دکترعبدالکريم انواري ، دکتر
پرويز داورپناه ، دکتر علي راسخ افشار و
فرهنگ قاسمي
کار دشوارمصدقي بودن
نامه سرگشاده به برگزارکنندگان جشن سالروز تولد دکتر
محمد مصدق !
نه هر که سرنتراشد قلندري داند
/ نه هرکه آينه سازد سکندري داند
نه هر که طرف کله کج نهاد وتند نشست / کلاهداري
و آيين سروري داند
دوستان
محترم ، با سلام !
انتظار داشتيم از شما برگزارکنندگان سالروز
تولد مصدق بزرگ ، که حالا که از ما بعنوان اعضاي قديمي جبهه ملي و مصدقيهاي با سابقه ، با
اصرارو تلفنهاي مکررپيام خواستيد ، پس از دريافت پيام ما ، همانگونه که پيامهاي
ديگر را روي سايت مصدق گذاشته ايد ، پيام ما را هم بد ون تاخير مي گذاشتيد. اما
گويا دوستان برگزار کننده از ما انتظار داشتند که ما تنها به به و چه چه بگوئيم
وبه اصطلاح وارد معقولات نشويم. واين چنين
بود که انتشار پيام ما دچار تاخير چند روزه شد. ولي پس ازآنکه سايت هاي
ديگرپيام ما را بد ون کم و کاست و بدون تاخير چاپ کردند ، برگزارکنندگان چاره اي جز اين
نديدند که پيام ما را هم ، البته با منت گذاشتن بر سر دموکراسي ، و يک توضيح بي جاي پاورقي ، چاپ کنند.
لازم
به تذکر است که ما که درسراسر عمردرازسياسي خود عضو و فعال جبهه ملي و پيرو راه مصدق بوده ايم ، نه
انسانهاي ناشناخته اي هستيم و نه شيوه
کارما و مواضع سياسي ما نا شناخته است . افزون بر
آن پيام پيام است و هيچ برگزارکننده اي مسئوليت محتواي پيامي راکه دريافت مي کند ندارد. واين اصل مسلم
در روابط سياسي ميان احزاب ، سازمانها ، افراد وشخصيت هاي سياسي ميباشد که هر کسي که دست اندر کارسياسي باشد
، اين را ميداند و رعايت ميکند.
ما در کار سياسي خود نه نيازي به شما داريم و
نه نيازي به پيام دادن به شما
. بقدر
کافي شناخته شده هستيم و نيازي به تبليغ براي خود و معرفي هم نداريم. همچنين
انتظار ما ازچهار نفري که در جمع هشت نفري
شما برگزارکنندگان ، تنها اعضاي جبهه ملي هستند اين بود ، که اگر شما به شيوه و طرز کارو فکرو روش مصدق آشنائي نداريد ، آنها که سالهاست در جبهه ملي فعاليت ميکنند،
، شما را با راه مصدق بزرگ آشنا سازند ، تا اگر قدم در اين راه ميگذاريد ، دچارخطا
و انحراف نشويد.
دکتر مصدق ، آموزگار بزرگ ما ، در آغاز نخست وزيريش
به شهرباني کل کشور نوشت :
شهرباني کل کشور
"11
ارديبشت 1330
"
در
جرايد ايران آنچه راجع به شخص اينجانب نوشته مبشود و هر چه نوشته باشند و
هرکس که نوشته باشد نبايد مورد اعتراض و تعرض قرارگيرد . ليکن در ساير موارد بر
وفق مقررات
قانون
عمل شود . به مامورين مربوطه دستور لازم در اين باب صادر فرمائيد که مزاحمتي براي اشخاص فراهم نشود."
از کتاب نامه هاي مصدق ، گردآورنده محمد ترکمان(صفحه
165 ، نامه 162)
دوستان
! توجه بفرمائيد که اين است :
"
کار
د شوار مصدقي بودن"
نه هر که شد مسلمان ميتوان گفتش که سلمان شد
که اول بايدت سلمان شد و آنگه مسلمان شد
با احترام ارديبهشت 1384
دکتر
عبدالکريم انواري ، دکتر پرويز داورپناه ،
دکتر علي راسخ افشار فرهنگ قاسمي