انتخابات و وظيفه ي زنان .....
شيوا نظرآهاري
هنگامي
که خاتمي با شعار اصلاحات و آزادي بيان در سال 76 ، 20 ميليون راي را از آن خود
کرد ، شايد کمتر کسي گمان ميکرد که سناريوي اصلاحات به سرانجام تلخي چون امروز
دچار شود.
2
خرداد 76 که ملت ايران با شور و اشتياق بعد از سالها بي تفاوتي نسبت به تحولات
کشور به پاي صندوقهاي راي آمد و اعلام کرد که چگونه مي انديشد ؛ اولين حضور رسمي و
علني مردم پس از انقلاب در جهت مخالفت با طبقه ي حاکم به حساب آمد.
براي
ما زنان اما ، خاتمي نه پيام آور اصلاحات بود نه آزادي بيان...
سردار
اصلاحات هرگز در طول 8 سال رياست جمهوري خود سعي در تغيير قوانين زن ستيز قانون
اساسي نکرد ؛ اگر چه در محافل مختلف از حقوق زنان گفت و آنان را به عنوان نيمي از
جامعه احترام کرد.
مبارزات
زنان ايراني براي دست يافتن به حقوق خود قدمتي بيش از صد سال مبارزه براي آزادي
دارد...
نظام
مرد سالار ايران اما در طول اين سالها با وجود شعارهاي زيبا و آرمان گرايانه اش در
جهت تساوي حقوق زن و مرد همواره نشان داده که به " زن " به عنوان يک
شهروند درجه 2 ، موجودي براي استفاده و ... مينگرد. من حتي به شعارهاي بسياري از
فعالين کنوني نيز که از حقوق زنان ميگويند شک دارم چرا که در ساختار کنوني ايران ،
هيچ مردي توانايي آزاد انديشي در اين مقوله را ندارد چرا که از کودکي در جامعه اي
رشد کرده که نگاه تبعيض آميز به زن را در وجودش نهادينه کرده است و البته او هيچ
گاه يک زن نبوده تا بتواند عمق اين ظلم را درک کند.
نگاهي
به رويدادهاي 26 سال گذشته نشان ميدهد که نظام ايدئولوژيک حاکم بر ايران ، تا چه
حد حقوق زنان را که متناسب با حقوق بشر است نقض نموده ، کافي است نگاهي به قوانين
حقوقي بيندازيد و يا سري به دادگاههاي خانواده بزنيد و يا در خيابانهاي شهرتان عمق
بيچارگي روسپي هاي خياباني را دريابيد و باور کنيد که تنهايي و فقر آنان را به خيابان
کشانده است. زناني که دوشادوش مردان با هدف رسيدن به آزادي و برابري بر عليه رژيم
سابق(پهلوي) قيام کردند ، کشته شدند اما هرگز دست از مبارزه نکشيدند و در عوض به
پاسداشت تمام تلاشهايشان قانون " حجاب اجباري" را در سالهاي پس از
انقلاب در مقابل خود ديدند؛ قانوني که حق انتخاب پوشش را به عنوان اولين حقوق
انساني يک فرد از زنان سلب کرد و شعور
انساني نيمي از جامعه را به زير سوال برد
و پس از آن ضربات چماق جاهلان که در 8 مارس بر سر و صورتشان وارد شد...
و صد
البته بسياري نيز با تداوم مبارزاتشان در سالهاي 67 در زندانهاي جمهوري اسلامي به
پاي چوخه ي اعدام رفتند ؛ و يا تنها به خاطر مخالفت با سياستهاي موجود در زندانها
تحت شديدترين شکنجه ها قرار گرفتند و بعضا از سوي مدافعان اسلام ناب محمدي مورد
تجاوز واقع شدند.
شايد
اگر زنان ايراني در هنگام دادن "راي " آري به جمهوري اسلامي کمي به عقب
باز ميگشتند و موضع گيري مذهبيون و به خصوص آيت الله خميني را در مقابل اعطاي حق
راي به زنان در جريان انقلاب سفيد؛ آنجا که اطلاعيه صادر کردندو گفتند: ( در صورتي
که هر کس معتقد به تساوي حقوق زن در ارث و طلاق و امثال آن باشد که از احکام ضروري
اسلام است ؛ اسلام تکليفش را روشن کرده و
روحانيت ميبيند که پايه هاي اقتصادي مملکت در شرف فروريختن است .... و در جاي ديگر
که ميگويد اين تغييرات فريبنده نظير دخالت زنان در انتخابات ، اعطاي حق زنان و وارد
نمودن نيمي از جمعيت ايران در جامعه ؛ جز بدبختي و فحشا چيز ديگري به همراه ندارد
.و اسلام به خاطر مراعات حيثيت اجتماعي و اخلاقي زن از اين نحو اختلاط مخالف با
عفت زن جلوگيري ميکند و پس از آن نيز آيت
الله خميني در 22 اسفند 1341، نوروز 1342 را عزاي عمومي اعلام کرد) ....بازنگري ميکردند ميتوانستند به عنوان قشري
عظيم در همان زمان؛ سرنوشت ديگري رقم بزنند زيرا که هنوز ساختار سياسي ايران پس از
فروپاشي رژيم پهلوي شکل نگرفته و هر حرکتي هر چند کوچک ميتوانست سرنوشت را به گونه
اي ديگر تغيير دهد ...
