مسعود
نقره کار
دشنه
و قلم
لعنت به شما که
جز عشق جنون
آسا
هرچیز
جهان شما جنون
آساست
( شاملو ,
باغ آینه)
و باز روزانی
از روزگاری که
حکومت اسلامی
رقم زده است :
"
به روزگاری
که شرف
ندرتی
ست
بهت برانگیز
که نه آسایش
خفتگان
که سکون
مردگان را
آشفته می
کند." (
دشنه در دیس ,
شاملو )
دو رویداد , و
تکرار حکایت
زبونی و حقارت
حکومت اسلامی
در برابر اهل
قلم.
دشنه
کشان وقداره
بندان اسلامی
سنگ مزار احمد
شاملو را برای
چندمین بار
تخریب کردند,
وبار دیگر
هراس شان رااز
" مرده" ی
شاعربیمرگی
که سالیانی ست
خود را در جان
و جهان آزادی
و انسانیت
تکثیر کرده است,
نشان دادند.
و هفته ای بعد
به سراغ اهل
قلم آزاد
اندیش و آزادایخواه
رفتند و مانع
برگزاری مجمع
عمومی کانون
نویسندگان
ایران شدند.
حکومت
اسلامی که
گردانندگان
اش مدعی اند
این حکومت "
حاکمیت الله
"بر روی زمین
است .
حکومت
اسلامی, حکومت
سربازان امام
زمانی که قرار
است نه قفط از
ایران که از
جهان بساط
بیداد و
ستمگری بر
چیند.
حکومتی که 27
سال است "توی
دهن امریکا می
زند" و نعره
کشان شعار می
دهد " امریکا
هیج غلطی نمی
تواند بکند", و
ظاهرا" در
برابر نه فقظ
این بزرگترین
قدرت نظامی
واقتصادی
جهان , در برابر
قدرت های دیگر
"ایستاده
است."
حکومتی که
برای نظرات و
تهدیدات
اروپا و تمامی
مجامع بین
المللی تره هم
خرد نمی کند.
حکومتی که
میلیون ها
انسان
درایران و در
سراسر جهان
پشتیبان اش
هستند
وهزاران "جان
برکف " حاضرند
در راه اش ,
یعنی راه بهشت
, خود را تکه
پاره کنند.
حکومتی که
توانسته است
ده ها هزار
مخالف خود , و
هزاران آزاد
اندیش و
آزادیخواه را
اعدام کند بی
آنکه آب از آب
تکان بخورد.
حکومتی با
پشتوانه مالی
ده ها میلیارد
دلاری,
با ارتشی
میلیونی وصد
ها هزار شبه
نظامی, وبا ارگان
ها ی عریض و
طویل ,
متعدد,مجهز و
پیشرفته ی اطلاعاتی
, شکنجه
گری و
سرکوبگری.
حکومتی که می
رود تا قدرتی
"هسته ای " شود
و اسراییل و
امریکا را از
میان بردارد
و....
چه حکمتی ست که در برابر
قلم چند ده
نویسنده و
تشکل شان عاجز
و در مانده
شده است ؟
به راستی این
چه رازی ست که
چنین حکومت
قدر قدرتی که
ازآسمان و
زمین حمایت می
شود از نام
وبازمانده ی
پیکر شاعری
آزاد اندیش و
آزادیخواه می
ترسد و شهامت
و جرات دیدن
تجمعی حدود صد
نفر از شاعران
و نویسندگان
آزادیخواه
کشور تحت حاکمیت
اش را ندارد؟ راز
وحشت و ترس
خوردگی
یکی از وحشی
ترین و ترسنا
ک ترین حکومت
های جهان از
قلم و کانونی
شگل گرفته
ازتعدادی اهل
قلم چیست ؟