جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۶ فوريه ۲۰۰۷

چرخه عمر اصلاحات

مهدی عربشاهی

 

      استعاره ابزار مهمی برای انجام مقایسه به شمار می آید که می تواند تا حدود زیادی به منظور فراهم نمودن اطلاعات در خصوص دو پدیده ، که یکی از آنها را به خوبی می شناسیم مفید باشد. اگر این مقایسه با موجودات زنده صورت گیرد آن را استعاره زیستی می نامند.

      شاید بتوان تصور نمود که جنبش های اجتماعی نیز همانند موجودات زنده متولد می شوند ، رشد می کنند و سرانجام افول می یابند. بررسی اجمالی تعدادی از جنبش ها و تحولات سیاسی – اجتماعی و تکیه بر شواهد تاریخی ، ما را به یک الگوی نسبتا با قاعده رهنمون می سازد که آن را " چرخه عمر " می خوانند.

     چهار مرحله را می توان در چرخه عمر از یکدیگر متمایز نمود که در شکل زیر مشاهده می شود.

 

 مرحله اول را عموما دوران جنینی یا مرحله شکل گیری می نامند. در این دوران نو آوری صورت گرفته و راهکار جدیدی خلق می شود که پایه و مبنای حرکت سیاسی و اجتماعی خواهد شد. البته در این مرحله جنبش هنوز همه گیر نشده و سیاست ها و نظرات جدید به افکار عمومی عرضه نشده است. شاید سالهای قبل از 76 را بتوان دوران جنینی جنبش اصلاحات نامید. دورانی که در محافلی همچون حلقه کیان ، نشریه ایران فردا و مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری روی مفاهیمی همچون جامعه مدنی ، قانون گرایی ، شوراها ، روشنفکری دینی و ... بحث فراوانی صورت گرفت و آرام آرام اجماعی میان گروهی که بعدها حاملان اصلاحات انتخابات محور شدند شکل گرفت.

     مرحله دوم در چرخه عمر دوران رشد سریع می باشد. ایده های نو که مورد توافق قرار گرفته است و شکلی نسبتا منسجم یافته به افکار عمومی عرضه می شود و مورد استقبال فراوان قرار می گیرد.خیل حامیان جنبش به سرعت افزایش یافته و تعهد بالایی در دفاع از جنبش و فداکاری برای آن مشاهده می شود. ویژگیهای این مرحله نیز در جنبش اصلاحات تطابق زیادی با سالهای 76 تا 79 دارد. خاتمی به ریاست جمهوری انتخاب شده ، مطبوعات و جنبش دانشجویی در اوج قدرت می تازند ، شوراها تشکیل شده و مجلس نیز فتح می گردد. این روزها با خوشبینی زیادی همراه است. اگرچه فداکارانی همچون اکبر گنجی ، عبدالله نوری ، گروه فراوانی از دانشجویان و ... هزینه پرداخته و راهی زندان شده اند ، حاملان اصلاحات نوید روزهای پیروزی را می دهند که با تثبیت ریاست جمهوری خاتمی در دور دوم فرا خواهد رسید !

     مرحله سوم در چرخه عمر به نام دوران بلوغ خوانده می شود. اگرچه نقطه اوج در این مرحله قرار دارد اما سرآغاز افول و عقب نشینی نیز همین جاست.سیاستگذاران اصلاحات توجه نکرده بودند که حد نهایی پیشرفت سیاست "  اصلاحات انتخابات محور "  در دست داشتن کرسی های مجلس ، دولت و شوراها است  و پس از آن موانع ساختاری اجازه حرکت و پیشروی را به آنها نخواهد داد.

     لحظه غریبی است نقطه اوج. اوج پیروزی و آغاز شکست : 18 خرداد 1380. خاتمی دوباره پیروز شده بود و شکست از همان لحظه برای اصلاح طلبان آغاز. آنها دیگر شیوه ای برای بهبود نمی شناختند. توجه به ثبات در دستور کار قرار گرفته بود. اینگونه بود که استراتژی " چانه زنی از پایین و فشار از بالا " با استراتژی " آرامش فعال " جایگزین شد و هر نظری که ثبات مورد نظر رهبران جنبش را به چالش می کشید ( مانند عبور از خاتمی و خروج از حاکمیت ) با شدت و قدرت تمام نفی شد.

     آخرین مرحله را اما دوره افول می نامند. در این مرحله نیروهای مقاوم در برابر جنبش ( به تعبیر اصلاح طلبان ضد اصلاحات ) به بهترین نحوی خود را سازماندهی کرده اند و همه راههای مقابله با جنبش را شناسایی نموده اند. شور و شوق اولیه حامیان جنبش فروکش کرده و نبودن چشم انداز نوید بخشی از پیشرفت آنها را سرد می کند. اگرچه جنبش افول کرده دستاوردهای غیر قابل انکاری داشته و سطح آزادی ، آگاهی و مطالبات را به مرزی بالاتر ارتقا داده اما سنگرهای فتح شده یکی پس از دیگری واگذار می شود و حاملان جنبش  ، مایوس از شکست مشغول اتهام زنی به دیگران و یافتن مقصر می شوند. آنها اصرار و پافشاری عجیبی بر مفید بودن همان راهکارهای قبل می کنند و میل روانی بالایی به ادامه همان روند تا سر حد امکان خواهند داشت.

     اما زمانی که تکیه بر کلیشه های تثبیت شده در دوران جنبش افول کرده پاسخگو نیست ، دوباره عصر نوآوران فرا خواهد رسید. نوآورانی که افق دورتری را می نگرند و با احترام به دستاوردهای جنبش قبلی حقیقت شکست را در مورد ان پذیرفته و در جستجوی راه حلی هستند که حد بالاتری از پیشرفت را برای جامعه به ارمغان بیاورد.