امروز
در آستانه ي انتخابات رياست جمهوري که نتايج آن ميتواند به طور حيرت آوري در روند
آينده ي کشور تغيير ايجاد کند، زنان بيش از ساير اقشار جامعه مورد توجه واقع ميشوند
، چرا که به عنوان نيرويي قدرتمند ميتوانند
با رايشان ، رقابت انتخاباتي را به نفع يکي
از کانديداها تغيير دهند ....
جنگهاي
انتخاباتي ، بازار گرميهاي انتخاباتي و صحبت از حقوق زنان همچنان ادامه خواهد داشت
اما سهم ما زنان چه ميشود؟
آيا
بايد دلخوش باشيم به حرفهاي همان " سردار سازندگي" که بگويد در زمان رياست
او دخترش پوشيدن شلوار جين را آزاد کرد...
يا به
پيام معين که ميگويد حقوق بشر را در تمام سطوح نظامش مي گستراند و نخواهد گفت :که آيا حقوق زنان در حقوق بشر او جايي دارد و يا
نه؟ و نخواهد گفت اگر فردا بخواهد در قانون اساسي به نفع زنان تغييري به وجود آورد
با شوراي نگهبان و مجلس و ولايت فقيه و مجمع تشخيص مصلحت نظام چه خواهد کرد؟ و يادش
نمي آيد که اين خوکها براي بقاي خود هر روز تبصره اي به قوانينشان اضافه کرده اند
تا که هيچ قدرتي در هيچ جايگاهي توانايي نظارت بر کارشان و عمل بر خلاف آنان را
نداشته باشد( کتاب قلعه حيوانات ) و نخواهد گفت که با وجود تمامي اين نهادهايي که
نه تنها براي زن هيچ گونه ارزشي قائل نيستند بلکه کساني که به نحوي براي حقوق زنان فعاليت ميکنند را
" فاحشه " خطاب ميکنند ، اميدي به اعطاي هيچ گونه حقوقي به اين قشر عظيم
جامعه هست؟
هنوز
بازجويي هاي طاقت فرساي وزارت اطلاعات ، توهين ها ، زندان و .. را از ياد نبرده ايم!
هنوز
از ياد نبرده ايم که چگونه در روز جهاني زن عده اي چماق به دست را در مقابلمان
قرار دادند که آنقدر بر سرمان بکوبند تا ديگر يادمان برود چه حقوقي بايد داشته باشيم!....
روز جهاني زن و سرکوب زنان؟1
و
البته هنوز به خاطر داريم تنهايي هاي طاقت فرساي سلول انفرادي را ؛ تنها براي اينکه
ميخواستيم نشان دهيم که ما هستيم....
آناني
که دم از اصلاحات ميزنند ، آيا در زمان دولت اصلاح طلب شما نبود که شاهد تعطيلي
فله اي مطبوعات ، کوي دانشگاه ، زنداني شدن ده ها و صدها روز نامه نگار ودانشجو ...
بوديم..
آيا يادمان
رفته که لايحه ي اصلاح قانون مطبوعات با يک حکم حکومتي از دستور کار مجلس حذف شد و
مجلس منتخب يک ملت در مقابل تصميم يک " فوق قانون "، ملت را زير پا
گذاشت...
حال
چگونه از اصلاحات ميگوييد در ساختاري که خود ميدانيد اميد به اصلاحش ، اميدي عبث و
بيهوده است؟
ازشما
ميپرسم زماني که بر اساس ماده ي صريح قانون اساسي رهبر حق دارد هر زمان که تشخيص
دهد رياست جمهور را از مقامش عزل کند؛ جايگاه ملت و قانون چه ميشود؟ آيا در کشوري
که " فوق قانون " هست " قانون" معنا پيدا ميکند؟
باز
شعار ميدهيد که به جاي حل مساله ؛ صورت مساله را پاک نکنيم؟ آيا اينبار ميخواهيد از اين طريق مردم را فريب دهيد...
