اوسترمارش ۲۰۰۶
برعلیه جنگ
سخنران به
آلمانی: بهروز اسدی
برگردان بفارسی: ناهید جعفرپور
توضیح مترجم:"
سخنرانی فوق از سوی بهروز اسدی فعال سیاسی در تبعید و فعال جنبش
صلح در اوسترمارش روز دوشنبه 17
آپریل در شهرفرانکفورت به زبان آلمانی در جمع 2800 نفر از طرفداران جنبش صلح آلمان
و اتحادیه کارگری و دیگر نیروهای صلح طلب آلمانی و خارجی قرائت گردید. در این روز
در اقصا نقاط آلمان جنبش های برای صلح و ضد جنگ و جنبش های ضد جهانی سازی
نئولیبرالی با شعار عمدتا نه به جنگ در ایران و خروج اشغالگران از عراق به خیابان
ها گسیل شدند".
متن سخنرانی:
دوستان صلح طلب، ضدجنگ و مخالف
اتم،
شهروندان عزیز،
بعد از سرنگونی رژیم سلطنتی به
رهبری محمدرضا پهلوی، مردم ایران امید داشتند که وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
شان با برقراری دمکراسی، آزادی عقیده و بیان و اجرای حقوق بشر بهبود یابد و دچار تحولی
اساسی گردد.
در تاریخ 12.02.2006 یعنی 27 سال
بعد از انقلاب بهمن 1357 ، رژیم جمهوری اسلامی با یک توطئه مردم ایران را با شعار
" انرژی هسته ای حق مردم ایران است" به خیابان ها کشاند.
قرار دادن بحث هائی چون نابودی
اسرائیل ، هولوکاست در محور اختلافات بر سر برنامه اتمی ایران باعث بروز اختلافات
خارجی خواهد شد که در نهایت و در عمل به سرپوش گذاشتن بر روی معضلات و مشکلات
سیاست داخلی یاری خواهد رساند و هدفی جز انحراف توجه از این معضلات داخلی نخواهد
داشت.
سخنرانی عامیانه و تبلیغاتی تحریک
آمیزمحمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران بیان کننده این مسئله است که آنها سیاست
خاصی را نمایندگی می نمایند که در مرحله نخست باید به ثبات قدرت و منافع آنان یاری
رساند.
ما امروز تنها با دولتی مذهبی
روبرو نیستیم بلکه با یک جمهوری اسلامی روبرو هستیم که به مفهوم واقعی اسلام سیاسی
را نمایندگی می نماید. اسلام سیاسی که هیچگونه
رابطه ای با اعتقادات ندارد. واضح است که کشورهای دیگر هم در اختلافات اتمی
ایران بدنیال منافع خویش در تلاشند و تلاش میکنند این وضعیت را حادتر نمایند. در
اینجا بطوری روشن و صریح می توان گفت که آمریکا بخصوص در منطقه خاورمیانه به لحاظ
منافع متعدد، سیاستی را برای اعمال اهداف هژمونی طلبانه اش به پیش می برد. و از این رو اهداف ابالات متحده آمریکا را به
هیچ وجه نمی توان با اهداف جامعه جهانی همسان دانست.
در حال حاضر جامعه جهانی با
نگرانی عظیم اختلافات اتمی ایران را دنبال می نماید و امید دارد که این اختلافات
از طریق راه های مسالمت آمیز و نه از طریق عملیات نظامی حل گردند. اختلافات اتمی
با ایران تقریبا به اختلافی سیاسی تبدیل گشته است. اختلاف سیاسی که رژیم جمهوری
اسلامی می تواند از آن برای اهداف خویش سوء استفاده نماید.
جمهوری اسلامی بجای رفتار
دیپلماسی و گشتن بدنبال راه حلی برای حل اختلاف ، بااعلام علنی و رسمی رسیدن به
اورانیوم غنی شده 5/3 درصدی بطوری آشکار و واضح تحریک به حمله نظامی به ایران را
می نماید.
در حال حاضر در باره احتمالات
مختلفی از اقدامات تحریمی گرفته تا اقدامات نظامی بحث و گفتگو می گردد. فضائی که
در حال حاضر به وجود آمده است از سوی مردم ایران با نگرانی دنبال می گردد. هرگونه
تحریمی بر علیه ایران به مفهوم فقر و فشاربیشتر برای مردم ایران و دلیل بیشتری
برای دولت ایران که وضعیت مشکل کشور را به نفع خود حل نماید. مثال خوب در این باره
تحریم اقتصادی کشور عراق است. تحریم اقتصادی سال 1990 ـ 2003 عراق با خود فقرو
بدبختی زیادی به همراه داشت و باعث مرگ 500000 کودک گردید. اما رژیم صدام حسین در
قدرت باقی ماند و ازاین بایکوت هیچگونه لطمه ای نخورد.
تحریم اقتصادی علیه ایران هم درست بمانند عراق از همان پیامدها
برخوردار خواهد شد. پیامد هائی که به هیچ وجه لطمه ای به جمهوری اسلامی نخواهد زد
بلکه بیشتر باعث خواهد شد که رژیم کارت های برنده خویش را بازی نماید.
