به نام عشق
ویدا فرهودی
به نام عشق بیا یک دو وقت
شیدا شو
نقاب فاصله ها را بـدَر هویدا
شو
ترا ز فصل شکوفه چنین دهم
پیغام
که بی هراس به آیین سبز پروا شو
به نام صبح ، صدای سپیده را
بشنو
شبان ِ تیره بـِدَر، غایـت ِ
تمـاشـا شو
یگانه دین جهان، در خـدایـی ِ عشق است
به ثبت دین خدایـت، بیــا
مهیـّا شو!
به جرم عشق برندَت به پای
مسلخ اگر
رفیق "عارف" و
"عشقی" و کسروی"ها شو!
به جای مویه ی بی وقفه بر مزار
دروغ
به بیستون، به زیارت، شقایق
آسا شو
امید گر چه در این عصر تیرگی
خفته است
سرود عشق بخوان، شاعرانه معنا
شو
که واژه واژه ی شعر ِ زلال ِ نجیب
طنین معجزه دارد، تو اش هم
آوا شو!
ویدا فرهودی
١٣٨٥