طبیعت گرایی یا -ادبیات جامعه شناسی صنعتی
آتوسا سلطان زاده
Farhangi84@noavar.com
ناتورالیسم – طبیعت گرایی – Naturalism
. از اینكه محققین غرب هر 20-30 سالی یكبار، مكتبی هنری-فكری
را،انقلابی مینامند،ما تقصیری نداریم!. شاید مقایسه آن مكتب با جریان فكری پیشین- یا
شرایط ارتجاعی روبزوال حاكم، اغلب موجب این قبیل قضاوتها میشود. واژه لاتین
ناتورالیسم گرچه به معنی “طبیعت گرایی“ است ولی درتاریخ ادبیات به روش انتقاد از
عواقب صنعتی شدن سرمایه داری غرب درطول قرن 19 است. ناتورالیسم(طبیعت گرایی) فلسفی،
یك جهانبینی بود كه دلیل هر چیزی را در طبیعت می جست و نه در آسمان ها .
ازجمله موضوعات مورد توجه ناتورالیسم
ادبی امروزه نتایج صنعتی شدن اقتصاد، فقر درشهرهای صنعتی، زوال ارزش های اخلاقی،
انتقاد از بورژوازی، اشاره به روباه صفتی اخلاقی سرمایه داران و بی خیالی آنان
درمقابل افتضاهات و مشكلات ایجاد شده نظام نامبرده است .
غالب مورخین ادبی،آنرا جریانی هنری-استتیك
درنیمه دوم قرن 19 در اروپا بحساب می آورند، گرچه شیلر و نیچه درپایان قرن 18 و
اوایل قرن 19 نیز از این (مفهوم) یادنموده اند.گروهی هم مكتب ناتورالیسم را آغاز
ادبیات مدرن غرب بشمار می آورند. ناتورالیسم ریشه در مكتب “رئالیسم“ دارد و دهها
سال زیر پوشش آن بطور مخفی بسر میبرد، گرچه نخستین مرحله انقلاب ادبی غرب بحساب می
آید.
ناتورالیسم درفرانسه با كمك پوزیویتیسم
زولا در رمان 20 جلدی (روگو ماركوارت؟) شروع شد، ولی نظریه پرداز ناتورالیسم،
دوبرادر بنام “گنكورت“ بشمار می آیند. درآثار تولستوی، داستایوسكی،موپاساد، و ایبسن،
نیز خصوصیات ناتورالیستی(طبیعتگرایی) مشاهده میشود. ناتورالیسم یا مكتب طبیعتگرایی،
وظیفه هنر را، واقعگرایی آن میدانست. مسئولیت اجتماعی و خواسته های تجدد خواهی
انقلابی، از نشانه های نمایندگان ادبی آن بود.طبیعت گرایی زیر تعثیر جنبش كارگری
نوپا به مخالفت و مبارزه با زوال هنری بورژوازی و افشای فقر شهرهای صنعتی شده
پرداخت.
مدرنیته ادبی، ناتورالیسم را انقلاب ادبی دانست و ادیبی بنام
(آ.هلز)، مدعی شد كه هنر تمایل دارد تا دوباره طبیعت گردد؛ هنر یعنی طبیعت و واقعیت
شدن. امیل زولا، هنر را بخشی از طبیعت با كمك شور و حرارت انسانی، دانست. گرچه هر نویسنده طبیعتگرایی، سبك و معنی خاصی برای مكتب
ناتورالیسم پیشنهاد نمود، ولی همه آنان در مبارزه با “ایده آلیسم“ وحدت نظر
داشتند.
بدون زولا احتمالن مفهوم دورانساز!
ناتورالیسم بوجود نمی آمد ولی نظریه پرداز مانیفست آن؛ همانطور كه در بالا اشاره
شد، دو برادر بنام گونكورت هستند. از نظر فلسفی مكتب طبیعتگرایی ریشه در : علوم
تجری، فلسفه پوزیویتسم كنت، اناتومی و زیست شناسی برنارد، تئوری تكامل داروین،
آموزشهای ارثی ماده گرا، نظریه محیط و فرهنگ تاینه، آثار دیدرو و بالزاك ، و نقد
ادبی مسایل اجتماعی درآثار ماركس و انگلس، دارد. زولا خالق زیبایی شناسی طبیعت گرا
یانه، گفته بود كه هنر، تجربه و آزمایشی است ادبی؛ با روشهای علوم طبیعی . و نویسنده
فقط با كمك سلیقه خود، قدرت انتخاب را دارد.
