ما و دور دوم انتخابات
ياور استوار
معرکهي انتخابات در سرزمين عجايب به دور دوم کشيده شد. در همين
راستا، در اين چند روزه از ديد و زاويههاي
گوناگون بسيار نوشته و گفتهاند و شما نيز خوانده و شنيدهايد. از اين روي بازنويسي
آنها دست کم همين امروز و اينجا بيفايده و عبث مينمايد.
اطمينان داشته باشيد که معجزهي شعبده انتخابات، بار ديگر
ببار خواهد نشست و حتا اگر يک تن از ايرانيان پاي صندوق نرود، جمعيتي افزونتر از
نوبت پيش در سياههي اينان نقش خواهد بست تا رييس جمهور آينده متين و استوار به
مردم ايران و جهان اعمال و معرفي شود. سهم
اين طاووسِ ِ نوين ِ نقشآفرين هم از آراي مردم، بيگمان از نظر در صد و شمار آرا،
نيز اندکي از رييس جمهور پيشين بيشتر خواهد بود. زيرا جمعيت کشور در طول اين سالها
بيشتر شده است. آنهم بکوري چشم ما اپوزيسيون« ياوه گوي » حکومت اسلام عزيز در سرزمين
بقيتهاله الاعظم ارواحنا له الفدا.
سناريوي معرکهي انتخابات از آغاز نيز بهمينگونه قلمي شده
بود. زيرا همهي مهرههاي دستچين شدهي شوراي نگهبان و البته رهبري، خارج از
لهجه، شکل، شمايل و سر و لباس در ماهيت يگانه بودند، با هدفي واحد. يعني خوابيدن
بر روي بيضهي اسلام تا تبديل و ديگرديسي اين بيضه به جوجهاي دانهچين و دانه رباي
از سفرهي بيرونق مردم.
آقاي مهدي کروبي سرش را بهر در و ديواري بکوبد، بيفايده
است، چرا که مصلحت نظام چنين اقتضا ميکرد که شخص ايشان چند روزي گرم کنندهي تنور
اين « معرکه » باشند و بعد کنار گذاشته شوند. وگرنه چه کسي نميدانست که وعدهي
پرداخت 50 هزار توماني ِ ايشان، آنهم بصورت ماهانه و مادامالعمر به 70 ميليون
نفر، وعدهاي مضحک، توخالي و بشدت سرِ خرمني است که فقط به کلاهگذاري انتخاباتي
شباهت دارد. آنهم در حکومت ملاها که از قديم گفتهاند جيبشان همانند چاه ويل ته
ندارد و پرشدني نيست. نمونه را همين خود جناب کروبي که با صراحت و افتخار تمام در بارهي دريافت
الطاف ( بخوانيد رشوه) 350 ميليون توماني
از برادر شهرام جزايري عرب ، ميفرمايند: خوب ايشان دادند و بنده هم چون سابقهي
بدي از ايشان سراغ نداشتم گرفتم!
فراموش نکنيم که همين آقاي پذيرنده حکم حکومتيي ولي فقيه
در رابطه با لايحهي مطبوعات، روز 11 مرداد 1381اعلام کرد: من پس از اين در هيچ
انتخاباتي شرکت نميکنم. اما شرکت کرد! چرايش را از خود ايشان بپرسيد و يا خود
پاسخ گوييد.
اقاي کروبي نمونهاي (تازه نمونهي تعديل يافتهاي) از
رهبران حکومت اسلامي و اسلام است که از يکسو دمار از روزگار ملت در ميآورند و از
سوي ديگر چنانچه لازم باشد بآساني در پيست رقصِ ِ معادلات جهاني، نه تنها باباکرم و رقص ِ شتري که برک دانس و چاچا هم ميرقصند.
جناب شاه حاج علياکبر خان رفسنجاني بهرماني را هم که ميشناسيم.
