چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵ - ۱۷ ژانويه ۲۰۰۷

سلسله بحث های چپ های آلمان

خصوصیت بارز سیاسی چپ جدید باید سوسیالیستی باشد.

 

Kampf gegen Krieg und Militarismus: Karl Liebknecht auf einer Ku

 

بخش دوم

Hans Modrow

برگردان ناهید جعفرپور

 

حزب چپ جدیدی که می خواهد در سال 2007 در آلمان تاسیس شود، برنامه اش باید مناسبات واقعی کاپیتالیسم امروزی و تضاد هایش را بررسی و تجزیه و تحلیل نماید. این حزب نمی تواند چون حزب سوسیال دمکراسی ( اس پ د ) خود را تنها به تعمیرات اجتماعی جهان سرمایه داری قرن 21 محدود سازد. بلکه باید به دنبال جستجوی هسته های مرکزی سوسیالیسم دمکراتیک باشد و روی آن متمرکز شود. اگر در تاریخ 15 و 16 یونی 2007 حزب چپ " پ د اس " و سازمان های ائتلافی بدیل انتخاباتی برای عدالت اجتماعی " و آ اس گ" یعنی دو حزب با دو تاریخچه کاملا متفاوت می خواهند این روند را با هم به پیش برند، هر دو باید در ابتدا بدنبال جستجوی این باشند که عمق ریشه سنت هایشان تا چه حدی است و چه رلی را می خواهند در جامعه بازی کنند و چه اهدافی را می خواهند در جامعه پیاده کنند؟

موفقیت مشترک آنها در انتخابات مجلس آلمان و راهی را که تا به امروز با هم پیموده اند می تواند این دو حزب را به هم نزدیک تر کند وتجربه ای باشد برای یکی شدن آنها.

حزب " پ د اس " در سال 1989 از حزب " اس ای د " که در سال 1946 تاسیس شده بود به وجود آمد و به عنوان حزب جانشین آن حزب سنتی اعلام موجودیت نمود. احزاب بلوک شرقی واقع در آلمان شرقی و همچنین حزب جدید تاسیس " پ د اس " در چهلمین سالگرد تاسیس آلمان شرقی به همراه احزاب آلمان غربی با هم میز گردی را تشکیل دادند تا بدینوسیله بتوانند متحدا برنامه ای  مشترک برای موفقیت در انتخابات اتحادیه ملی آلمان شرقی ارائه دهند.

 

انتخابات 18 مارس 1990 اتحادیه ملی آلمان شرقی بر بستر دمکرات ترین قوانین انتخاباتی تاریخ آلمان انجام پذیرفت. اما در بخش غربی آلمان به دلیل دخالت مستقیم دولت آلمان غربی روند این انتخابات از دمکراسی بسیار کمتری برخوردار بود. " اتحاد برای آلمان" در واقع چیزی دیگر نبود جز نقشه ای جدید که مرکز رهبریت طراحان آن در برلین غربی و شهر بن بود. حزب سوسیال دمکرات آلمان " اس پ د " قبل از انتخابات افکارعمومی را خوب پخته و به آنان اطمینان خاطر داده بود ومی بایست منتظر شکستی تلخ باشد. از سوی دیگر با وجود محدودیت پنج درصدی تمامی بخش های میزگرد نامبرده در آخرین اتحادیه ملی آلمان شرقی نمایندگی نشده بودند.   

 

آخرین جلسه حزب " اس ا د " در 8 و 9 و همچنین 16 و 17 دسامبر در شهر برلین برگزار گردید. پرسش محوری در این نشست انحلال و یا بازسازی حزب بود. در نهایت در این نشست تصمیم به بازسازی حزب وظهور حزب جدید " پ د اس "  به عنوان جانشین و ادامه دهنده راه " اس ا د " گرفته شد. در این نشست همچنین حزب تصمیم به عقب گرد از استراتژی استالینیستی و همچنین پرنسیب های سیاسی و ساختاری خود نموده و تصمیم گرفت که برنامه ریزی  پایه ای برای ایجاد حزب سوسیالیسم دمکراتیک را آغاز نماید. در واقع از نگاه تاریخی این نشست استثنائی حزب مهمترین نشست از زمان اتحاد حزب کمونیست آلمان "کا پ د" و حزب سوسیال دمکراسی " اس پ د " و پیدایش حزب " اس ا د" در سال 1946 بود. حزبی که در پیشرفت های بعدیش  مشکلاتش و فشاری را که از سوی شوروی متحمل می شد بر همه مشخص است . اما این واقعیت که طبق آمار های گذشته این حزب 680000 عضو " اس پ د " و 620000 عضو " ک پ د " را در یک حزب جمع کرده بود را نمی توان تنها با فشار از سوی شوروی توضیح داد. بخش بزرگ این اعضا از همان ابتدای تاسیس حزب یعنی سال 1946 به حزب پیوسته بودند و سپس به همراه اعضائی که در زمان اتحاد به حزب پیوستند در حقیقت دینامیک سیاسی برای یک حزب جدید کارگری بعد از شکست فاشیسم به وجود آورده بودند.

