چهارشنبه ۱ تير ۱۳۸۴ - ۲۲ ژوئن ۲۰۰۵

به نام خدا؛

 

معادله وحشت

   محمد محسن سازگارا  

 

بار ديگر ملت ايران بر سر دو راهي انتخاب ميان بد و بدتر قرار گرفته است معلوم نيست چه زماني مي تواند در يک ساختار دموکراتيک امکان انتخاب ميان خوب و خوب تر را داشته باشد. از يک انتخابات مخدوش و با دخالت اسلحه در سياست، معادله اي حاصل شده که در يک طرف آن قرائتي فاشيستي از دين ايستاده و مردم ايران وحشت زده و مبهوت از ترس کابوسي که جلوي چشمشان قرار گرفته به طرف ديگر معادله دعوت مي شوند. بسياري از رجال سياسي و فرهنگي اين مرز و بوم؛ به مردم مي گويند که بايد به آقاي هاشمي رفسنجاني راي بدهند. من با اين روش برخورد مخالفم ومعتقدم که نه فقط روحانيون همچون آيت آلله منتظري، بايد به صراحت بگويند که انتخابات موضوع تقليد نيست و تقليد سياسي نداريم، بلکه دانشگاهيان نيز بايد ياد بگيرند که خود را قيم مردم ندانند و براي مردم تعيين تکليف نکنند. حداکثر کار آنان ارائه نقطه نظرات خويش و تبيين درست شرايط است و در نهايت نيز مي توانند کاري که خود مي کنند را توضيح داده و توجيه نمايند. من روي سخنم با کساني است که آقاي رفسنجاني را به مردم توصيه مي کنند و در جوي هيجان زده، مردم را به کاري دعوت مي کنند که دوماه بعد، يک نااميدي ديگر بر نااميدي هاي ملت ايران افزوده مي شود و مجدداً  مي گويد که کلاه ديگري بر سرش گداشته شده است. مطالب و شرايز زير حداقل  مسائلي است که بايد صراحتاً و علني با مردم درميان گذاشته شود.

اول- مشگل اساسي کشور، چهارچوب و ساختار فعلي و قانون اساسي است که تمام اختيارات کشور را به رهبري و خرد جمعي را به 6 نقر فقهاي شوراي نگهبان تفويض مي کند. هر کس که مردم قرار است به او رأي بدهند صراحتاً مقدم بر هرچيز بايد يک قول را به مردم بدهد و آن مبارزه براي تغيير قانون اساسي فعلي و تدوين يک قانون اساسي جديد دموکراتيک و مبتني بر اعلاميه جهاني حقوق بشر است. تنها انتخابات آزاد کشور، رفراندومي است که با نظارت سازمانهاي بين المللي، مردم بتوانند به کليت قانون اساسي فعلي آري يا نه بگويند. اين را مي توان به عنوان مهم ترين وظيفه کسي دانست که قرار است رأي مردم را کسب کند. اگر در اين خصوص قولي نمي دهد به هيچ قول ديگر او در مورد دموکراسي نمي توان اعتماد کرد.

دوم- ترسيم کاريکاتوري از انتخابات فرانسه و تجمع احزاب در مقابل فاشيست ها و مقايسه آن با ايران صحيح نيست. چرا که در ايران سمبل قرائت فاشيستي از دين، در رأس هرم قدرت نشسته است ئ تمام اختيارات وسرنخ ها را به دست دارد، بر خلاف فرانسه که رئيس جمهوري بالاترين اختيارات رادارد؛ در ايران رئيس جمهوري، فرد دوم و بلکه چندم کشور است. کسي که رأي مردم را طلب مي کند بايد صراحتاً با د خالت اسلحه در سياست که در سايه بي تدبيري مقام رهبري، در چند سال اخير شدت گرفته مقابله نمايد و براي شروع بايد از هم اکنون اعلام کند که انتخابات برگزار شده مخدوش است و تا تعيين تکليف آن نمي توان دور دوم را برگزار کرد. پس از انتخابات هم همچون بسياري از ممالک دنيا، مطبوعات و احزاب و سازمانهاي دانشجويي و سياسي حق دارند که آراء به صندوق ريخته شده را کترل و نتيجه را به مردم گزارش نمايند.اگر نتيجه کار آنچنان که آقاي کروبي مطرح کرد و حکايت از دخالت بيت رهبري و نيروي اسلحه در انتخابات داسته است در اين حالت قرمانده کل قوا بايد پاسخگو باشد. اين موضوع؛ بهترين زمينه اي است که مي توان رهبري را مسئول کارهايش قرار داد. همه کس مي داند که مسئول اصلي وضع فعلي کشور مقام رهبري است. بنابراين هرکس که ادعاي آزادي و رفاه براي مردم دارد در يک جا بايد جلوي او بايستد و از او توضيح بخواهد. در اتاق در بسته و دور از چشم مردم به فرض ايستادن در مقابل او( آنچنان که آقاي خاتمي مي گفت) دردي از ملت ايران دوا نمي کند.

