"اسپارتاکوس
"
تراژدی در چند پرده با نگاهی به نامۀ
اخیر فرخ نگهدار به حجج اسلام
مهدی اصلانی
رم باستان سال۷۳ قبل از میلا د " پرده اول"
در نمایی خاطره انگیز و به یاد ماندنی از فیلم" اسپارتاکوس" اثر بی همتای هواردفاست ، به کارگردانی استانلی
کوبریک،صحنۀ جاودانه ای بر پرده سینما نقش میبندد، که آن را میتوان پیروزی انسان بر
پلیدی خواند. سپاهیان امپراتوری رم باستان در پی اسپارتاکوس هستند واورا در میان
بردگان جستجو می کنند. سئوال فاتحان این است. اسپارتاکوس چه کسی است؟ صدایی از
میان بر می آید، که اسپارتاکوس منم. و بعد دیگری ندا می دهد که اسپارتاکوس منم. و بعد
صدها برده می گویند اسپارتاکوس منم. اسپارتاکوس ماییم و همگی مان آمادۀ مصلوب شدن.
سال ۱۳۶۰ تهران سال دار وخون
"پرده دوم"
اسدالله لاجوردی قصاب اوین در پی جویی نام حقیقی نویسنده مطلبی که اعدام های
سال۶۰ را برای انقلاب ضد امپریالیستی زیان بار ارزیابی کرده و در ارگان رسمی
سازمان-اکثریت- بدان انتقاد داشته است برمی خیزد. ازاین جا به بعد را از زبان فرخ
نگهدار نفر اول و عضو موثر رهبری وقت فداییان -اکثزیت- بشنویم." ازپی آن
اسدالله لاجوردی ازاوین زنگ زد(سال۶۰)و نام نویسنده آن مقاله را خواست. ما در
جلسه دبیران سازمان تصمیم گرفتیم مدیر مسئول نشریه، رفیق منصور غبرایی را که قبلا
به حکومت معرفی شده بود، پاسخگو شود. او رفت(او را دادیم) و لاجوردی اورا
گروگان گرفت........
واعدامش کردند "( مصاحبه با فرخ نگهدار نشریه آرش شماره97)-تاکیدازمن
است-
یازدهم اردیبهشت سال1360تهران "پرده سوم"
یازدهم اردیبهشت سال1360میتینگ بزرگداشت روزجهانی کارگر"اول ماه
می"درمیدان آزادی برگذار می شود. گوینده اعلام می کند "هم اینک یادگار
بازمانده از قافله فداییان شهید رفیق فرخ نگهدار با شما سخن می گوید" و دریای
جمعیت بیکران در میدان یک صدا فریاد برمی آورد: "فدایی فدایی تو افتخار
مایی" من در آن هنگام جوان ۲۴ ساله ای هستم که مسئولیتی نیز در برگذاری
میتینگ بردوش دارم. پایان تراژیک میتینگ با خون توام است. کروبیان و آسمانیان و خداباوران
مرگ سالار با حمله به تجمع، تا نزدیکی
تریبون پیش روی می کنند. همه هراسناک از آنیم که یادگار خون بیژن آسیب نبیند. به
تکاپو می افتیم. بدن ها را سپر می کنیم و دیوار گوشتی می سازیم و فرخ را از مرکز
درگیری دور می کنیم .چوبی بر بدنم فرو می آید و دونیمه می شود. درد اما نه درآن لحظه که ساعاتی بعد به سراغم می آید. یادگارخون بیژن در پربیننده
ترین ساعت برنامه های تلویزیون بر جعبۀ جادو ظاهر می شود،و با خام دستی حرمت می شکند و شعبده می کند. وی کار را کار مائوئیست
ها و حزب رنجبران و سه جهانی ها و ضدانقلاب ارزیابی می کند. و متذکر می شود"در پی تماس با
مسئولین ازجمله وزیر
کشور وقت مهدوی کنی" درپی شکایت قانونی
هستند. درد
چوب را تازه بربدنم حس می کنم.
17 نوامبر2006لندن"ماو ویتنام " فرخ نگهدار "ایران امروز"
پرده چهارم
فرخ نگهدار در جایگاه ثابت نوشته های این روز هایش "ایران امروز" و به
بهانه ورود جرج بوش به ویتنام ، و دردفاع از برقراری رابطه با آمریکا و بی معنا
خواندن حس نفرت به آمریکا می نویسد:
"کسانی که به علت سیاستهای امریکا، به علت وضع زمانه، یا به علت کم
خبری، تمام سالهای سرسبزی و شکوفایی و باروری شان را، چون من، با زندانها و شکنجهها
و در به دریها طی کردهاند، ممکن است نسبت به امریکا حس نفرت و ترسی فهمیدنی به
دل داشته باشند. اما چگونه است که ما نمیخواهیم یا نمیتوانیم درک کنیم
که این حس و این نفرت دلیلی ندارد که در وجود دختران و پسرانی که امروز میشکوفند،
لانه کند. به علاوه چرا ما نبینیم که برای همین جوانها، نمونه رابطه امریکا و
ویتنام خیلی دوست داشتنی تر از نمونه کره شمالی است." "ما و ویتنام فرخ نگهدار ایران امروز پیش گفته"
فرخ
نگهدار برای اثبات و درستی نظراتش که هم
درداخل و هم در خارج کشور هوا خواهان بسیار دارد و روز آمد کردن نظرش متوسل به سفر خاتمی به لندن می شود .نگهدار رفتن به مسجدی در شرق لندن را این گونه باز گو می کند"چند روز پیش
آقای محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین، به لندن آمده بود و من هم برای شنیدن یکی از
