نامه ای دربارهء سیمین بهبهانی

 

از :  م.سحر  

 

 دو ماه پیش به دعوت دانشگاه لندن  برای شرکت در مراسم  یادوارهء دکتر غلامحسین ساعدی سفری به انگلستان پیش آمد. در این سفر دیدار بسیاری از دوستان غنیمتی بود و از میان آنان دیدار دوست گرامی  آقای دکتر منوچهر ثابتیان .ضمن گفتگو های دوستانهء دیگر، ایشان ازمن پرسشی داشتند ومایل بودند که پاسخ  این پرسش را به صورت کتبی بفرستم تا  در نامه ای که قرار بود از سوی انجمن قلم ایران (در تبعید) برای کمیته انتخاب برندگان جایزهء ادبی نوبل بفرستند مورد استفاده قرار گیرد.

پرسش ایشان از من این بود که : « به نظر تو  برای معرفی  شدن به کمیتهء مسئول نوبل ادبی، درمیان  نویسندگان و شاعران ایرانی امروز چه کسی شایسته تر از دیگران است!»

در پاسخ به این سئول، بدون هیچ تردید یا وقفه ای نام خانم سیمین بهبهانی به زبان آورده شد همراه با توضیحات مجمل و مختصری در این زمینه.

  من که  عازم پاریس  بودم ، دو روز بعد یادداشت زیر را در بارهء سیمین بهبهانی و شعر و شخصیت  وی برای ایشان فکس کردم.

  اینک  به دلائل مختلف ـ  از جمله، بیان ِقدرشناسی از شخصیت خانم بهبهانی و دعوت از اهل ادب و فرهنگ جهت ترجمهء آثار وکوشش در آشنا کردن مردم دیگر کشورها  با  آثار وی ـ انتشار عمومی این  یادداشت  کوتاه «خصوصی» درباره سیمین و شعر اورا بی مناسبت  نمی یابم.

  اینک متن نامه:

 

  پاریس  26 /1/2006

دوست ارجمند ، آقای  دکترمنوچهر ثابتیان

 

با سلام

           از من خواسته بودید که نظراتم را در بارهء شعر خانم سیمین بهبهانی بگویم و برایتان بفرستم.

           اینک وفای به عهد:           

 

       خانم سیمین بهبهانی بی شک بزرگ ترین شاعر غزلسرای ایران امروز است.

       اکنون که سخن اصلی را بیان کردم ، بد نیست بگویم که : با نگاهی به تاریخ ادبیات ایران، درخواهیم یافت که شعر ایران در زیبا ترین و درخشان ترین و شکوهمند ترین لحظه های خود، درغزل فارسی تبلور یافته است و بزرگترین نوابغ تاریخ ادب ما، زیبا ترین شعر های خودشان را در این فرم بیان کرده اند و گفتن ندارد که سعدی و مولوی و حافظ که بی تردید از بزرگترین شاعران در ادبیات جهان هستند، غزلسرایان بزرگ شعر فارسی محسوب می شوند! (و فراموش نکنیم که شعر، اصولاً مهم ترین و پایه ای ترین عنصر فرهنگ ایران است.)

      حالا بر این مبنا باید بگویم که خانم سیمین بهبهانی ، به عنوان بزرگترین غزلسرای ایران امروز، نمایندهء اصیل ترین و ریشه دار ترین و غنی ترین بخش شعر فارسی در ادبیات شاعرانهء معاصر محسوب است.

     خانم بهبهانی تا سال 1357 که هنوز کاملاً به تحول ادبی و شکوفایی نبوغ آسای کار خود دست نیافته بود، چندین مجموعه غزل منتشر کرده بود و درهمان زمان نیز در کنار شهریار و سایه و رهی معیری و عماد خراسانی ، از غزلسرا های بزرگ محسوب می شد.

     اما مهم ترین نکته ای که می باید دربارهء سیمین بیان کرد، آن است که وی با انتشار کتاب «خطی  زسرعت و از آتش» ، اهل ادب و شعر ایران را شگفت زده کرد. او مُبدع و مبتکر وزن های جدیدی ست که خود به اوزان کلاسیک فارسی افزوده.

     سیمین در فرم غزل و به خصوص در وزن غزل یک تحول بی سابقه ایجاد کرد و همراه با کشف و بهره گیری از وزن های جدید، تنوع ریتمیک و تنوع زبانی و تنوع مضمونی در غزل فارسی به وجود آورد و بنیاد غزل معاصر را دیگرگون ساخت!

    این تحول در آثار بعدی او بسیار جدی و آگاهانه دنبال شد تا جایی که کوشش سیمین بهبهانی در متحول  ساختن شعر فارسی (در حوزهء غزل) را با نو آوری های نیمایوشیج مقایسه کردند و شاعر بزرگ و ادیب نیماشناس معتبری مثل اخوان ثالث سیمین بهبهانی را «نیمای غزل» نامید.

