پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۴ - ۱۹ مه ۲۰۰۵

 

عمليات دل‌ربايي مجاهدين خلق در پاريس

 

ژان - پيرپِرَن

برگرفته از ليبراسيون شنبه ١٦ مه ٢٠٠٥

ترجمه : ياشار محتشم

 

مجاهدين خلق ايران در  روابط عمومي صاحب سبک هستند. به محض ورود به مجتمع پاريسي ترکيبي از لطافت در کلام و لبخند‌هاي عسل‌اندود و فرومايگي صاحبان محل شما را به سالن کنفرانس‌ها راهنمايي مي‌کند. در همين سالن بود که هفته پيش به مناسبت دومين سالگرد شروع پرونده قضايي قاضي ضد تروريستِ مشهور ژان‌-‌لويي بروگيير بر عليه آنان، جمعي از وکلا و سياستمداران و هنرمندان را براي حمايت خود گرد هم آورده بودند.

ساده‌دلاني در لباس رفيق. به غير از آقايان مجاهد، با کت‌شلوار و کراوات بدون نقzي که به تن داشتند، زن‌هاي مجاهد با لبخندهايي که از دو طرف با روسري‌شان در‌هم مي‌آميخت هم در مجلس حضور داشتند. حجاب اسلامي به اين سفت و سختي را در خيابان‌هاي تهران هم ديگر نمي‌شود ديد. درست است که مجاهدين خلق دم از حکومت لاييک مي‌زنند، اما مثلا دست دادن با زن و مرد در ميانِ‌شان سوژه‌ ممنوعه محسوب مي‌شود. و درک دلايل ممنوعه‌ها در مجاهدين بسي سخت‌تر از فهم کامل سخنراني‌هاي "خورشيد" ايران يکي، از رييس اعظمه سازمان، مريم رجوي است.

در سالن از ازدياد مدافعين و زير پا‌گذارندگان حقوق‌بشر که در کنار هم براي حمايت از آنها جمع شده‌اند جاي سوزن انداختن نيست. قضاوت بر عهده شما : از «هانري لوکلِرک» گرفته تا «ويليام بوردون» و رييس سنديکاي کارمندان عالي‌رتبه ‌دولتي «آيدا شوک»، نماينده ليگ دفاع از حقوق بشر نمايند‌گي مدافعان حقوق بشر را داشتند. از زير پا گذارندگان حقوق بشر هم همه بزرگان حضور داشتند. نخست وزير پيشين الجزاير «سيد احمد گزالي»، که از او خاطره خوبي نداريم. و بالاخره براي تکميل اين جمع نا‌متناسب تني چند از نزديکان «صدام حسين» چون «ايو بُنه»، رييس سابق ضداطلاعات فرانسه (DST).  بد از از ساده‌لوح، حقيقي يا نه، نام اين چند تن نيز در جمع کميته حمايت حضور دارد : پدر روحاني «گايو»، «نواِل شاتولهِ» نويسنده (خواهر ليونل ژوسپن)، تبليغات‌چي معروف «ژاک سِگِلا» و حتي «فرانسواز هاردي» خواننده خوش‌نام.

احتمالا همانطور که همگي تاکيد دارند مدارک زيادي بر عليه مجاهدين در پرونده قاضي «بروگيير» وجود نداشت که در ١٧ ژوئن موجب موج بازداشت ١٦٩ پناهنده سياسي ايراني و شکايت بر عليه ١٧ تن از آنان به جرم «مشارکت با محفل بدنيت در ارتباط با سازمان تروريستي» توسط پليس شده بود. يازده نفر اصلي پرونده که مريم رجوي هم در ميانِ‌شان بود در تاريخ ٣ ژوئيه ٢٠٠٣ بر خلاف نظر دادستان آزاد شده بودند. باوجود کشف و جلب ٨ مليون يورو بدون هيچ توجيه قانوني مربوط به محل درآمدآن خطيبان خوش سخن آنان بر اين نظرند که «ما در شرايطي نيستيم که فعاليت‌هايمان در شفافيت اجرا شود».

