنی 28 ژوئن 1914 ، به حساب میآورند.در طول چهار سال جنگ خانمانسوز ، چهرهً سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ،و ژئو پولیتیک جهان ، بعد از پایان این جنگ  کاملأ عوض شد.بعضی از امپراطوری ها از صحنه جهان کنار رفتند ، برای اولین بار در تاریخ جهان یک کشور وسیع ، با ملیتهای گوناگون ، از میان آتش و خون ، با نظام «کمونیستی »خود را به جهانیان عرضه کرد ،و در طول قرن بیستم ، به یکی از قدرتهای نظامی –سیاسی  نقش آفرین تبدیل شد.و لی چون ، با واقعیت های  جوامع بشری  همین قرن ، مطابقت و همخوانی نداشت ، وبیشتر بر قدرت پلیسی و شعار متکی بود بلاخره در نوامبر 1989 ، با فرو ریختن دیوار برلین ، حد اقل این نظام در شرق اروپا ازهم پاشید .

جنگ اول جهانی ، باعث پیشرفت تکنولوژی ،در تمام زمینه هایعلمی  ، چون پزشکی ، جراحی ، هوانوردی ، حمل ونقل  زمینی ، دریائی ، هوائی  و تسلیحاتی گردید.   اینک احتما ل بیشتری میرود که مورخین امروز ، شروع قرن بیست ویکم را با  حمله تروریستی 11 سپتامبر 2001در خاک امریکا را ، به حساب آورند.

در 11 سپتامبر 2001 ،یکعده 19 نفری ، متشکل از جوانان مسلمان عرب ، که 15 نفر آ نان ، متولد کشور عربستان سعودی ، بزرگترین و نزدیکترین هم پیمان نظامی اقتصادی امریکا ، در بین کشورهای عرب خاورمیانه بودند ،چهار هدف  تعین شده از قبل را  ، که درعین حال نماد و مظهر قدرت سیاسی ، نظامی و اقتصادی و مالی کشور امریکا ، یعنی پر قدرترین کشور تاریخ بشریت می باشد ، با بهره گیری از قدرت انفجار  بنزین ،هوا پیما ها ی مسافربری  رابعد از ربودن و بدست گرفتن کنترل آن  اهداف مختلف را در خاک آمریکا ،مورد حمله قرار دادند. در این عملیات تروریستی ، حدود سه هزار انسان جان خود را از دست دادند .

 چه کسی میتواند به آسانی باور کند که چنین عملیات  متهورانه ، وبی نظیر ، دقیق ، ظریف و سا زمان داده شده ، در طول حد اقل دو سال برای آما ده کردن آن ،همراه با تعلیم و تمرینات مکررهوانوردی   دردل  خاک امریکا میتواند  از دید دستگاه های اطلاعاتی و جا سوسی و ضد جاسوسی اآمریکا ، مخفی بماند ؟کشور آمریکا ، با آن تکنولوژی پیشرفته  ، با تلسکوپهای عظیم ، دستگاههای قوی و مجهز شنود مستقر در سراسر آمریکا ،و نکات مختلف دنیا ، سعی بر جمع آوری  اطلاعات مختلف از سایر نکات جهان ، حتی از سیاٌرات و منظومه های کیهانی دارد ، چگونه ممکن است ، که نتواند از فعالیتهای عنا صر القاعده و بن لادن و ملا عمر کور دل ، که هرسه،  ساخته و پرداخته ً سازمانهای اطلاعاتی آمریکا ، انگلستان ، عربستان سعودی  و پاکستان هستند ، مطلع نباشد ؟

