دوستان عزیز،
در ویژه نامه ی زندانِ آرش
۹۷، بخشی به برخورد با تواب اختصاص دارد که عده ای از زندانیان سیاسی دو رژیم
سلطنتی و اسلامی به پنج سئوال آرش در باره ی تواب پاسخ گفته اند. از آن جا که برخی
از این دوستان پرنسیب اعلام شده در نشریه ی آرش را رعایت نکرده و یا به آن توجه
نداشته و مطلب خود را برای انتشار در اختیار سایت ها قرار داده اند! آرش برای
رعایت حق همکارانِ دیگر خود- بنفشه، سعید یوسف، شهاب برهان، احمد موسوی، منیره
برادران، فریبا ثابت، رحمان درکشیده، ناصر کاخساز، مینو خواجه الدین، مهدی اصلانی،
علی اکبر شالگونی،رضا اکرمی و گلرخ جهانگیری- در این ویژه نامه، پاسخ هایشان را در
اختیار سایت های عصر نو و روشنگری قرار داده است.
روشنفکران سیاسیِ ایران و مقوله ی تواب
پرویز قلیچ خانی
جمهوری اسلامی ایران در این ۲۸ سال حکومت ننگین خود، از فردای انقلابِ اسلامی
اش، دست به كشتار دگر اندیشان و مخالفان سیاسی خود زده، و هر روز به تعقیب و ترور،
دستگیری و اعدام آزادی خواهان و نیروهای كمونیست پرداخته؛ و با تحمیل مبارزهی
مسلحانه به خلقهای تحت ستم، اوج آدم كُشی خود را به نمایش گذاشته است.
و نیز دستگاه انسان خُردكن رژیم اسلامی از فردای به قدرت رسیدن اش، دستگاه
توبه و انكیزیسیونِ قرون وسطایی خود را به كار انداخت؛ و در این رهگذر، تعداد زیادی
از آزادیخواهان را به از خود بیگانگی كشاند. همرزمانِ زیادی که با آرزوی ساختن دنیایی
بهتر پا در راه مبارزه با دیو سیاه شب پرست گذاشته بودند، در بین راه شكستند و
نابود شدند؛ و در زیر شکنجه و فشار ایدئولوژیک حکومت اسلامی، توبه کرده و تواب
شدند. تعدادی از این توابان نیز به چنان منجلابی غلطیدند که تیر خلاص به روی
همرزمان خود گشودند.
زخمی كه دستگاه جهنمیِ تواب سازی رژیم
فقها بر پیكر جامعهی ما زده است، زخمی بسیار عمیق و دردناک است، و سالها طول
خواهد كشید كه اثرات مخرب آن از جامعه، زدوده شود.
شركت «سیبا معمار نوبری» یكی از زندانیان سیاسی تواب در سمینار سراسری «تشكلهای
زنان و زنان دگر و همجنسگرای ایرانی» در شهر هانوفر آلمان، یكی از بحثانگیزترین
موضوعاتِ سایتها، وبلاگها و پالتكهای ایرانی، در چند ماه گذشته بود. از آنجا
كه در این مباحث، بیشتر جان بدربردگانِ تابستان 67 درگیر بودند، ما آرشیان بر آن
شدیم كه ویژهنامهی امسال «آرش» را که هر ساله به مناسبت تابستان 67 منتشر میشود،
به این مبحث اختصاص دهیم.
در حاشیه لزوم چند نکته ضروری است:
خوشبختانه در این چند سال اخیر، زندانیان مقاوم دست به قلم برده و با نوشتن از
دردِ خود و پذیرشِ دوباره غوطه خوردن در خاطرات دردناک دوران حبس، بخشی، تنها بخش
کوچکی از تاریکخانه ی زندان را روشن کرده اند، اگرچه هنوز بسیار گفتنی ها دارند؛
اما در عین حال بخش دیگر این جنایات هم چنان تاریک مانده است. پس گفتنی است که در
این ویژه نامه قصد، گرفتن ژست های دمکراتیک و حقوق بشری رایج نبوده،
و نیست.
