سلسله بحث های چپ های آلمان
خصوصیت بارز سیاسی چپ جدید
باید سوسیالیستی باشد.

بخش اول
Hans Modrow
برگردان ناهید جعفرپور
توضیح : چگونه اعتراضات و مقاومت ها شکل می گیرند؟ اهداف استراتژیک چپ
های آلمان که بتوان بر مبنی آن حرکت نمود
کدامند؟ چه چیزی باعث می شود که مردم برای اعتراض به خیابانها گسیل شوند و همزمان
چه موانعی از آمدن آنها جلوگیری می کند؟ حزب جدید چپ آلمان چه نقشی را باید بازی
کند؟
تمامی این پرسش ها در کنفرانس بین المللی رزا لوگزامبورگ در برلین مورد بحث و
گفتگو قرار گرفت و نمایندگان احزاب و سازمانهای چپ آلمان در این کنفرانس نظرات خویش
را اعلام نمودند. درنوشته زیر به نظرات هانس مودرو دبیر اول افتخاری حزب چپ "
پ د اس " در این باره توجه می نمائیم.
تاریخ جنبش کارگری آلمان از آغاز تا به امروز سراسر از انشعابات و ائتلافات
و مبارزات دائمی در جهت گرفتن آراء
انتخاباتی و تلاش های فراوان در جهت
رسیدن به وحدت و یکپارچگی چپ هاست. برای درک تمامی آن گذشته ای که امروز هم
بنوع خود تکرار می شود، مجبوریم اجمالا در ابتدا نگاهی کوتاه به تاریخ گذشته
بیاندازیم. اما به علت تنوع وقایع، من در این نوشته تنها به برخی ازوقایع مهم
تاریخ آلمان اشاره می کنم.
در انتخایات 1875 آلمان یعنی چهار سال بعد از تاسیس رایش آلمان ( پادشاهی آلمان) با 41 میلیون شهروند و 8،1 میلیون
شهروند دارای رای، کاندیدا های سوسیال دمکراتها در حدود 6،8 درصد آراء را یعنی 350000 رای را بخود اختصاص
دادند. طبق قوانین انتخابات رایش آنها
تنها به 9 نماینده از 397 نماینده مجلس احتیاج داشتند که چیزی در حدود 2،3 درصد کرسی
های مجلس می شد تا بتوانند صدای چپ را از مجلس رایش بگوش همه برسانند و به این کار
موفق شدند.
در سال 1974 در منطقه زاکسن طرفداران ببل/ لیبکنشت در حدود 35% آراء انتخابات
را بخود اختصاص دادند. این موفقیت آنهم تنها در یک شهر آلمان در واقع پشتوانه ای
بود برای آینده سوسیال دمکرات های آلمان.
درتاریخ 29 آگوست 1907 کنگره بین المللی سوسیالیست ها در اشتوتگارد
از طبقه کارگر خواست که هر کاری را انجام دهد تا مانع جنگ شود وسپس این کنگره
اعلام نمود که : در صورتیکه جنگ در گرفت، باید هر آن چه که در توان است انجام داد
تا جنگ به پایان برسد تا بدین وسیله ازبحران سیاسی و اقتصادی ای که در اثر جنگ
پدید آمده است برای بسیج مردم استفاده نمود و از این طریق به پروسه انهدام رهبریت
طبقاتی سرمایه داری شدت و حدت و سرعت بخشید. در نوامبر 1912 همان کنگره کاراکترجنگ
احتمالی را جنایتی دیوانه وار تجزیه و تحلیل نمود.
در ماه آگوست 1912 ببل در مجلس شهردرسنر اعلام نمود که :" من می خواهم
دشمن تا سر حد مرگ این جامعه بورژوازی و این نظم دولتی بمانم تا اینکه آن را در
شرایط وجودیش مدفون کنم و اگر بتوانم آنرا منهدم کنم. در ماه یولی 1914 در بسیاری
از شهرهای آلمان تظاهرات های ضد جنگ انجام پذیرفت و سپس در 30 آگوست همان سال
رهبریت حزب تغییر موضع اساسی داد و فراخوان " دفاع از میهن " را داد. در
تاریخ 2 دسامبر 1914 کارل لیبکنشت به عنوان تنها رای در مجلس رایش بر علیه موافقت
با اعتبار های جنگی برخواست. سپس رزا لوگزامبورگ ، کلارا ستکین و فرانس مرینگ
اعلام پشتیبانی از لیبکنشت نمودند. این اپوزیسیون چپی که در حزب سوسیال دمکراسی
شکل گرفت ، موفق شد در 18 ژانویه 1917 با آراء 29 بر علیه 10 برنظر رهبریت حزب
پیروز شود. گروه اسپارتاکوس طرفدار لیبکنشت و رزالوگزامبورگ به خواست های کنگره
بین المللی سوسیالیست ها امین ماند و مبارزه برای پایان دادن به جنگ را به پیش
برد. آنها همچنین با وجود داشتن نظرات
انتقادی اما اعلام پشتیبانی از انقلاب اکتبر روسیه نمودند. در برنامه آنها
که درنوامبر 1918 نوشته شد آمده است که:" انقلاب پرولتری می تواند تنها مرحله
به مرحله و قدم به قدم در پیچ و خم تجربیات تلخ و شیرین شکست ها و پیروزی ها به
شفافیت و بلوغ برسد".
گروه اسپارتاکوس از همان آغاز
پیروزنشد بلکه این امردر پایان انقلاب اتفاق افتاد. در تاریخ 30 دسامبر 1918
کنفرانس گروه اسپارتاکوس در ساختمان امروزی مجلس برلین تصمیم گرفت که حزب کمونیست
آلمان را تاسیس کند. در این کنفرانس رزالوگزامبورگ در سخنرانی اش در باره برنامه
حزب جدید کمونیست آلمان اعلام نمود که :" ما مجددا در کنار مارکس و زیر پرچمش
قرار گرفته ایم". ادامه دارد...............