دلیل ومنطق این «غافلگیری » آمریکا ، از دو حالت بیشتر نمیتواند خارج باشد .یا واقعأ سازمانهای اطلاعاتی و ضد جاسوسی این کشور فاقد مدیریت و کارائی هستند ، که چنین عملیات ضد انسانی و تروریستی را ، در ان کشور امکان پذیر میسازد ، یا این عملیات در راستای یک هدف استراتژیک میان ودراز مدت ، توسط سازمانهای جاسوسی سایر ملتها ،با همکاری بخشی از بدنه دولت حاکم در آمریکا طراحی و به اجرا گذاشته شده است. در این باره ، بعد از گذشت چهار سال و نیم از عملیات تروریستی 11 سپتامبرو و سه سال بعد از اشغال نظامی عراق ، امروز بخشی از نکات تاریک این واقعه  روشن شده است ، که احتمال خیلی زیاد است ، که بخشی از سازمنهای اطلاعاتی آمریکاو ومتحدان آن کشور در منظقه خاورمیانه ، در طرح و برنامه ریزی این عملیات دست داشتند،که در بخش پایانی این سلسله مقاله به آن ها اشاره خواهد شد.  نمونه این نوع عملیات ،و دخالتهای غیر مستقیم ، برای اهداف مشخص ، در تاریخ م حتی تاریخ خود آمریکا را  میتوان مشاهده کرد. اگر واقعأ دولت آمریکا ، با فعالیتهای و برنامه ریزی های گروه تروریستی  القاعده در خاک آمریکا ، اطلاعی نداشت ، این نا آ گاهی دولتمردان آمریکا ، انسان را بیاد سخن پر نغز سعدی میاندازد.منجمی که محاسبات کیهانی و سماوی میکرد ،و فواصل لا یتناهی ستارگان را بررسی مینمود ، ولی از داخل خانه خود آگاهی نداشت.، و نمی دانست که همسرش با مرد غریبه ای خلوت کرده بود وبا او مغازله می کند.عاقل مردی از منجم میپرسد: تو که فواصل لایتنهاهی ستارگان را محاسبه میکنی ، آیا هیچ میدانی در خانه ات چه میگذرد. منجم جواب منفی میدهد .سعدی از زبان ان مرد عاقل ، به آن منجم غرق در محاسبات کیهانی  چنین میگوید :« تو در اوج فلک چه دانی چیست ، که ندانی در سرای تو کیست !!!»

در حدود 45 سال پیش ، (نوامبر 1963 )جان اف کندی ، رئیس جمهور ، شخص اول ایالات متحده آمریکا ، دریک عمل تروریستی به قتل رسید ، در سال 1968 ،  برادر همین ریئس جمهور ، سناتور روبرت کندی ، در یک عملیات تروریستی  دیگری ، مبهم  ، مثل برادرش کشته شد ، اما تاکنون در این کشور بزرگ ،با نظام «دموکراسی مدرن اش !!» معلوم نشده است ، که چه دستهائی در این قتل ها دست داشتند. ،و چرا کشته شدند ،و این دو برادر منافع کدام بخش از کارتلهای سرمایه داری لجام گسیخته و جنگ آفرین آمریکا را تهدید میکردند ؟  واقعه تروریستی 11 سپتامبر 2001 ، نیز بخشی از معمای سیاست ، دیپلماسی  ،و  استراتژی  دنیای قرن بیست و یکم ، در تاریخ ثبت خواهد شد.

وقتیکه به حوادث و اتفاقات جهان بعد از عملیات تروریستی 11 سپتامبر 2001 ،و حمله به عراق و اشغال نظامی آن کشور توسط آمریکا و انگلستان ، را مطا لعه میکنیم ، خصوصأ با تکیه براین اصل :نو محافظه کاران آمریکا ، حتی قبل از رسیدن جورج دبلیو بوش ، به ریاست جمهوری آمریکا ، حمله به عراق ،و سرنگونی رژیم صدام حسین را علنأ  از بیل کلنتون ، رئیس جمهور وقت آمریکا را میخواستند ،و این هدف را در برنامه سیاسی خود جای داده بودند ، ما حق داریم ،که از خود این سئوال را بکنیم : آیا عملیات تروریستی 11 سپتامبر 2001 ، در راستای این هدف طراحی نشده بود ؟

درطول این چهار سال و نیم گذشته ، بعد از عملیات 11 سپتامبر 2001 ، کتاب ها و مقالات متعدی در کشور های مختلف جهان در این باره نوشته و منتشر شده است . این نوشته که غلب توسط ، شخصیت های سیاسی و اطلاعاتی با تجربه نوشته شده اند ، دخالت بعضی از کشورها و سازمانهای اطلاعاتی آنها را در این عملیات محتمل میدانند.(1)

اگر چه نویسندگان و موً لفین این کتب و مقلا لات ، نمیتوانند ،و یا حق ندارند، ، به قول ما ایرانی ها دلائل محکمه پسند  ارائه بدهند ، اما با یک مقدار دقت به حوادث و موشکافی ، در یک مقطع زمانی ، به دنبال عملیات تروریستی 11 سپتامبر  ، اتفاقاتی که در آمریکا ، اسرائیل ، عربستان سعودی ، پاکستان و افغانستان رخ داد ه اند ،، ضریب احتمال  دخالت های غیر مستقیم  و یا حد اقل ، آگاهی  سازمانهای اطلاعاتی . ضد اطلاعاتی کشورهای یاد شده را از این عملیات تروریستی ، با لا میبرد.

