منصور کوشان
هیچ فریادی بیدلیل نیست
شب از خیمهشببازی میآید
هزار عروسک ساکت ساکن
بیخواب
در انتظار جادوی چیره دست
و هزار مسافر بیخیال
سرگردانِ هزارهی بیرویا
اینجا
ژوزف کا، سامسا و گراگوس شکارچی
در گذارِ تاریخ "Golden Lane "
ناظرانِ آیین زندهی جسارت
کشتن
شکنجه
و در زیباییی هر میدان
پنهان خوف آشکار قصر و کلیسا
هیچ فریادی بیدلیل نبوده ست
ساعتها شاهدانِ بیزمانند
"Black Ligth"ها خاموشانِ نمایشِ بیتاریخ
مردگان "Vyshehrad"
زندگان آشفتهی بیتاب
و فریاد کافکا
آشکار در زیباییی پنهان هر دوره.
اکتبر 2006، پراگ