وجود نازنيني که براي حفظ قدرت، دست بهمهي کاري ميزند. از شرکت در قتل دگرانديشان
و مخالفان – نمونه پروندهي ميکونوس – و
خوديها گرفته تا حضور مرئي و نامرئي در قتلهاي زنجيرهاي. از شرکت در زد و بندهاي
مايکروسافتي تا فروش قاچاقي نفت عراق بهنگام محاصرهي بينالمللي آن کشور – حدود 6 ما پيش از حملهي آمريکا به عراق، خانم
فايزهي رفسنجاني براي جوش دادن همين معاملات در بغداد با فرزد ارشد صدام حسين (همان صدام يزيد کافر سابق) ملاقات
ومذاکره داشت- و...
اما اين دومي! يعني
برادر احمدي نژاد: در وصف ِ اين بلبل
آوازهخوان شاه ولايت همين بس که بزرگترين افتخارش زدن تير خلاص در زندانها بوده
است. از سوابق درخشان ديگر اين برادر همانا شرکت در کشتار سران کرد ايران در خارج
از کشور است. سخت نگيريد! هرکدام از اينان که بالا کشيده شدند يا بالاکشيده ميشدند،
در سابقه و ذائقه همانند و در رفتار همسان هم بودند. خوشبختانه مردم هم اين را ميدانند
و بهمين خاطر نيز حضور و نقش مردم ، هر روزه و در هر بازي انتخاباتي نسبت به گذشته
کمرنگتر و بيرنگتر ميشود.
با اينهمه، دور دوم ِ باصطلاح انتخابات انجام ميگيرد و شاه حاجاکبر
خان رفسنجاني بهرماني عليرغم تنفر عمومي از نامبرده و مافياي خانوادگي ايشان، با
آراي بسيار بالا، بر تخت رياست جمهوري تکيه خواهند زد.بايد هم همين باشد! زيرا بهيچوجه
لازم نيست که از هوش بالايي برخوردار باشيم تا دريابيم که حضرتشان از مدتها پيش
نور چشم رسانههاي امپرياليستيي بسيار
خوشنام و معروفي همانند « بي بي سي» و « سي ان ان » و « صداي آمريکا» و... واقع
گشته و بخوبي و خوشي اگرانديسمان ميشوند. تا آنجا که ناز پري خانم مطبوعاتي، سينهچاک
و هراسان ، آستين همت را براي مطرح کردن شخص حاجآقا، بالا زدهاند. حتا در برخي
از اين رسانهها، پيشاپيش از ايشان بعنوان رييس جمهور منتخب نام برده ميشود. اين
نشانهها و امارات نشانگر ِ اين واقعيت
است که از نظر اين رسانهها شخص شخيص ايشان
، تنها گزينهاي است که ميتواند معاملات و معادلات فيمابين را ، جفت و جور کرده و
بسامان برساند. شک و شبههاي هم نيست که پيشاپيش قرار و مدارهاي لازم هم گذاشته
شده و بخوبي و خوشي و مبارکي توافق حاصل گرديده است. از حق هم نگذريم، چنين توافقي
هم به نفع غرب است که دست کم امروز با توجه به مرداب خوفناک ِ عراق، ياراي گردنگشي
بيشتر را ، دست ِ کم به اين زوديها ندارد
و هم بسود جانيان حاکم بر ايران که همانند ترفند ِ روي کار آوردن خاتمي، چند صباحي
بعمر حکومت ضد بشريشان بيفزايند. يعني
دزد راضي و بز راضي، گور باباي ناراضي که اين وسط مردمند!