برای روشن شدن ذهن خوانند گان ، در اینجا ، بخشی از آخرین سخنرانی ،Eisenhower Dwight : 18901969- سی و چهارمین رئیس جمهور آمریکا ، ژنرال آیزنهاور به ملت آمریکا  را در اینجا میآوریم ، که چگونه این مرد سیاسی و نظامی ، در 17 ژانویه 1961 ، از خطر نفوذ ، مسئولین نظامی و شخصی ، مجتمع صنایع نظامی آمریکا ،و دخالت آنان در سیاست ،و گمراه کردن ملت ، که درنهایت ، اصول دموکراسی ،و سیایت صلح طلبانه آمریکا را ، در آینده میتواند به خطر بیاندازد ، از نظر میگذرانیم .

« تشکیلات نظامی ما امروز ،حتی افراد متشکل آن ، هیچ تشا بهی با گذشته در دوران صلح ،و حتی در دوران جنگ دوم جهانی ،و جنگ کره ندارد. قبل از جنگ اول جهانی ، ما آمریکائیان ، صنایع نظامی نداشتیم . گاری و درشکه سازان امریکائی ، اگر وقت و بودجه کافی داشتند، حتی میتوانستند، برای ما شمشیر هم بسازند..اما ما نمی توانستیم ، چنین خطر و بی احتیاطی را بپذیریم ،و دفاع ملی خود را در شرایط اضطراری ، در یک وضع پیش بینی نشده بگذاریم. ما مجبور بودیم ، که یک مجتمع صنایع نظامی  را پایه گذاری بکنیم ، که بطور لاینقطع سلاحهای مختلف تولید بکنند.. بعلاوه امروز (سال 1961 ) بیش از سه ملیون و نیم ، زن و مرد آمریکائی  بطور تمام وقت در صنایع نظامی ،و بخش دفاعی کشور کار میکنند. هزینه سالیانه برای امنیت نظامی ما ، از درآمد سالیانه تمام  موسسات تولیدی کشور بیشتر است .

ظهور هم زمان یک بخش صنایع نظامی  ،و نیروی انسانی فعا ل ، در تاریخ کشور ما تازگی دارد.  این پیوند سازمان داده شده مجمو عه صنایع نظامی و نیروهای انسانی  ، اثرات قابل توجه ای در زمینه اقتصادی ، سیاسی  ، حتی باورهای مذهبی  ،و بطور روشن ، در مجالس قانونگذاری ایالتها ،و در دولت فدارال  که مرکب از ایالتها هستند ، مشاهده میشوند  البته این تحول ، جوابگوی  احتیاجات اساسی  ما از جنیه دفاعی است . امٌا این مسئله مهم را باید درک بکنیم ، که وجود چنین سازمان با  قدرت ،چه مسا ئلی را در سطح ملی ، با خود همراه  آورده است. برای اینکه نتایج آن(  برای آینده مملکت ) بسیار مهم وخطرناک است . این مجتمع صنایع نظامی ، نتایج  زحمات و تلاش ما ، منابع حیاتی جامعه ما ، امکانات و وسایل هستی  و حتی ساختار جامعه ما را وارد زدوبند های پشت پرده کرده است . ما باید بهر طریقی مانع بشویم ، که مجتمع صنایع نظامی ، بدون دلیل و منطق ، درنهاد های سیاسی بطور مستقیم و غیر مستقیم  تاًثیر گذار باشند.  برای  اینکه این نوع دخالتهای مجتمع نظامی در اداره کشور  تاثیرات بسیار منفی خواهند گذاشت.امروز ما در مقابل یک خطر واقعی قرار گرفته ایم .تمرکزویرانگر و خطرناک قدرت، در دست مردان خطرناک ، این واقعیت ها را تائید خواهند کرد . ما باید مواظب باشیم ، که چنین قدرت مهیب ،  مجمع قدرت قانونی دولت  ، آزادی ،و روند دمو کراسی را در کشور ما به خطر نیاندازد. ما باید این فکر را دور بیاندازیم ، که همه چیز در این مملکت بطور عادی و منظم ، مسیر طبیعی وقانونی خود را طی میکنند.. تنها همبستگی شهروندان آگاه  میتواند ، که این ماشین عظیم مجتمع صنایع نظامی  را ، باروش منطقی و عاقلانه برای اهداف صلح طلبی ، امنیت اجتماعی ودفاع از  آزادی ، میتواند  عاملی موثربرای جلوگیری از  انحراف این ماشین عظیم باشد.(...)  بخشی از آخرین بیانه آیز نهاور به ملت آمریکا  (1) .