هرگونه اقدامی نظامی بر علیه
ایران باعث مرگ ومیرو زخمی شدن و انهدام و ویرانی است. مسئله ای که همزمان جمهوری اسلامی از آن می تواند برای جلب
احساسات وطن دوستانه مردم استفاده کند. از سوی دیگر سرمایه کشور هم مجددا برای
هزینه های تسلیحاتی صرف خواهد شد. مسئله ای که بطور آتوماتیک صنایع تسلیحاتی را
ثروتمند تر خواهد نمود.
دست کاری اخبار و اطلاعات کار
روزانه جمهوری اسلامی است. آنچه که دیگران بنام مذهب بفروش می رسانند با مبادلات
روزمره زندگی مردم رابطه ای ندارد. مردم
ایران به لحاظ سانسورهای شدید و نبود آزادی بیان و عقیده به هیچ وجه در باره انرژی
اتمی و پیامدهای زیانبار آن دسترسی به اطلاعات و اخبار لازم ندارند. از این رو
برای مثال از بعد فاجعه چرنوویل و عواقب آن و رابطه اش با برنامه اتمی ایران در
افکارعمومی ایران بحث و گفتگوئی نگشته و نمی شود.
من مطمئنم اگر که رژیم جمهوری
اسلامی مردم ایران را از پیامدهای زیانبارانرژی اتمی مطلع ساخته بود، انها مسلما
انرژی اتمی را رد می نمودند. وضعیت اقتصادی کشور همواره در شرایطی بحرانی
است. مجموعه اقتصاد ایران وابسته به
تولید و استخراج نفت و فروش آن است. در حال حاضر دولت درآمدهای فروش نفت و گاز را
دریافت می کند اما این درآمد ها را در راه پایداری و تقویت و امنیت بخش های دیگر
اقتصادی که ضرورتی فوری دارند سرمایه گذاری نمی نماید.
هیچ گونه برنامه مشخصی برای حل
مشکلات جوانان چون بیکاری ، ایجاد محل های آموزشی و..... وجود ندارد. این ها همه مثال های کوچکی است که
نشان می دهند که جمهوری اسلامی منافع مردم
ایران را نمایندگی ننموده بلکه تنها منافع بخش خاصی از مذهبیون یعنی شیعیان ایران
و هوادارانشان در خارج از ایران را نمایندگی می نماید . استثمارو فشار براقلیت های
قومی و مذهبی کار روزمره این سیستم است.
مردم ایران جنگی 8 ساله با عراق
را تجربه نموده اند. پیامدهای این جنگ 8 ساله از بین رفتن میلیون ها انسان و
انهدام ساختار تاسیساتی و اقتصادی کشوربود.
مردم ایران جنگ نمی خواهند بلکه خواهان صلحی اجتماعی ، دمکراسی و حقوق بشری
عادلانه می باشند. انتظار مردم ایران از جامعه بین الملل این است که تنها نفی جمهوری
اسلامی در حرف ها و بیان ها باقی نماند بلکه جامعه بین الملل از طریق قطع پشتیبانی
این رژیم ، به مردم ایران یاری رساند. این امر تا کنون رخ نداده است زیرا که برای
آنان قرار دادهای اقتصادی مهمتر از حقوق انسانهائی بوده است که زیر حکومت این رژیم
رنج می برند .
ایران یکی از کهن ترین تاریخ های
فرهنگی جهان را داراست از این رو به هیچ وجه قابل مقایسه با کشور های همسایه اش
چون افغانستان و عراق نمی باشد. در حال حاضرعلائق ملی مردم ایران به هیچ وجه توسط این رژیم نمایندگی نمی شود. جامعه
متمدن و شهروندی روز بروز رشد می کند و تلاش دارد آگاهی سیاسی و اجتماعی را در
جامعه جا بیاندازد. اعتراضات در حال شکل گیری اند و خواسته عدالت و آزادی روز به
روز علنی تر می گردد. با وجود فشار های شدید دانشجویان ، نویسندگان ، خبرنگاران و
کارگران خواسته های سیاسی خویش را مطرح می نمایند. اقشار میانی جامعه تلاش می کنند
در جنبش های اجتماعی حل گردند. این مجامع
و جنبش ها احتیاج به همبستگی و پشتیبانی دارند. باید هر کاری که ممکن است صورت
پذیرد تا مردم ایران به حقوقشان دست یابند و این رژیم مستبد بداند که مردم ایران
شهامت دارند و از اخلاقی متمدنانه برخوردارند و تنها نیستند. سرنوشت آینده ایران
باید از سوی مردم ایران تعیین گردد و بدون وابستگی به خارج صورت پذیرد. اپوزیسیون
خارج از کشور تکه پاره و پراکنده شده است. اولین قدم این است که انسانها ،
سازمانها ، گروه ها و انجمن هائی که برای دمکراسی ، حقوق بشر و آزادی مبارزه می
کنند به هم دیگرنزدیک شوند و بعنوان اپوزیسیون قوی بر علیه این رژیم مبارزه کنند.
هر گونه دخالت دول خارجی با توجیه پشتیبانی از اپوزیسیون ایران چه بصورت مالی و چه
اخلاقی غلط بوده و از سوی ما مردود است.
دیوانسالاری بوش همچون رژیم ایران منافع خویش را که بر بستر جنگ و تشنج ناآرامی نهفته
است، دنبال می کند.
این یک خیال باطل است که می توان
با رژیم فعلی دمکراسی و حقوق بشر را بدست آورد. بدست آوردن این خواست ها تنها از
طریق سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری سیستمی سکولار بر پایه دمکراسی امکان پذیر
خواهد بود.