همسر گنجي به نقل از:از نقشه طراحي شده براي قتل وي پرده
برداشت
جان اکبر گنجي در خطر است
در ملاقاتي که اينجانب به اتفاق آقاي مولايي با
آقاي مرتضوي داشتم در مقابل اظهار نگراني من درقبال جان گنجي آقاي مرتضوي گفت:
روزانه تعداد زيادي زنداني در زندان هاي مختلف کشور مي ميرند گنجي هم ممکن
است يکي از آنها باشد بالاخره اجل هر انساني زماني فرا مي رسد. من و فرزندانم
و مادر پير آقاي گنجي به شدت نگران و اندوهگين هستيم فاجعه اي غيرانساني
درحال وقوع است به فريادمان برسيد. فردا خيلي دير است.
امروز:
معصومه شفيعي همسر اکبر گنجي با ارسال نمابري ضمن توضيح آخرين وضعيت همسرش از نقشه
طراحي شده براي قتل وي پرده برداشت در متن ارسال شده آمده است: روز سه شنبه 31/3/84
به اتفاق آقاي مولايي به دفتر دادستان مراجعه کرديم و پس از گرفتن اجازه کتبي از
آقاي مرتضوي جهت ملاقات با آقاي گنجي موفق به ملاقات با وي شديم. گنجي که يازدهمين
روز اعتصاب غذاي خود را سپري مي کرد بسيار لاغر و تکيده شده بود به طوري که در
لحظه ورود قادر به شناسايي اش نشدم رنگش بسيار زرد شده و رمقي نداشت او که قبل از
اولين اعتصاب غذا حدود 77 کيلوگرم وزن داشت اکنون وزنش به 60 کيلوگرم رسيده است (مطابق
توزين زندان). از بيماري، کمردرد و زانودرد شکايت مي کرد و اينکه پزشک زندان پس از
ديدار وي راديولوژي ستون فقرات را ضروري دانسته است. وضعش به شدت وخيم است و هر
لحظه امکان وقوع فاجعه اي غيرقابل جبران مي رود، از شدت ضعف، ناي حرف زدن نداشت. اما
وي از ماجرايي پرده برداشت.
در
ادامه اين نمابر در توضيح واقعه رخ داده به نقل از اکبر گنجي نوشت: در ساعت 20 دقيقه
بامداد جمعه 27 خرداد، درب سلول آقاي گنجي توسط افسر جانشين زندان باز شد و اعلام
گرديد که يک ميهمان برايت آورده ايم. يکي از مسؤولان دفتر آقاي مرتضوي ـ که گنجي
عنوان کرد او را مي شناسم ولي نامش را به خاطر نمي آورم ـ همراه افسر جانشين زندان
بود. مجرمي که قرار بود ميهمان گنجي باشد شخصي بود به نام احمد نجاريان که به جرم
فروش 9 کيلوگرم ترياک به 15 سال زندان محکوم شده بود. قصد داشتند اين شخص را به
زور وارد سلول گنجي کنند ولي گنجي زير بار نرفت. گفت: سلول انفرادي، تک نفري است. گفتند
او نبايد تکي در هيچ سلولي باشد. گفت هم سلول خالي وجود دارد و هم سلول تک نفري. گفتند
او فقط بايد نزد تو باشد گنجي گفت اگر قرار است مرا بکشيد نيازي به اين مقدمات نيست
کار خود را انجام دهيد من زير بار سناريوي مرتضوي نمي روم. گفتند اين زنداني از
تنهايي مي ترسد. گفتند او را داخل سلول کنيد و درب را به رويشان ببنديد. گنجي و
افسر نگهبان بند 240 هيچ يک اين اقدام را نپذيرفتند. ناچار سلول روبه روي او را
خالي کردند ـ يعني متهم داخل آن را بيرون آوردند و به سلول ديگري فرستادند ـ آنگاه
ميهمان گنجي را داخل اين سلول کردند و دستور دادند که درب سلول بايد باز باشد. افسر
نگهبان نپذيرفت. افسر جانشين زندان دستور مکتوب داد و بدين ترتيب درب سلول آن فرد
گشوده ماند. (کاري که گنجي آن را عجيب و باورنکردني عنوان کرد) از سوي ديگر نماينده
مرتضوي گفت درب سلول گنجي هم بايد باز باشد اما گنجي گفت به دليل بيماري آسم، پزشک
باد کولر را براي من ممنوع کرده است ولي او گفت درب سلول بايد باز باشد برايت خوب
است. گنجي نپذيرفت به ناچار آنها کليد سلول گنجي را برداشتند تا نتواند آن را قفل
کند آن شب گنجي تا صبح نخوابيد و مراقب بود. نماينده مرتضوي به افسر نگهبان گفت
درب سلول گنجي را از جا درآوريد اين دستور مرتضوي است. گنجي براي من توضيح داد که
طرح مرتضوي روشن است: کشتن من به وسيله يک قاچاقچي موادمخدر و بعد مي گويند بين اين
دو درگيري صورت گرفت که منجر به قتل شد شما که قصاص نمي خواهيد پس او را به يکي دو
سال زندان محکوم مي کنيم.
نکته
قابل تامل اين است که در زندان اوين محکومان موادمخدر و معتادان را نگاه نمي دارند
معلوم نيست اين بنده خدا را آخر شب از کجا آورده اند. او نبايد در اوين باشد جاي
او زندان قزل حصار است. اعزام يک مجرم موادمخدري آن هم به انفرادي اوين و در نيمه
شب و به سلول گنجي کاملاً خلاف قانون و مشکوک است.
در
پايان اين نمابر آمده است: در ملاقاتي که اينجانب به اتفاق آقاي مولايي با آقاي
مرتضوي داشتم در مقابل اظهار نگراني من درقبال جان گنجي آقاي مرتضوي گفت: روزانه
تعداد زيادي زنداني در زندان هاي مختلف کشور مي ميرند گنجي هم ممکن است يکي از
آنها باشد بالاخره اجل هر انساني زماني فرا مي رسد. من و فرزندانم و مادر پير آقاي
گنجي به شدت نگران و اندوهگين هستيم فاجعه اي غيرانساني درحال وقوع است به فريادمان
برسيد. فردا خيلي دير است.