ایرج شكری

 

به یاد یك خدمتگرار فرهنگی ایران

 

فرخ غفاری یكی از خدمتگزاران فرهنگی ایران، روز 17 دسامبر در 85 سالگی در پاریس درگذشت. در كارنامه او از تاسیس كانون فیلم و فیلمخانه ملی ایران و برگزاری  جشنواره سینمایی تهران و كارگردانی فیلمهای «جنوب شهر» و «شب قوزی»، نام برده شده است. تیغ سانسور رژیم پهلوی بر هر دو فیلم فرود آمده بود. بعد از قدرت گرفتن امام خمینی در ایران، رژیم ملاها اسلامی كردن ایران را در همه زمینه ها پیش گرفت و آرشیو فیلم ایران نیز از ویرانگری اسلام در امان نماند و آن طور كه خبرش را  در یكی از  روزنامه نوشته بودند، چهل كامیون فیلم از آرشیو فیلم ایران كه «ضاله» تشخیص داده شده بود، نابود شد. آدم وقتی به آن فیلمهای دوبله شد ه یی فكر می كند كه نابود شده اند( دوبله نشده ها را باز هم می شود پیدا كرد هم چنان كه آثار سینمای ایران به احتمال زیاد را از آرشیوهای كشورها دیگر)، غیر قابل جبران بودن این زیان بیشتر نمایان می شود. 

ده سال پیش ماهنامه فیلم در شماره 188 (خرداد1375)  بعد از در گذشت جلال مقدم كه بازیگر و فیلمساز بود، بخشی از گفتگویی طولانی با اورا كه قبل از مرگش انجام شده بود درج كرد. جلال مقدم در آن گفتگو به آشنایی و همكاری با فرخ غفاری در ساختن دو فیلم وی اشاره داشت. قصه فیلم جنوب شهر و قصه فیلم شب قوزی را جلال مقدم نوشته بود.

این گفتگو در برگیرنده نكاتی است از  ویژگی شخصیتی فرخ غفاری و نگاهش به طبقه بالادست و فرو دست جامعه در آن زمان. از خلال گفته های جلال مقدم به روشنی می توان دریافت كه او دوستدار طبقه فرودست جامعه و كینه توز نسبت به طبقه بالا دست جامعه كه بوده است و جالب توجه این كه او حتی معترض به طبقه یی كه خود از آن برخاسته بود بوده است. آدمها در طول زندگی البته تغییر می كنند هم چنان كه شرایط و دوران تغییر می كنند. این تغییرات می تواند سمت سوی مختلفی داسته باشد. فرخ غفاری به هر حال در شمار خدمتگزاران فرهنگی ایران است. در این جا قسمتی از مصاحبه جلال مقدم كه به اظهارات او در مورد فرخ غفاری مربوط می شود از ماهنامه فیلم كه پیشتر به آن اشاره شد نقل می شود.  جلال مقدم در بخشی از این مصاجبه در مورد علت فاصله افتادن بین ساخته شدن فیلم جنوب شهر و فیلم شب قوزی به مدت شش سال گفته بود:« چون فیلم توقیف شد و این به موقعیت مالی غفاری لطمه زد یعنی امكان دوباره فیلم ساختن اورا به تعویق انداخت. من هم كس دیگری را نمی شناختم، پس باید منتظر جان گرفتن دوباره غفاری می ماندم كه این شش سال طول كشید». او در مورد موضوع  سناریو فیلم جنوب شهر گفته بود« درباره زنی بود كه به اتفاق بچه اش پس از فوت شوهرش كه عمله بود، در جریان زندگی با آدمهای مختلفی روبرو می شود. فیلمنامه در میدان اعدام تمام می شد كه راننده های كرایه و اتوبوسها مدام فریاد می زدند:”اعدام، اعدام، اعدام!“ كه برای نمایش پایانش را عوض كردند». آن طور كه در این مصاحبه آمده است آن فیلم فقط سه چهار شب در سینما مثروپل در كنار فیلم «لات جوانمرد مجید محسنی» روی پرده بوده و  پس از سه چهار شب توقیف می شود. جلال مقدم یاد آور شده كه این فیلم فروش خوبی هم نداشت چون« با ذائقه تماشاگر آن زمان كه از فیلم توقع چیزی مثل مربای آلو یا هلو را داشت، همخوان نبود». از او سوال شده كه «چه شد كه غفاری پذیرفت برخلاف آدمهای دور و برش مثل فریدون رهنما با سوژه ای شروع  كند كه چندان نمود روشنفكرانه نداشت؟» جلال مقدم پاسخ داده بود:« این از رندی و هوش غفاری بود. من خیلی زود از لابه لای حرفهای غیر مستقیم او متوجه شدم كه نیت اصلی اش ساخت فیلمی است كه به عنوان یك اثر جامعه شناسی از ایران و تهران آن روز امكان عرضه به خارج را داشته باشد، چون او بیشتر به فكر نشان دادن فیلم به دوستانش در فرانسه بود. من هم تا آن جا كه می توانستم سعی كردم جزئیات ریز به ریز زندگی این آدمها، یعنی طبقات پایین جامعه را در فیلمنامه بگنجانم. خود من هم اوایل متعجب بودم كه چطور آدمی با خصوصیات غفاری كه سالها از زمان كودكی در اروپا زندگی كرده، تا این حد علاقه مند رعایت رئالیسم و نمایش واقعی چهره اصطلاحا آدمهای مطرود جامعه است. كه بعد دلیلش را فهمیدم» جلال مقدم در مورد فیلم شب قوزی گفته بود نوشتن فیلمنامه آن با اقتباس از یكی از داستانهای هزار و یك شب پیشنهاد فرخ غفاری بود و:« فیلمنامه را من نوشتم اما این بار او قصه را با سبك خوش فیلم كرد». و در مورد این كه آیا از نتیجه كار غفاری در مورد این فیلم ناراضی است، ضمن یاد آوری  این كه فیلم به تازگی دوباره دیده بود و آن را فیلم خوبی یافته، گفته بود اگر او آن را می ساخت تغییراتی در آن می داد:« نمایش غفاری از تضاد بین طبقات فرودست و اشراف جامعه یك نمایش اغراق آمیز است و نگاه او به افراد بالای جامعه یك نگاه جبهه دار بسیار یك سو نگرانه و نسبت به طبقه پایین جامعه دقیقا برعكس، یعنی نوعی افراط و تفریط، كه من نمی پسندم. همان وقت هم به این مساله واقف بودم و به غفاری گفتم. منتها او كار خوش را كرد. اگر من فیلم را می ساختم به هرحال سعی می كردم با دید متعادل تری به طرفین رابطه بپردازم؛ چیزی كه در كار غفاری نبود». سوال: غفاری چطور به چنین دیدگاهی رسیده بود؟« او آدمی بود كه همیشه تلاش می كرد خلاف مسیر آب و جریان زندگیش شنا كند و وجه  جذاب شخصیت او برای من هم همین بود؛ این كه چندان به پایگاهی كه از آن بیرون آمده وفا دار نیست و تا حد زیادی نسبت به طبقه خودش معترض است. اما هر چیز نیاز به اعتدال دارد و شب قوزی فاقد این اعتدال است. هرچند آن دوران شخصیت خود غفاری بیش از آن چه در فیلم هست نسبت به طبقه اش جبهه داشت و غفاری سعی بسیار كرد كه این كینه و موضع را در فیلم به حد اقل برساند» . یاد آوری می شود كه فیلم شب قوزی در سال 1343 خورشیدی ساخته شده . یاد این خدمتگزار فرهنگی ایران  گرامی باد.