سخنرانیهای ایشان به مسجد مسلمانان شرق لندن رفته بودم" "ایران امروز" پیش
گفته
یادگارخون
بیژن !!! خاتمی را که حداقل مسئولیت مشترک و ی با کار به دستان
اسلامی درقتل مخالفین برکسی پوشیده نیست . واز آن میانه همین بس که در قتل عام تابستان ۱۳۶۷ که بسیاری
از اعضاء وهواداران سازمانی که نگهدار رهبری اش را عهده دار بوده است، وزیر ارشاد کابینه خون بوده و تا این لحظه
کلامی از ان آدم کشی به زبان نیاورده است را اینگونه می خواند: "من همیشه آقای خاتمی را شخصیتی فرهیخته و دلسوز و صادق یافته و
مزیت وی را این دیدهام که هم از "ظرفیتهای مردم ایران" و هم از
"ظرفیتهای سیاست" و هم از "ظرفیتهای نظام سیاسی موجود" درکی
زمینی دارد" –ایران امروز پیش گفته-
07دسامبر 2006لندن فرخ نگهدار با این انتخابات غیرآزاد چه باید
کرد؟ایران امروز
" پرده پنجم"
دو هفته به انتخابات شوراها مانده و دوست دارم این بار آرزوی خود را
برای این انتخابات با صدای بلند فریاد کنم. فریاد کنم که در انتخابات شوراها دلم
میخواهد دست فرشتگان و ملائک از آستین درآید و، هر آنجا که نامزدی مورد اعتماد و
خادم هست، تمام صندوقهای رای را بسودش پر کند. دلم میخواهد با صدای بلند آرزو
کنم که، در تهران، فرشتگان و ملائک آنقدر رای بسود ائتلاف، به پیش کسوتی شیخ مهدی
کروبی، به صندوقها بریزند که تمام رقبا مایوس شوند. آرزو دارم من هم، مثل همه آن
فرشتگان و ملائک، مثل همه دخترها و پسرها و پدرها و مادرهای جان سوخته، مثل همه
فدائیها و تودهایها و ملی مذهبیها و تحکیم وحدتیها و دیگران، مثل همه
جمهوریخواهان، فردای روز انتخابات لبخندی بر لبانم بنشیند و بگویم: "خوب شد
که این ها آمدند. اگر آنها میآمدند بدتر بود. حالا ببینیم اینها چه میکنند".
دوست داشتم بگویم "من حرف مشترکم، مرا فریاد کن". اما دریغ که خویشتن
خویشم زبان بریده به کنجی نشسته صُماً بُکم."ایران امروز"
لازم نیست انسان درلندن دست به دامان ملائکه شود و وقت ملائک را بی جهت ضایع کند. در همسایگی
عزرایئل نیز می توان شیخ و دارو دسته را
از صندوق بیرون کشید.
نمی
دانم تکلیف ما با این حد از شیفتگی و نگاه به بالا چیست؟ نگاهی که بزرگترین سازمان سیاسی چپ ایران را به قربانگاه ملائک وفرشتگان
فرستاد. نگهدار میتوانست مانند بسیاری از علاقمندان به شرکت در انتخابات،مردم را
به رای دادن ترغیب کند.آخر دست به دامان ملائک شدن دیگر چه صیغه ای است.؟
پرده آخر
چهارشنبه ۲۹آذر ۱۳۸۵
ایران امروز نامه فرخ نگهدار به حجج اسلام کروبی، خاتمی، هاشمی.
معمولا نوشته های فرخ نگهدار به جهت همسانی وهم خوانی نظری
اش با محتوای مطالب منتشره در تارنمای"ایران امروز"در این تارنما قابل
دریافت است. مطالب نگهدار تا مدت ها نیز در آرشیو سایت قابل دسترسی است.بعداز ظهر
چهارشنبه ۲۹ آذر۱۳۸۵ نامه ای از فرخ نگهدار در "ایران امروز" درج شد که
تا به خودم بیایم با کمال تعجب،؟!؟ ساعاتی بعد ملائک آن را غیب کردند. عنوان مطلب
"نامه به حجج اسلام، خاتمی، کروبی، رفسنجانی" بود. برای مراجعه به اصل نامه
به هردری زدم قابل دسترس نبود. یعنی آن که ایران امروز آن را حتا در آرشیو نیز
نگنجانده.
این نامه تنها چندساعت روی سایت ماند و غیب شد. تا آنجا که
حافظه ام یاری می کند. آقای نگهدار درنامه شان خطاب به حجج اسلام ، که بیشتر به
عارض شدن و عریضه نویسی می ماند، حجج اسلام را به نتیجه آرا فراخوانده و متذکر شدند "حال که وطن خواهان و آزادی
دوستان آرزو کردند که مردم تلخ کامی را همه فرودهند قدم پیش گذارند وبه پای صندوق
ها بروند"و......توگویی اکثریت اپوزیسیون درخارج کشور ازجمله سازمانی که آقای
نگهدار خود در رهبری اش می باشند ازوطن خواهی و آزادی دوستی به دورند.ک ه مردم را
به رای دادن ترغیب نکردند.آقای نگهدار هم چنین به حجج اسلام یاد آور شدند که اگر
وفای به عهدن کنند با نفرین روبرو خواهند شد بلی با"نفرین"مردم.
ظاهرا معاشرت با دوستان ناباب! کار خود را کرده است و
ادبیات آقای نگهدار نیز دستخوش تغییر شده
است. به کارگیری واژه گان آسمانی و توسل به ملائک و فرشتگان نهایت به
"نفرین" کردن و صُماً بُکم.-
گفتن می انجامد و......
پایان " هان ای شرم سرخی ات پیدانیست" شکسپیر،هاملت،پرده سوم