يکشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۵ - ۲۵ فوريه ۲۰۰۷

علیرضا اسپهبد، هنرمند نقاش در گذشت

 

بهار ۵۸ علیرضا اسپهبد را در موسسه انتشاراتی مازیار که کتاب جمعه را منتشر می کرد، شناختم. او طراحی و (اگر درست به خاطرم مانده باشد) صفحه بندی کتاب جمعه را بر عهده داشت. دست اندرکاران این نشریه روز پنجشنبه آن جا بودند. احمد شاملو، ع. پاشائی و علیرضا اسپهبد... . من آن روزها به این انتشارات رفت و آمد داشتم و ... آشنائی و گفت و گو با دست اندرکاران کتاب جمعه فرصتی بود برای من در آشنائی با کار آن ها. این آشنائی و بحث با این جمع یکی از ماندگارترین خاطرات من از این دوره است.

مرگ علیرضا زودرس و باورنکردنی است. این فقدان بزرگ را از طرف خودم و همکارانم در عصرنو به خانواده و دوستان او تسلیت می گویم.

مسعود فتحی

 

مرگ زودهنگام خالق رازها، نشانه‌ها و استعاره‌ها ....

خبرگزاری دانشجویان ایران - علیرضا اسپهبد، هنرمند نقاش رازها، نشانه‌ها و استعاره‌ها، از شامگاه جمعه به‌عارضه‌ی قلبی مبتلا شده و صبح روز شنبه، در راه بیمارستان در آمبولانس اورژانس، به‌خاطر ایست قلبی دارفانی را وداع گفت.

هنرمندان، منتقدان و نویسندگان معاصر از دلتنگی، انزوا و چیره‌دستی این هنرمند نقاش معاصر گفتند كه پنجمین دهه‌ی زندگی‌اش را به‌نیمه نرسانده صبح پنجمین روز از آخرین ماه سال درگذشت.

 

دلتنگی‌اش از فضای حاكم بر هنرهای تجسمی كشور بود

محمود دولت‌آبادی، بیش از ۲۵ سال پیش، در دفتر كتاب جمعه‌ كه توسط احمد شاملو منتشر می‌شد، با علیرضا اسپهبد آشنا شد. آن روزها طرح جلد كتاب‌های جمعه را اسپهبد كار می‌كرد. طرح‌هایی كه به‌زعم خالق كلیدر، مناسب و موضوعی بودند.

این داستان‌نویس پیشكسوت، به خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت: در جریان این آشنایی متوجه شدم كه او نقاش اجتماعی زبردستی است.

وی با یادآوری اینكه اسپهبد در ایران موفق نشد نمایشگاهی از كارهایش ارایه كند، توضیح داد: چند سال پیش كه در گالری سیحون نمایشگاهی برپا كرد كه تابلوهایش طنزهای تلخی داشتند. اما همان آخرین نمایش آثارش در ایران بود، تا اینكه دو سال پیش به اروپا رفت و بناداشت نمایشگاهی برپا كند.نمی‌دانم سرانجامش چه شد.

دولت‌آبادی با تاكید بر اینكه اسپهبد نقاش چیره‌دستی بود، یادآوری كرد: به‌لحاظ فنی نمی‌تواند درباره‌اش بحثی بكند، اما درعین حال تصریح كرد: به‌خاطر ارتباط كاری كه اسپهبد با شاملو داشت، طبعا می‌بایست كارهای او را بخواند تا بتواند از مفهوم مطالب نوشته شده، نقش‌ها را درآورد. بنابراین، بی‌گمان لازم می‌افتاد كه با ادبیات در ارتباط باشد.

این نویسنده‌ی پیشكسوت اظهار كرد: شاید او یكی از معدود نقاش‌هایی بود كه با ادبیات بیشتر سر و كار داشت

دولت آبادی گفت: این اواخر این فترت و انزوای علیرضا اسپهبد آن‌قدر شدید شده بود كه ما هم حتا كمتر یكدیگر را می‌دیدیم. دلتنگی او از مجموعه‌ی جامعه‌ی هنر و مجموعه‌ی روابط حاكم بر فضای هنرهای تجسمی در كشور بود. با ما كه دوستان اهل قلمش بودیم، مشكلی نداشت؛ لابد انتظار داشت جامعه‌ی هنرهای تجسمی بیشتر به كارهایش توجه كنند.