 

 

  45- سال پیش ، رئیس جمهور  وقت آمریکا ، ژنرال آیزنهاور، در پایان  8 سال دوران ریاست جمهوری خود با چه دور اندیشی ، به قدرت شرکتهای فرا ملی ، خصوصأ مجتمع صنایع نظامی آمریکا ،وکارتلهای نفتی ، بانکها ،و مطبوعات ، که خارج از کنترل نهادا های دولتی ، یک مملکت ،و یک منطقه را میتوانند ، به جنگهای ویرانگر بکشند ، چگونه ملت آمریکا را به این خطر بزرگ ، آگاهی میدهد؟  امروز اگر به ماهیت نظام آمریکاو عملکرد این نظام در سیاستهای داخلی و خارجی دقیق بشویم ، می بینیم ، یک دولت نا مرئی ، متشکل از سیاستمداران ، و لابی های یهودی  ، مدافعان بی قید و شرط سیاست سلطه گری اسرائیل در سرزمین فلسطین ، صاحبان شرکتهای فراملی و کارتل های نفتی ،ومجتمع صنایع نظامی ،همراه با سازمانهای جاسوسی ، پخش شده در جهان ،و نظام های دیکتاتوری  حاکم در آمریکای لاتین ، آسیا ، کشور های نفت خیز منطقه خاورمیانه ،و آفریقا ،  و سازمانهای تروریستی نظیر القاعده ، سیاست بین الملی و حتی داخلی آمریکا را اداره میکنند. از زمانیکه ریچارد نیکسون ، در سال 1968 ، به ریاست جمهوری آمریکا منتخب شد ، تا ماجرای افتضاح واترگت ، که به برکناری او از مقام ریاست جمهوری در 1974 ، منتهی شد ، از آن تاریخ تا کنون ، یک دولت نامرئی  درون دولت ، در نظام آمریکا حاکم است ، که سیاستهای این قدرت بزرگ جهانی را اداره میکنند .این شخصیتها ، در راًس آن خانوادهً بوش ، که از آخر قرن نوزدهم ، تا امروز از نمام راهها حتی راههای غیر قانونی ، مخا لف منا فع ملی ،  همکاری و کمک به باماشین جنگی  هیتلردر جنگ دوم جهانی  ، در بخشهای مختلف  کارخانجات ذوب آهن ،کارتل های نفتی   ، بانک ،و مطبوعات در سطح گسترده  ، ثرونهای هنگفتی بدست آورده اند ،  یکی از پایه های قدرتو دولت نامرئی  در آمریکا هستند، که تا امروز تا مقام ریاست جمهوری در این کشور پیش رفته اند. شخصیت هائی سیاسی ،و صاحبان شرکتهای متعد د   مالی و اقتصادی  ، چون هانری کیسنجر ، دیک شنی ، دونالد رامسفلد ، فرانک کارلوسی ، باری گلد واتر ، ویلیام برادلی ، پل ولفویچ ، ریشارد پرل ، کریستیان تودویدمان ، شارل هالک ،  تیری لانز نر ، پات روبرنشتاین  ، باب دول ، بخشی از این کوه یخ ، نامرئی درفعالیت های  سیاستی  ، اقتصادی  ، جاسوسی این نظام لجام گسیخته اقتصاد آزاد آمریکا ست ،که حتی با افروختن ، جنگها و کود تا های منطقه ای و عملیات تروریستی نظیر 11 سپتامبر 2001 ، حرص و هوس شهوت قدرت و ثروت در آنها خاموش نمیشوند .در این رابطه ، چند لحظه به به دفتر وزیز دفاع آمریکا در صبح 11 سپتامبر 2001 در پنتاگون سر میزنیم ، تا ببینیم ، ایشان آنروز چه میکردند و چه می گفتند .

