چهارشنبه ۱ تير ۱۳۸۴ - ۲۲ ژوئن ۲۰۰۵

علی ميرفطروس

 

(برای ثبت در تاريخ)

ضمن تحريم ُدورِ دوم «انتخاباتِ» رياست جمهوری

ارعاب روحی، جـّوسازی ها و شايعه پردازی های رژيم را افشاء کنيم!

 

٭ برخلاف ارعاب روحی و شايعات هراس انگيز اصلاح طلبان مذهبی، استقرار «فاشيسم مذهبی» يا «حکومت طالبان» در ايران نه تنها غير ممکن است بلکه دولت های غربی - و خصوصاً آمريکا - نيز حضور هيچ «قذّافی شرور» و يا «طالبان فاشيست» را در منطقه (و خصوصاً ايران) تحمّل نخواهند کرد. بنابراين: احتمال انتخاب آقای احمدی نژاد به رياست جمهوری، يک انتخار سياسی برای رژيم اسلامی خواهد بود.

 

« صوفی نهاد دام و سرِ حُقّه باز کرد

   بنيادِ مکر  با فلکِ حُقّه باز کرد

  فردا که پيشگاهِ حقيقت شود پديد

  شرمنده رهروی که عمل بر مَجاز کرد».

 

    تحريم گستردة « انتخابات» رياست جمهوری توسط مردم و کشاندن آن به ُدورِ دوّم، بار ديگر ملّت ايران و خصوصاً روشنفکران و رهبران سياسی ما را در برابر يک آزمون دشوار و سرنوشت ساز قرار داده است.

     ُدورِ اوّل اين « انتخابات» در حالی به انجام رسيد که حتّی کانديداهای حکومتی (از آقای کرّوبی تا مُعين و رفسنجانی) تقلّبات آشکار، رأی سازی ها و رقم پردازی های بی شمار را تائيد کرده و در واقع، بطور مستند، علنی و آشکار، ماهيّت مشکوک و  نامشروع اين انتخابات نمايشی را ابراز نموده اند.

   بر اساس اين تحريم ملّی، موازين غيردمکراتيک و تقلّبات گسترده است که بعضی از دولت های غربی (خصوصاً آمريکا) انتخابات اخير را فاقد مشروعيّت و بی اعتبار دانسته اند ...

     در چنين شرايطی از عدم مشروعيّت ملّی و بی اعتباری بين المللی، جناح های رژيم اسلامی -  در يک اتحاد نانوشته و در يک غوغای عظيم تبليغاتی و جنگ روانی، ترس از استقرار فاشيسم و هراس از حکومت طالبان را تبليغ می کنند در حاليکه حتّی ابجد خوانان کلاس سياست نيز می دانند که با توجّه به شرايط ملّی و خصوصاً بين المللی، تحقّق چنين احتمالی در ايران، نه تنها غيرممکن است بلکه دولت های غربی و خصوصاً آمريکا نيز حضور هيچ « قذّافی شرور» و يا «طالبان فاشيست» را در منطقه (و خصوصاً در ايران) تحمّل نخواهند کرد. بنابراين: انتخاب آقای احمدی نژاد به رياست جمهوری، يک انتحار سياسی برای رژيم اسلامی خواهد بود چرا که آغاز رياست جمهوری وی، پايان حکومت مُلاّها خواهد بود. لذا: « نامزدِ محبوب و مطلوب»، همان، حجّه الاسلام رفسنجانی می باشد.

    با چنين درک درست و نقشة حساب شده ای است که رهبران رژيم اسلامی، کسب اعتبار و مشروعيت ملّی و حصول به مصونيّت بين المللی را تنها در گروِ شرکت هر چه گسترده تر مردم در « انتخابات» رياست جمهوری می دانند.

     ... و اينچنين است که چه « اصلاح طلبان ديروز» و چه « مصلحت طلبان امروز»، «عاليجناب سرخپوش» (حجـÒ الاسلام رفسنجانی) را به مثابة « ناجی» معّرفی می کنند تا با کسب بيشترين آرای مردم، ضمن احراز مشروعيّت رژيم اسلامی در ُدورِ دوم، بار ديگر، «حماسة دوم خرداد» !! را تجديد و تکرار نمايند ... و دريغا که گروهی از نويسندگان، هنرمندان و روشنفکران ما (که ديروز با حمايت بيدريغ از «خاتمی»، ملّت ما را به ناکجا آبادِ « اصلاح طلبان دينی» سوق داده  بودند) امروز نيز به اين « ارکستر بی شکوه» پيوسته اند!.

 

فردا که پيشگاه حقيقت شود پـديد

شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد

 

    ارعاب روحی، جوّسازی ها و شايعه پردازی های وحشت انگيز رژيم، در شرايطی اوج می گيرد که جنبش ملّی ايران در مشورت با شخصيت های ملّی، موجّه و خوشنام، در تدارک تشکيل «شورای رهبری نجات ملّی» است تا بعنوان يک آلترناتيو سياسی، نماينده و سخنگوی جنبش آزاديخواهانة ملّت ايران در سطح بين المللی باشد، اين شورای رهبری، در مبارزه برای برکناری رژيم اسلامی، تعيين نوع نظام دلخواه مردم را به يک همه پرسی آزاد و دموکراتيک (زير نظر محافل بين المللی) خواهد سپرد.

     در اين شرايط حساس و سرنوشت ساز، بر عهدة رهبران سياسی، روشنفکران و دانشجويان آزاديخواه (و خصوصاً راديو - تلويزيون های ملّی ما) است که با افشای ارعاب روحی، جوّسازی ها و شايعه پردازی های رژيم، جهانيان را از ماهيّت غيردموکراتيک و نامشروع اين به اصطلاح « انتخابات» آگاه نمايند.

 

چنين باد!

و اينچنين تر باد!

 

علی ميرفطروس

 

31 خرداد ماه 1384

www.mirfetros.com