او اضافه كرد: تنهایی سنگینی را طی دو سال گذشته در خانواده و جامعه تحمل می‌كرد. یكی دوبار كه با او صحبت كرده و سراغش را گرفتم كه چه می‌كند، می‌گفت: "تنها نقاشی می‌كشم!"

محمود دولت‌آبادی، درگذشت این هنرمند نقاش معاصر را به پسرش - نیما-، خانواده و جامعه‌ی هنری ایران تسلیت گفت.

 

هنرمندی كه مدرنیزم را به متن فرهنگ اجتماعی مردم ایران وارد كرد

جواد مجابی، نویسنده‌ی معاصر و منتقد هنری با بیان اینكه فقدان علیرضا اسپهبد، برای جامعه‌ی هنری ایران بسیار غم‌انگیز است، درباره‌ی درگذشت این هنرمند نقاش و صاحب سبك ایرانی، تصریح كرد: اسپهبد از نقاشان پیشرو و مترقی ایران بود كه متاسفانه در سال‌های اخیر جز یك‌بار نمایشگاهی از كارهای او عرضه نشد.

مجابی افزود: او متعلق به آن نسل از نقاشانی است كه مدرنیزم را در متن فرهنگ ایرانی و مسائل اجتماعی ایران ارایه كرده بود.

این منتقد هنری تاكید كرد: كیفیت كارهای اسپهبد به‌گونه‌ای بود كه از وقایع جاری اجتماعی الهام می‌گرفت و در فرم‌های فیگوراتیو آنها را عرضه می‌كرد. فضای كارهایش بیشتر سورئالیسم با جنبه‌ی انسانی و واقع‌گرایی این فضاها بود كه فضای فرهنگ ایران را نشان می‌داد.

 

اسپهبد درون‌گرا؛ نقاش رازها، نشانه‌ها و استعاره‌ها

علیرضا سمیع‌آذر با بیان اینكه اسپهبد نقاش رازها، نشانه‌ها و استعاره‌ها در زمینه‌ی فرهنگ و ادبیات ایران بوده است، درباره‌ی این هنرمند نقاش و صاحب سبك ایرانی،‌ گفت: اسپهبد از جمله نقاشان بزرگ و بسیار توانا بود كه تابلوهایی كه از وی به‌یادگار مانده، از جمله ماندگارترین تابلوهای معاصر ایران محسوب می‌شود.

این مدرس دانشگاه، هم‌چنین از اسپهبد به‌عنوان كسی كه نقاشی را با ادبیات همراه می‌كرد، یادكرده و افزود: این نقاش درون‌گرا، از جمله كسانی بود كه چندان در محافل هنری ظاهر نمی‌شد و اشخاص كمی با او در ارتباط بودند.

 

انزوای اسپهبد نوعی اعتراض به جامعه‌ی فرهنگی بود

مهدی حسینی گفت: انزوای اسپهبد و ارتباط كم او با مجامع هنری، به‌خاطر شخصیت خودش و هم‌چنین نوعی اعتراض نسبت به جامعه فرهنگی بود.

رییس دانشكده‌ی هنرهای كاربردی دانشگاه هنر یادآوری كرد: اسپهبد فارغ‌التحصیل هنرستان زیبای پسران تهران بود و نمایشگاه‌های متعددی در ایران و سطح بین‌الملل داشت، اما به‌صورت انفرادی فعالیت می‌كرد.

او به آخرین گالری‌هایی كه اسپهبد در سیحون و گلستان اشاره و اظهار كرد: وی علاوه بر فعالیت‌های نقاشی بیشتر درآمد خود را از طریق كارهای گرافیكی تامین می‌كرد.