 

 -چگونه و از چه کانالی ، آقای دونالد رامسفلد ازعملیات تروریسی 11 سپتامبر آگاه بود ؟!!

 

 با هم به سایت خبری ولتربه زبان فرانسه ، به یک مقاله در رابطه حملات تروریستی 11 سپتامبر2001 نظر می اندازیم. مقاله با این سئوال شروع میشود :پیشگو یا سازمان دهنده ؟ ( منظور آیا دونالد رامسفلد ، این حادثه را برحسب  تصادف پیشگوئی میکرد ، یا خود یکی از طراحان این جنایت بود ؟)   « 11 سپتامبر 2001 ، صبح ، وزیر دفاع آمریکا ، دونالد رامسفلد ، شخصیت های متعددی را به به دفتر خود دعوت کرده بود  ،خطاب به مدعوین ، میگوید ، من مدتها فکر کرده ام ،و در نهایت به این نتیجه رسیده ام ،که در آینده نه چندان دور ، حملات تروریستی در خاک آمریکا ، اتفاق خواهد افتاد .. خبر گزاری اسوشید پرس ، که این جلسه را از لحاظ خبری آنروز  گزارش میکرد ، در این باره چنین میگوید : ، بحث در بارهً موشکهای ضد موشک ، و خطرات تروریستی  که تا کنون علیه منافع آمریکا رخ داده بود ،دور میزد .آقای رامسفلد رشته سخن را دنبا ل میکند و میگوید : اجازه بدهید ، که به شما بگویم ، چندین بار در این باره فکر کرده ام ، ، حوادث دیگری رخ خواهد داد . دو دقیقه بعد از این ، اولین هوا پیمای تروریستها ، به برج مرکز تجارتی نیوریوک برخورد کرد ، این عمل نشان میداد که آقای رامسفلد حق داشت ، که نگران حملات تروریستی علیه منافع آمریکا باشد (:2) : (خوانندگان حق دارند، این سئوا ل را از خود بکنند، که آیا آقای رامسفلد هم مثل روحانیون حکومتی در ایران ،حتمأ ! با نیروهای غیبی رابطه نزدیک دارد ؟)

همین آقای رامسفلد  بعداز اولین حمله تروریستی و پیشگوئی بی نظیر اش ! اضافه میکند و میگوید : حمله دیگری به برج دوم مرکز تجاری انجام خواهد گرفت . وهدف بعدی را نیز مشخص میکند و میگوید پنتاگون ..وزیر دفاع در دفترش در قسمت شرق ساختمان بود ، که آقای کریستوفر ککس Christopher COX-، رئیس کمیسیون دفاع در گنگره آنجا بود .آقای ککس میگوید : یادم هست ،که آقای رامسفلد ، حوادث نیوریوک را از طریق تلویزیون تعقیب میکرد، که برگشت به من گفت :باورکنید هنوز تمام نشده است ، حمله دیگری در راه است  که این بار ما را هدف خواهند گرفت .منظور حمله به پنتاگون بود ، که آنروز هواپیمای سوم ، به سا ختمان پنتاگون برخورد کرد . (3.)سئوال اینست ، که آقای رامسفلد چگونه این حملات و هدفهای آنها را دقیقأ پیش بینی میکرد ؟

(ادامه دارد )پاریس23 مارس 2006 .

- به قلم : کاظم رنجبر . دکتر در جامعه شناسی سیاسی .kazem.randjbar@wanadoo.fr

-اقتباس ، بطور کامل ،و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده ، وسایت عصر نو ، بلا مانع است.

.......................................................................................................................................................

(1)-www://voltairenet.org/article15891.hotmail

(2)-A day beyondbelief for all America  par Calvin  Woodward Associated presse, 16 septembre 2001

(3)-Reveald:whatreally went during Bush’s missing hours, Dailly telegraph,16 decembre2001

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------کاخ سفید بسیار «سفید » در رابطه با طلای سیاه بسیار «سیاه »

بخش دوم (ادامه دارد )