گرچه ناتورالیستها بارها كوشیدند تاازنظر سیاسی ومبارزاتی با سوسیال
دمكراتهای غربی متحد شوند، ماركسیستها نظرات آنان را فلسفه همدردی خرده بورژوانه
دانسته كه با تاكید وابستگی سرنوشت انسان به محیط اطراف،اشاره ای به روابط اجتماعی،
فقر و ضعف های سرمایه داری نمی كنند، چون كوشش نظری ناتورالیسم هنری، روی پوزیویتیسم
شخصی و ایده آلیستی بود. گرچه آنان جانبدار طبق كارگر و رنجبران در گنداب
فقرهستند، ولی به كشف روابط موضوعات اجتماعی و تاریخی با همدیگر نایل نیامدند.
آنان طبقه كارگر را توده ای مظلوم و رنجبر دانسته و نه طبقه ای مبارز و امیدوار. غیر
از كارگران، درآثار ناتورالیستی، توجه زیادی به : طردشدگان، حاشیه نشینان اجتماعی،
بیمارن، فواحش و روانی ها، میشود. . با وجود این همه انتقادات، ناتورالیسم، مكتبی
است واقعگرایانه و دارای عناصر انتقاد
اجتماعی. در نقدهای ادبی انگلس، آثار داستانی زولا، یك جام جهان نمای روایتی هستند
كه به شرایط: اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، دینی،فرهنگی و زندگی روزمره انسانهای زمان
خود می پردازند.
پاره ای از منتقدین ادبی، روش ناتورالیستی را گزارش ادبی دانسته . آنان كوشیدند
تا در تاتر، نمایشنامه ها را فقط با كمك افراد محدودی روی صحنه ببرند – و در شع،ر با سنت قدیمی،
قطع رابطه نمایند. ادبیات كارگری ناتورالیستی توجه خاصی به زبان عامیانه غیردستوری
و لهجه اقشار داشت ،و آسیب های فنی و صنعتی در شهرهای بزرگ مورد انتقاد قرار
گرفتند . نویسنده ای بنام (آ.هلز) میگفت كه زبان تاتر باید زبان زندگی باشد. مهمترین
آثار ناتورالیستی، شاهكارهای رئالیسم انتقادی نیز بشمار می آیند. رمان “كارگران ریسندگی“
هاپتمن در آلمان، یكی از آثار فراموش نشدنی مكتب طبیعتگرایی شده است. ناتورالیستها
فكر میكردند میتوانند با كمك هنر، طبیعت و جامعه را دقیقن منعكس نمایند.
مكتب طبیعتگرایی بعدها مخالفانی در مكاتب : امپرسیونیسم، سمبولیسم، رمانتیك
نو، و دكادنس، یافت.بعضی از نویسندگان آمریكایی مانند: كرانه ، درایزر، نوریس،
شروود آندرسن، و جك لندن ، یا خود كارگر بودند وتجربه شخصی بافقر و عشق به زندگی
رنجبران داشتند و یا از محیطی كارگری ریشه گرفته و در آغاز قرن 20 آثاری كارگری در
رابطه با سرمایه داری آمریكا از خود بجا گذاشتند.
ناتورالیست ها بجای سلیقه خیالپرازی وایده
آلیستی: به عقل، تجربه، و واقعیت اهمیت میدادند. آنها میگفتند كه حتا ارزشها ،
درسهای اخلاقی، و استتیك هنری-ادبی، ریشه در طبیعت، تجربه، ماده و آزمایش دارند. طبیعتگرایی،
یك جهان بینی فلسفی بود كه میخواست بطور مكانیكی !،همه چیز را با كمك توجه به طبیعت
و علوم تجربی شرح دهد.