حسینی هم‌چنین عنوان كرد: حدود هشت سال پیش كتابی باعنوان "طراحی و نقاشی علیرضا اسپهبد" از وی چاپ شد كه با استقبال خوب عموم رو به رو شد.

وی در پایان از این ضایعه، با ابراز تاثر، از اطلاع نداشتن جامعه‌ی هنری درباره‌ی اوضاع سایر هنرمندان اظهار نگرانی كرد.

 

اما مرگ برایش خیلی زود بود!

اردشیر رستمی، هنرمند نقاش و شاعر، با ابراز تاسف از درگذشت نقاش 55 ساله‌ی ایرانی، علیرضا اسپهبد، گفت: او سورئالیسم خاص خود را پیدا كرده بود.فضاهای دهشت‌ناك و گرفتارشدن انسان میان هست و نیست، میان آینده و تاریخ، و نگاه اسطوره‌یی‌اش به‌حیات، مشخصه‌های كاری او بودند.

این كاریكاتوریست معاصر اضافه كرد،‌ كارهای اسپهبد پرسپكتیویكال بودند؛ برای همین جنبه‌ی ادبی آن‌ها هم بالا بود. با شاملو هم‌ كارهای مشترك انجام داد؛ كارهای سپیدش هم خیلی خوب بود؛ مرگ هم برایش خیلی زود بود.

 

هنرمندی درجه یك كه از دست دادنش فاجعه است

سیدمحمد احصایی گفت: علیرضا اسپهبد هنرمندی درجه بود كه از دست دادنش فاجعه‌ی بزرگی به‌شمار می‌رود.

این هنرمند گرافیست پیشكسوت اظهار داشت: علیرضا اسپهبد یكی از بزرگان هنر ایران و از جمله نقاشانی بود كه هم تحصیل‌ كرده و هم تفكرات فلسفی سطح بالایی داشت و سمبلیسم و نماد‌گرایی در كار او بسیار قوی بود و اگر این دو را با هم جمع كنیم، با هنرمندی درجه یك مواجه هستیم كه از دست دادن او فاجعه‌ی بزرگی است.

وی همچنین اضافه كرد: اسپهبد هنرمندی بود كه آثارش جنبه‌ی بومی و هم مبانی جهانی داشت؛ و این برای كمتر هنرمندی اتفاق می‌افتد كه دارای تمامی این ابعاد باشد.

احصایی درباره‌ی دلیل گوشه‌نشینی و انزوای اسپهبد گفت: برای یك هنرمند گوشه‌نشینی، هم یك علت صوری و هم یك علت باطنی دارد كه باید هر دوی اینها را با هم بررسی كرد.

به‌گمان وی، اسپهبد مسایل اجتماعی بعد از انقلاب را با حوزه‌ی هنری خود ادغام كرد و این امر باعث انزوا و گوشه‌نشینی‌اش شد؛ در حالی كه هر هنرمندی، یك شخصیت هنری و یك شخصیت اجتماعی دارد. اما درباره‌ی اسپهبد این نوع رفتار همانند آثارش كاملا سمبلیك و نمادین بود كه برای شخص من قابل تامل است.

 

برملا كننده‌ی واقعیت‌های تلخ زمانه 

غلامحسین نامی نیز معتقد است، اسپهبد با عناصر بیانی هنر مدرن، نابسامانی‌ها و اضطراب‌های روحی انسان امروز را بر پرده می‌كشید، اما متاسفانه خودش در مصاف با اضطراب‌ها و نگرانی‌های روزمرگی از پا افتاد.

وی كه از جمله استادان نقاشی زنده‌یاد علیرضا اسپهبد به‌شمار می‌رود، در گفت‌وگو با ایسنا، بیان كرد: متاسفانه زمانه‌ی بی‌رحمی است كه خوبان را شكار می‌كند.

نامی، علیرضا اسپهبد را از زمان جوانی كه به‌گفته‌ی وی، دانشجویی متفكر و تیزنگر بود، می‌شناسد. در این باره گفت: اسپهبد نقاش و گرافیست، هنرمند دردمندی بود كه خلاقیت‌های هنری‌اش را در بیان واقعیت‌های اجتماعی می‌دید و نگاهش به اجتماع و مردم بود.