تحولی که سیمین در اوزان غزل فارسی ایجاد کرده ، موجب شد که اوزان شعر فارسی از نظر کمّی به ابعاد بی سابقه ای دست پیدا کند، و طبیعتاً این تحوّل کمّی ، به نوبهء خود یک تحوّل کیفی را نیز به همراه بیاورد.

     از نظر مضمون غزل های سیمین ، کاملاً نو و امروزی و متأثر از اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران  معاصر است. شکایت از اختناق و آرزوی آزادی و عدالت و برابری حقوقی زنان با مردان، و نقد فرهنگی ـ اجتماعی جامعهء امروز از مضمون های اصلی کار اوست. سیمین از شاعران آزادی خواهی ست که مقاومت فرهنگی و مقاومت فکری و مقاومت هنری در برابر استبداد و تحجّر و تک صدایی ِ نظام  توتالیتر و ایدئولوژیک، اساس و بُن مایهء شعر اوست. و اینهمه را با احساسی بسیار رقیق، توأم با رأفت ومِهرمادرانه ، بسیار ظریف و هنرمندانه بیان می دارد.     

    سیمین با نگاه زنانه از آزادی و از مظلومیت انسان ها در دوران اختناق سخن می گوید و شعر او سرشار از مهر به فرهنگ و عشق به ایران است. به تاریخ ایران مهر می ورزد و نگران فروریختن ارزش های اصیل انسانی و ملی ست که در شرایط اختناق و با وجود حاکمیت ایدئولوژیک و دینی بر ایران ، در موقعیت شکننده و ویران شونده قرار گرفته اند.

    غزل سیمین صدای درد و دریغ و حسرت و اعتراض انسان هایی ست که آرزوی آزادی و دموکراسی، آنها را به میدان آورده بود تا جهان استبداد زدهء پیشین را دگرگون کنند، اما با موقعیت و روزگار دهشتناکی روبرو شدند که نه تنها به آزادی و آرزوهای دیرین خود دست نیافتند، بلکه دستاورد های تاریخی گذشتهء خود را هم از کف دادند و ارزش های متعالی، انسانی و اخلاقی و فرهنگی جامعهء خود را هم در معرض اضمحلال و نابودی یافتند.

     غزل های سیمین، اینچنین سرشار از درد های انسان ایرانی معاصر است و به بهترین شکل صدای مظلومیت ملت ایران در این ربع قرن آخر سدهء بیستم و دههء اول سدهء بیست و یکم میلادی ست.

علاوه بر این ، سیمین یکی از مهم ترین شخصیت های اجتماعی و فرهنگی ایران امروز است. یکی از شخصیت های پایه ای و شجاع کانون نویسندگان ایران و سخنگوی نویسندگان و شاعران ایران است و ازکسانی ست که بی وقفه بر ضد سانسور و برای استقرار آزادی بیان و اندیشه کوشش می کنند و در این راه تا کنون بهای بسیار گزافی پرداخته اند.(چند تن از اعضای این کانون تا کنون ربوده وترور شده اند.)

    از این ها گذشته ، سیمین به واسطهء اهمیت شعر خود در ادبیات معاصر و به واسطهء نقش خود در جامعهء روشنفکری ایران و به واسطهء کوشش های اجتماعی و فرهنگی خود در عرصهء مسائل زنان و دفاع از حقوق پایمال شدهء آنان ، به یکی از چهره های شاخص ِ مدافعین ِ حقوق زنان و به یکی از نمایندگان برجستهء زنانِ ایرانِ امروز در جامعهء مرد سالار و در حاکمیت نظامِ زن ستیز ِ اسلامی بدل شده و از احترام فوق العاده ای برخوردار است.

    از این بابت سیمین بهبهانی  یک چهرهء منحصر به فرد در ادبیات فارسی و نیز در آزادیخواهی و در ضدیت با سانسور و نیز در دفاع از حقوق زنان محسوب است. وی بابت این ویژگی کیفی و نیز بابت کیفیت های گوناگون دیگری ـ که فرصت طرح آن نیست ـ به شایسته ترین وجهی ادبیات فارسی و شعر ایران و جامعهء روشنفکری ایران را نمایندگی می کند و از هرلحاظ شایستهء جایزهء نوبل ادبیات است.

وظیفهء جامعهء فرهنگی و ادبی ایرانیان است که در این زمینه حق مطلب را ادا کنند و «کمیتهء نوبل» و مجامع ادبی و فرهنگی جهان را از وجود شاعر بزرگ و زن آزاده و شجاعی همچون سیمین بهبهانی آگاه گردانند و او را به جهانیان بشناسانند.

 

                                                    موفق و مؤید باشید!

 

                                                                                 محمد جلالی چیمه (م.سحر)

                                                                                    پاریس    26 /1/2006