بر سر راه اين زد و بند
تنها اشکالي که باقي ميماند همانا پرونده ميکونوس است و نقش و نگار حاج
آقا در اين پرونده. اينهم البته ميشود ماست مالي کرد. يعني کار نشد ندارد. از
آنجا که از قديم گفتهاند دو چيز در جهان بيهياهو و بي جنجال برگزار ميشود: يکي
مرگ فقيران و ديگري ننگ بزرگان، براي اين مشکل هم ميتوان چارهاي – حالا يا شرعي
يا غير شرعي – انديشيد و قرائتي نوين يافت . اين ديگر بستگي دارد به دولت آلمان و
سطح و سطوح روابطشان با ملاها، که انشاله بز است! يعني يافتن فرمولي که سر و ته مجهول معادله را هم بياورد. بياد
دارم در جايي خواندم( در گزارش صد در بود و يا دادتستان دينيک ) که تني از پاکدينان
از رهبر دين زردشت پرسيد: در آيين ما زناشوييي نزديکان (محارم) زشت و نارواست،
چگونه است که اين کنش در ميان خاندان شاهي رواست؟ رهبر ديني پاسخ ميگويد : دستور
و فرمانهاي ديني براي همه يکسان است مگر براي خاندان شاهي. چرا که آنان داراي فره
ايزدي هستند. امروز و هم اکنون نيز همان دات و قانون جاري و ساريست. جرم و جنايت
شاه اکبر هم (احتمالن چون پس از انتخابات داراي فره ايزي خواهد شد) ناديده گرفتني
است و روا!
اما چرا انتخابات بدور دوم کشيده شد و چرا آقاي برادر احمدي
نژاد؟
عدم حضور و استقبال
مردم از اين معرکه چنان آبروريزنده بود که نميشد بهيچ روي برآن سرپوش گذاشته و با سريش ِ و ماست مالي ِ صدا و سيماي معروفه
، آن را بهم چسباند. پس بايد بگونهاي ديگر عمل مي شد تا شايد لايههايي از مردم
را بپاي صندوقها کشاند. کشاندن انتخابات بدور دوم و علم کردن برادر احمدي نژاد بعنوان رقيب دور دوم آقاي
رفسنجاني بهترين ترفند ممکن بود. در ميان رقيبهاي حاج آقا رفسنجاني، منفورترين
چهره همين « برادر» بود که سابقهاي بس درخشان در سرکوب داشت و بدليل ارتباطهاي گسترده با ماشين ترور
و دربار شاه ولايت ، عنصري ترسانگيز بشمار ميرفت. استفاده از اين شيوه به معني
ِ نشان دادن مرگي بود که مردم ميبايست با پناه آوردن به تبِ رفسنجاني دست بکار
گشته و پاشنههاي شرکت در انتخابات را ورميکشيدند. در چنين صورتي است که حتا ميتوان
تصور کرد لايه هايي از تحريم کنندگان دور اول، بحضور در بازي انتخابات دور ِ دوم رضايت دهند.
همانگونه که جهتگيريهاي اين چند روزه نيز نشان داده است ،
راي دهندگان به آقايان مهرعليزاده، معين و کروبي، از حاج آقا پشتيباني خواهند کرد
و با توجه به اينکه بنظر ميرسد چراغ سبز
از ما بهتران مدتهاست در حال چشمک زني است، - که اين خود از هر راي و نظري مرغوبتر
و با عيارتر است – و ابر و باد و مه و خورشيد و فلک نيز دست بيکي کردهاند، راحت و
شيرين ميتوان بين 60 تا 70 در صد را بحساب ايشان واريز شده انگاشت. تعداد واقعي
آرا هم بهيچوجه مهم و محل مجادله نيست. چرا که بنا بر سابقه، اين معضل را نيز ميتوان
با ضريب مورد نظر و دلخواه بالا و پايين کرد. بعبارت ديگر، خود راي دهندگان مهم نيستند.
زيرا انتخابات نه براي آنها، که براي خارج و مصرف بيروني است. پس:
بپاي صندوقهاي راي نرويد تا هيچ دوربيني نتواند شما را
تابلوي اين جنايات کند!
ياور استوار يکم تيرماه هشتاد و چهار شنبه، 2005/06/22
Yavar.ostvar@gmail.com