این هنرمند نقاش و مدرس دانشگاه‌های هنر تهران، افزود: نگاه ویژه‌ی او به انسان امروزی نوعی نگاه درون‌نگر بود كه به اعماق وجود انسان رنجدیده و بلاكشیده‌ی زمان ما سر می‌كشید.

نامی با بیان اینكه اسپهبد واقعیت‌های تلخ زمانه را برملا می‌كرد، گفت: او انسانی درونگرا بود كه نگاهی تلخ نه، ولی گزنده به دنیا داشت و تیزی‌ها و نابسامانی‌ها را بیشتر می‌دید و رنج می‌برد كه همین، شخصیت متفاوتی از او ساخته بود.

این هنرمند نقاش پیشرو، درباره‌ی آثار اسپهبد نیز عنوان كرد: كارهای او به‌ویژه طراحی‌هایش بسیار گزنده، اكسپرسیو، بیان‌گر و اثرگذار هستند؛ گرچه هنرمند مدرنی بود و از تكنیك‌های امروزی بسیار بهره می‌گرفت، اما همه‌ی آنها را در خدمت بیان واقعیت‌های زمانه‌ی خودش به‌كار می‌برد.

نامی درباره‌ی اثر و او گوشه‌گیری اسپهبد با اشاره به اینكه كارهای وی سرشار از بیان‌های اكسپرسیو هستند، افزود: خود او هم‌ چنین شخصیتی داشت و گوشه‌گیری او نیز به‌همین دلیل بود. گرچه ناراحتی‌هایی هم در زندگی شخصی‌اش داشت كه اثرات بسیار نامطلوبی بر او گذاشته بودند. مشكلات مالی نیز از مسائلی مورد نامی است كه به‌زعم وی اسپهبد را رنج می‌داد؛ به‌ویژه اینكه وی فردی نبود كه برای بازار فروش اثر، كار كند.

وی تاكید كرد: اسپهبد احساسات خود را بیان می‌كرد؛ همیشه اضطراب و ترسی در وجودش بود كه بسیار باعث رنج او می‌شد. مخصوصا زمانی كه خودش را در جامعه‌ای می‌دید كه زبان او را همگان درك نمی‌كنند.

 

نمود تعهد اجتماعی از دوران جوانی در آثار اسپهبد

مدیر گالری هم دی تصریح كرد: روحیه‌ی حساس و گوشه‌گیری اسپهبد، عامل مرگ وی شد.

فریال سلحشور - هنرمند نقاش -  به خبرنگار ایسنا عنوان كرد: این انسان، بسیار حساس و از نظر هنری بسیار متعهد بود و به محیط اجتماعی اطراف خود توجه بسیار داشت؛ همین امر از دوران جوانی در آثار او نمود فراوانی یافته بود و بسیار او را آزار می‌داد.

مدیر گالری دی اضافه كرد: همه‌ی مسایل انسانی در نقاشی‌ها و طراحی‌های او منعكس است و از جمله نقاشانی بود كه برای سلیقه‌ی عامه‌ی مردم نقاشی نمی‌كرد و بسیار در رفتار انسانی خود،‌ انسانی درست‌كردار بود.

به اعتقاد سلحشور، اسپهبد در سال‌های اخیر بسیار گوشه‌گیر و تلخ شده كه علت آن ناشی از حوادثی بود كه در زندگی وی اتفاق افتاد.

وی افزود: اسپهبد پیله‌ای به دور خود ایجاد كرده بود كه به هیچ، كس حتا دوستان صمیمی خود اجازه‌ی مراوده نمی‌داد و این روحیه خاص و گوشه‌گیری وی شاید عامل مرگش بود.

سلحشور اظهار كرد: این انزوا برای هنرمندان بسیار خطرناك است، به‌دلیل آنكه دیده شدن آثار یك هنرمند به وسیله‌ی مردم، هیجان بسیاری را ایجاد خواهد كرد و قوت قلبی برای ایشان خواهد بود.