سوم- آقاي رفسنجاني خودش دو اتهام اصلي دارد يکي ترور و ديگري فساد مالي است. کساني که بي دريغ از او حمايت مي کنند يادشان باشد که دو ماه ديگر، اگر ايشان رئيس جمهور باشد بايد پاسخ دخالت هاي خانواده او در مسائل مالي و پولي کشور بخصوص بخش نفت را بدهند. حداقل از همين حالا با او شرط کنند که کميته اي مردمي از طرف مطبوعات و احزاب و سازمان هاي سياسي و دانشجويي حق داشته باشد که به اين دو موضوع رسيدگي کند. به خصوص دخالت در امر ترور که هنوز اکبر گنجي به دليل افشاي آن؛ د رزندان است.

چهارم- دنيا مصمم شده است که در سه مبحث به حساب رهبران فعلي ايران برسد.

دموکراسي به صورت دفاع از خواست مردم ايران براي تغيير قانون اساسي غير دموکراتيک فعلي به يک قانون اساسي دموکراتيک و مبتني بر اعلاميه جهاني حقوق بشر.         

2-حقوق بشر،  صورت دفاع از تشکيل يک قوه قضائيه مستقل و پشتيباني از خواست دولت کانادا براي محاکمه دادستان تهران که نه فقط مسئول قتل زهرا کاظمي است بلکه مسئوليت بستن بيش از يک صد روزنامه و نشريه و به زندان انداختن روزنامه نگاران و سياستمداران را به عهده دارد و مستقيماً نيز با نظر رهبري نظام کار مي کند. 3- تشکيل کميته بين المللي تحقيق درمورد ترور همچون لبنان؛ براي رسيدگي به دخالت معدودي از سران حکومت فعلي در تروريسم که در رأس آنان آقايان خامنه اي و رفسنجاني و فلاحيان و ولايتي قرار دارند. اين امر را رهبران فعلي بخوبي مي دانند. به همين دليل کوشيدند تا به زور تقلب هم که شده، رأي مردم را بالا نشان دهند. جمعيت رأي دهنده کشور را که قبلاً 48 ميليون نفر اعلام شده بود؛ 46 ميليون نفر اعلام کردند در بعضي از شهرها تعداد آراء بيشتر از کل جمعيت رأي دهنده بود تا سرانجام بتوانند بگويند 60 درصد مردم؛ يعني اکثريت راي دادند و در نتيجه اکثريت مردم اين حکومت را مي خواهند و آنطور که مقام رهبري گقته بود؛ رأي مردم به منزله رأي به نظام و شخص ايشان و تمام کارهاي اواست عليرغم تمام اين تمهيدات در تهران و شهرهاي بزرگ که امکارن تقلب کمتر است همين آمار موجود نشان مي دهد که حدود 60 تا 70 درصد مردم رأي ندادند. ضمن آنکه يکي از اصول اوليه دموکراسي اين است که به بهانه رأي اکثريت نمي توان حق اقليت را پايمال کرد. آنهم حق بزرگي چون دخالت در ترور و تروريسم و خيانت به چهره پاک و انساني و صلحدوست مردم ايران در دنيا. اکنون در معادله وحشتي که پيش روي مردم ايران قرار گرفته است يکطرف رأي دادن به کسي است که افتخارش دنباله روي بي چون و چراي از رهبري است و طرف ديگر کسي که شريک اعمال او در تمام ساليان گذشته است. و رهبري هم بارها گفته که هيچکس براي او هاشمي نمي شود و اکنون مي کوشند تا رأي بالايي براي او دست و پا کنند. مي خواهند رأي مردم در خدمت فرار از پاسخگويي در مقابل کميته بين المللي تحقيق براي رسيدگي به دخالت در تروريسم استفاده کنند.

 پنجم- و اما اين بنده؛ چون قانون تعزيرات کشور را قانون نميدانم ومعتقدم که حتي پيامبر خدا را هم مي توان با اصول کشدار و بي معني آن به زندان انداخت و قوه قضائيه اي را که آقاي مرتضوي دادستان آن ودر کنترل مقامات امنيتي و نهايتاً شخص رهبري باشد؛ تنها کاريکاتوري از قوه قضائيه مي دانم. برخلاف  آقاي رفسنجاني در زندان بودن اکبر گنجي و ناصر زرافشان وحسين قاضيان وزندانيان سياسي و زندانيان عقيده ونظر در ايران را از مصاديق روشن نقض حقوق بشر و اولي ترين حقوق انساني مي دانم. آخر اين هفته بار ديگر عازم اتاق جراحي هستم؛ پس از بيمارستان اگر گنجي هنوز در اعتصاب غذا بود، منهم عليرغم توصيه پزشکان در مسجد واشنگتن دست به اعتصاب غذا زده و مادامي که او در اعتصاب غذاست منهم د راعتصاب غذا خواهم بود.

                                                                                             

                                                                                               و ما توفيقي الا بالله

                                                                                               محمد محسن سازگارا