اعضاء دست به خودسوزي مي زنند. در پيام از قبل ضبط شده مريم رجوي که در جلسه بخش کردند او بر اين نکته تاکييد مي‌کند که  در پرونده آنان مدرک قابل توجهي وجود نداشته و خاستار رفع اتهام از آنان شد. «چگونه است که هرگز از انتقال اطلاعات از طرف فرانسه به رژيم آخوندي در مورد مخالفان فعال آنان حرفي به ميان نمي‌آوريم؟ چگونه است که هرگز از امتيازاتي که رژيم آخوندي قبل از ١٧ ژوئيه ٢٠٠٣ مذاکره کرده است سخني با ما نگفته‌اند؟ امروز من آناني را متهم مي‌کنم که باهمکاري با يک ديکتاتوري مذهبي دارند مقاومت خلقي براي آزادي‌‌اش را قرباني مي‌کنند. »

چند هفته‌ايست که دستگاه قضايي، با جلب چند تن از مسعولين انجمن غير انتفائي کمک به ايران به جرم «حمايت مالي از تروريسم» به خاطر رابطه احتمالي با سازمان مجاهدين، دوباره به راه افتاده است.

در آن جمع سناتور ژان‌-‌پپر ميشل يکي از بنيان‌گذاران سنديکاي کارمندان عالي‌رتبه‌دولتي اظهار داشت «پرونده‌شان خالي است» و در ادامه بخش ضدتروريست قوه قضاييه را متهم به «بازيچه دستِ سياست‌مردان قدرتمند» بودن ‌کرد. او پس از سپاس از اين «نيروي سوم، که تنها امکان دست‌يابي ايران به دمکراسي، آزادي و احترام و اجراي حقوق بشر است» و «شرم خود را از شيوه حکومت و قضاوت» در فرانسه ابراز کرد. پس از اين چند تن ديگر، از جمله تعدادي نمايندگان مجلس کشورهاي اروپايي، سخنراني‌هاي کوتاه مشابهي را ايراد کردند.

اما بعضي از اين نيز فراتر رفته و اين مجاهديني که دست ياري به صدام حسين، نيروي اشغالگر و تخريب‌کننده کشور خودشان، داده بودند، کاري که حتي طرفداران شاه نيز نکردند را با نيروي مقاومت جنگ جهاني در فرانسه مقايسه کردند. ولي با اين وجود نبايد سرکوب خونين مجاهدين توسط قدرتمداران ايراني را ناديده بگيريم.

اين سخنراني‌هاي زيبا مي‌توانست، اگر روح طرفداران مجاهدين‌اي که دو تن از آنان دو سال پيش در چند صد‌متري آنجا، در پي بازداشت مريم رجبي، دست به خودسوزي زده بودند، فضا را در بر نگرفته بود مي‌توانست ذهن را از اين همه ميل به اجرا حقوق بشر بشاش سازد. و مهمتر اينکه آنان در مقابل چشم ديگر طرفداراني، که حتي بچه‌هايشان را دعوت به تماشاي اين درد مي‌کردند، دست به اين عمل زدند.

شکنجه. چرا که شکنجه هم در ميان است : مجاهدين خلق تنها يک سازمان استالينيست نيستند. به گفته يک متخصص ايراني،  آنها را بيشتر و بيشتر به عنوان يک فرقه بسيار خطرناک معرفي مي‌کنند، «فرقه‌اي نظامي‌-‌سياسي‌-‌مذهبي»، که از هيچ جايگاه مردمي در خود ايران برخوردار نيستند.

پس از فروپاشي رژيم صدام حسين، که امکان ايجاد پايگاه‌هايي در عراق را به آنها داده بود، ده‌ها تن از جوانان ايراني امکان فرار پيدا کرده‌اند. شهادت* آنان در مورد شيوه‌هاي مجاهدين به خصوص در مواردي چون شکنجه اعضا و مخالفان، جدا کردن اجباري فرزندان از پدر و مادر، و همسران از يکديگر ناراحت‌کننده و طاقت‌فرسا است.

به زودي بايد اطلاعات دقيق در مورد مبلغ اختلاس مجاهدين -‌چندين مليون دلار در سال‌- در کادر برنامه «نفت در مقابل پول» نيز منتشر شود. مدافعان مجاهدين در فرانسه حالا حالاها کار خواهند داشت.

 

 

*بيشتر در سايت : www.iran-interlink.org