پاسخی کوتاه به " غر " آقای عدنان غریفی-
در گفتگو با خبر گزاری دانشجویان ایران

محمود صفریان

دوست بزرگوار، یا وزارت ارشاد و سلاخی های ادبی اش! را نمی شناسی، ( که حتمن می شناسی ) یا توقع داری کتابی را که نویسنده!! آن این وزارت خانه ی  سانسور است، همچون نویسنده واقعی کتاب، خریده، و خوانده شود. که قبول می فرمائید توقع درستی نیست.
برادر عزیزم، که " دوست نداری کتاب هایت را در خارج منتشر کنی، " و علاقمندی که صابون ارشاد! به جامه آثارت بخورد تا متبرک شود "
می دانی این وزارتخانه جهنمی، گاه تا چند فصل یک کتاب را حذف می کند؟ و به قول آن پیر دیر " بشکن " را هم در متون کتاب ها تحمل ندارد. ؟
به شما توصیه می کنیم ، اگر وقت بر رسی عملکرد " ارشاد! " را ندارید، در شماره 61 ماهنامه " گذرگاه " شماره در راه - مطلب:
" تصمیم بجا " را مطالعه فرمائید، شاید کمی دستگیرتان شود " البته اگر بخواهید بدانید "
ما خوانندگان، علاقه داریم همانی را که از قلم نویسندگانمان تراویده است  بخوانیم، نوشته هائی بی نظارت داروغه، و جرح و تعدیل های ممیزین بی سواد وزارت سانسور. بیرون زده های تکیده و  زیرو رو شده " ناطور " ران وزارت " دشت  " سانسور لایق خودشان است.
علت اینکه هر روز از هواداران کتاب در ایران کاسته می شود، و شوق خواندن فرو کش می کند، و در نتیجه شمارگان نشر کم وکمتر می شود " چیزی که در حد متوسط 4000 عدد بود دارد به مرز 1000 عدد می رسد "، فقط و فقط دخالت های بنیانی وزارتخانه ای ست که، با
" عشق " " بوسه، حتا مادر از فرزند : " مراوده های خاص جوانان " و با خنده و مهر میانه ای ندارد.
اگر " غر " ی دارید سر ارشاد!  بزنید " عین همه فریاد هائی که سر آمریکا میزنید!! "
کمی آرام باشید و صبور، انشاالله  به موقع " کمبیزه با خیار می یاد .