منظور از دیالوگ، دیالوگی شخصی بین زندانیان سیاسی مقاوم و زندانیان سیاسی
تواب نبوده است؛ چرا که این امری شخصی است. بلکه، نظر بر دیالوگی اجتماعی بوده
است.
هدف این ویژه نامه، حرکتی در جهتِ ایجادِ فضایی است که فرصتِ اندیشیدن به این
پدیده را فراهم کند. فضایی که در آن ترورِ شخصیت وجود نداشته باشد تا آن نیمه ی
دیگرِ زندانیِ عقیدتی- سیاسی که استوار نماند و شکست، امکان یابد تا از چگونگی گذر
از سیاه چال های تواب سازی جمهوری اسلامی ایران بگوید.
در این میان ابتدا به زندانیان شاه و خمینی، متوسل شدیم، با علمِ به این که
ورود به این بحث برای این بخش از جامعه سخت تر از هر بخش و گروه دیگر است. در این
رابطه، لازم است در همین جا از همه ی دوستانی که به این آزمون دشوار پاسخ دادند
تشکر کنیم. اما در عین حال باید بگوییم که قصد، محدود کردن فضای دیالوگ بین این دو
گروه نبوده است.
دیگر این که به دشواریِ این راه و کار آگاه بودم و بودیم؛ چرا که در تجربه ی
جهانی شاهد این هستیم که بعد از گذشت 60 سال از حکومتِ فاشیسم در اروپا، هنوز زخمِ
همکاری با نازی ها در آلمان و همکاران دولتِ ویشی در فرانسه و دیگر کشورهای اروپا به درستی سر باز نکرده است. گهگاه کتاب و یا
رمانی در این زمینه نوشته می شود. ماجرای اخیر گونتر گراس نیز یک بار دیگر پیچیدگی
این پدیده و اهمیت ایجاد فضا برای بیانِ ننگی که سیاهی اش بر پیشانی حکومت های
دیکتاتور حک شده است را به ما یادآوری می کند.
پنج پرسشی که زندانیان رژیم اسلامی و تنی چند از زندانیان سیاسی رژیم ستم
شاهی به آن پاسخ داده اند عبارت است از:
1- آیا شما
گفتگو بین زندانیان سیاسی سابق و توابین را در خدمت فرهنگ دمکراتیک می دانید یا
موجب مخدوش شدن مرزها؟ آن مرزها کدامند؟
2- آیا به نظر
شما برای برقراری این گفتگو پیش شرطی لازم است؟ اگر آری، این پیش شرط چیست؟
3- جمعی بر
این عقیده اند که توبهی تعدادی از رهبران سازمان های سیاسی، تأثیر زیادی در اوج
گیری پدیدهی توبه در میان اعضاء و هواداران این سازمان ها داشته است. نظر شما در
این مورد چیست؟ نقش خود فرد را چگونه ارزبابی می کنید؟
4- تعریف
شما از قربانی چیست؟ آیا شما توابین را در ردیف قربانیان رژیم قرار می دهید؟ آیا
آنها را رده بندی میکنید؟
5- به عقیدهی
شما با توابین، به مثابه انسانهایی که در میان ما زندگی میکنند، چگونه باید
برخورد کرد؟ باید آنها را بخشید؟ فهمید؟ طرد باید کرد؟ فرصت جبران باید داد؟ روایت
آنها را باید شنید؟ در دورانی دیگر محاکمه باید کرد؟ چه باید کرد؟
در انتهای این ویژه نامه، مصاحبههای داریم با «سیما معمار نوبری»، و «کاوه»،
[دو زندانی سیاسی تواب در رژیم جمهوری اسلامی ایران] که در خارج از کشور زندگی می
کنند.