 

توسعه حزب " پ د اس " به هیچ وجه در یک مسیر مستقیم پیش نرفت. اما این حزب همواره تمایل به تطابق خود با تغییرات مناسبات اجتماعی داشت. در 3 دسامبر 1990 یعنی درست بعد از 41 سال ازتاسیس آلمان شرقی این حزب در انتخابات مجلس آلمان شرکت نمود. پرداختن به تک تک بحران های بعدی از حوصله این مقاله خارج است.اما تنها می توانم بگویم که اختلافات و پرداختن به حل اختلافات در کل حزب توانسته بود روند این تطابق را به شکل های گوناگون تحت تاثیر قرار دهد و برخا جلوی این تطابق را ترمز کند اما همواره درخود حزب تغییری رخ  نداد زیرا که برای بارورکردن پولورالیسمی که جزء ارکان حزب " پ د اس " بود  مشکلات فراوان در پیش روی قرار داشت و ثابت شد که کاری بسیار مشکل است. در ماه مه 1995 گروهی از اعضا ء حزب با نگرانی زیاد اعلام وجود نمودند و در ماه یونی همان سال " فوروم مارکسیستی" را شکل دادند. بسیاری از مقالات آنزمانی علنی شده این گروه در بحث های کنونی ارزش خود را از دست نداده اند و قابل تفکرند اما متاسفانه کسی به این بحث ها توجه ای ندارد. پرسش محوری در بحث های آن زمان این گروه و بحث های کنونی، در رابطه با تصمیمات حقیقی سیاسی حزب " پ د اس " به صورت زیر دسته بندی شده اند: کاراکتر حزب به عنوان حزب ضد جنگ ، رابطه حزب با آلمان شرقی " د د ار" ، ارزش گذاری حزب از تاریخ،  مبارزه برای عدالت اجتماعی و شرکت در دولت، مناسبات حزب در رابطه با مالکیت ، پایداری ، طرح قانون اساسی اتحادیه اروپا، در رابطه با ضد سرمایه داری و حفظ سوسیالیسم دمکراتیک بعنوان نظم نوین اجتماعی.

در حالیکه حزب " پ د اس " در بخش آلمان غربی قدیم تعداد اعضایش در  حدود همان تعداد اعضای حزب کمونیست آلمان " د کا پ " قرار داشت و در انتخابات در واقع چیزی در حدود 1 % بود ، اما تائید حزب در انتخابات در منطقه آلمان شرقی قدیم شروع به رشد نموده بود.

اشتباهات سخت سیاسی که از سوی رهبریت حزب هیچگاه به صورت اساسی و با مسئولیت بررسی نشد در انتخابات مجلس آلمان در سال 2002 منجر به یک  نتیجه فاجعه بار شد و تنها دو نفر نماینده به مجلس آلمان راه یافت و این باعث شد که نمای سیاسی و تصویر حزب " پ د اس " در افکار عمومی بیشتر شکسته شود. در چنین شرایطی نیروهای چپ تلاش نمودند خود را در اتحادیه های کارگری بیان کنند و از این منطق پیروی کنند که دیگر حزبی به آن شکل وجود ندارد که بتواند در مقابل انهدام اجتماع وخدمات اجتماعی و از بین بردن دولت اجتماعی ایستادگی نماید: نه سوسیال دمکراسی " اس پ د " که بسیاری به آن وابسته بودند و نه " پ د اس " که بتواند در شرکت در دولت در مقابل سیاست های نئولیبرالی منتفدانه برخورد کند و ایستادگی کند.

دو سازمان به وجود آمد که یکی " بدیل انتخابات "  و دیگری سازمان برای عدالت اجتماعی نام گرفت. این دو سازمان نسبت به حزب " پ د اس" فاصله ای منتقدانه داشتند اما با این وجود آنها چه در گذشته و چه در حال حاضر نقشی تعیین کننده داشته و دارند. این دو سازمان بر سر مسئله خواست های اجتماعی آنطور که بنظر می رسید به اندازه کافی از برائی و استفامت کافی برخوردار نبودند. خیلی زود هر دو سازمان به این مسئله رسیدند که در آلمان شرکت در سیاست تنها از طریق حضور در یک حزب و شرکت آن حزب در انتخابات امکان پذیر است. آنها تصمیم گرفتند که در این راه قدم بگذارند و در جهت شکل گیری یک چپ جدید در آلمان هر دو سازمان با هم متحد شدند تا بدین وسیله بتوانند برای انتخابات مجلسی ایالت ( نورد راین وستفالن) در تاریخ 22 ماه مه 2005 به عنوان یک حزب چپ در رقابت با حزب " پ د اس " وارد عمل شوند.

هیچکدام از این دو حزب در رقابت این انتخابات موفق نشد به اهداف خود دست یابد. حزب " پ د اس " درست مثل گذشته ها در همان 9/0 درصد باقی ماند و  حزب " و آ اس گ" با 2/0 هیچ جائی در مجلس پیدا نکرد. در واقع نتیجه این  انتخابات برای هر دو حزب بسیار تلخ و ناگوار بود. اولین درس درست  از این شکست حضورمتحد این دو حزب در انتخابات مجلس آلمان در تاریخ 18 سپتامبر 2005 بود. البته اعضا ی هر دو حزب و بخصوص رهبران و سازماندهان هر دو حزب از این تجربیات بسیار آموختند و درس ها گرفتند. دینامیک سیاسی جامعه به رشد ( به لحاظ تعداد اعضا) حزب " و آ اس گ" انجامید و در حزب " پ د اس " به تقلیل اعضا انجامید. در حال حاضر کمبود یک چنین دینامیکی دیده می شود با وجود اینکه در تائید کسانی که حزب چپ را انتخاب نموده اند هنوزتغییری به وجود نیامده است اما خطر همانطوری که رای دهندگان در برلین نشان دادند بسیار بزرگ است . اما از سوئی هم در همه پرسی اخیر نشان داده شد که خوشبختانه حزب چپ هنوز موقعیتش خوب است.  نتیجه انتخابات مجلس آلمان در سال 2005 برای حزب چپ چیزی بین 10 تا 13 % بود و در واقع آنچه مهم است در این سال حزب چپ از سوی اکثرمنتخبینش با آگاهی تمام در آلمان انتخاب شد. ادامه دارد....................