يا اين جمله تکراري جاي شعارهاي انتخاباتي تئورسين اصلاحات را گرفته است!
راستي آقاي حجاريان ، شعار امروزتان چيست؟! شايد
باز هم ميخواهيد بگوييد « اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات» !!
آقاي
خاتمي ، سردار اصلاحات ؛ در زمان رياست جمهوري شما؛ طعم تلخ زندانهاي نظام را چشيديم
؛ آرزوبه دلمان ماند که يکبار با تلفن صحبت کنيم و خيالمان راحت باشد که شخص سومي،
حرفهايمان را گوش نکند؟ وزارت اطلاعات شما حتي در خواب نيز از ما غافل نمي ماند ..
آيا اين چيزي جز تجاوز به حريم خصوصي افراد است؟
آقاي
خاتمي ، شما بيش از همه بايد در مقابل زنان جامعه پاسخگو باشيد ، چرا که بيش از نيمي از راي هايي که با شعارهاي پوچتان
از آن خود کرديد ؛ از من و هم جنسان من بود ...
افسانه
نوروزي به جرم زن بودنش ، 8 سال در زندان به سر ميبرد، کبري رحمان پور در آستانه ي
اعدام است ، مسيح علي نژاد از مجلس اخراج ميشود . آيا دولت پاسخگوي شما پاسخي در
مقابل اين بي حرمتي به جامعه اش دارد؟ اگر
نه؛ پس اصرارتان بر حضور در انتخابات چيست؟!
آيا
تجربه ي ساليان گذشته کافي نبوده که باز مي خواهيد از زنان بازيچه اي بسازيد براي
دستيابي به اهداف سياسي خودتان.. چگونه باور کنيم که با ساختار سياسي کنوني بتوان
تغييري در وضعيت " زنان" ايجاد کرد..
هنوز
قلبمان از ديدن دختران معصوم ايراني که توسط باندهاي مافيايي نظام به شيخهاي عرب
فروخته مي شوند ؛ درد ميکند...
دلمان از ياد عاطفه ي 16 ساله ، زماني که بر
فراز چوخه ي اعدام فرياد ميزد که قول ميدهم تا آخر عمر در چشم هيچ نامحرمي نگاه
نکنم ، خون است ....و يا ميتراي 15 ساله را زماني که بالاي چوخه ي اعدام قرار گرفت
و از شصت پايش خون و ادار ميچکيد..
و
هنوز چهره ي زهرا کاظمي را به خاطر داريم و سوزش زخمهايش را بر پيکرمان حس ميکنيم ...
راستي
به معين راي بدهيم يا ولايتي؟ به رفسنجاني يا قاليباف؟
به
ولايتي راي بدهيم؛ که طرح لباس ملي زنان را به اجرا در آورده و از فردا چهره ي
جامعه را دوباره بازگرداند به زمان رضا شاه که باز چادر عربي بر سر کنيم و اسلام
را در تمام ابعادش در جامعه پياده کنيم....
رفسنجاني
را انتخاب کنيم ؛ شايد اين بار دخترش موتور سواري را برايمان آزاد کند؟!
يا
قاليباف را که از اين پس بيش از قبل در کوچه و خيابان دغدغه ي اين را داشته باشيم
که به جرم بدحجابي به بازداشتگاه برويم ؛ يا معين را؟!! که باز شاهد باشيم در دولت
اصلاح طلب او " زن خبرنگاري" در زندان وزارت اطلا عاتش در اثر شکنجه ميميرد
و شايد آن زن خود ما باشيم؟!!
چگونه
است که تنها در زمان انتخابات به ياد نيمه ي جامعه ي خود مي افتيد ؟ آيا نه اين
است که ميخواهيد با راي اينان که در سرنوشت نظامتان تاثير گذار خواهد بود تمام
معادلات را به سوي خود و يا بر عکس تغيير دهيد و مشروعيتي کسب کنيد و فردا از همان
مشروعيت اکتسابي چوبي بسازيد و بر سر مخالفان بزنيد؟ و يا در خطبه هاي سراسر دروغ
نماز جمعه تان از محبوبيت نظامتان بگوييد...
ميگوييد
صحبت از تحريم انتخابات مساوي است با براندازي؟!! و حکمش اعدام است؟!!
ما را
از چه مي ترسانيد ؟ از زندان و يا مرگ ؟!
طعم
زندانهايتان را که چشيده ايم ؛ از مرگ نيز هراسي نداريم چرا که در جامعه اي که شما
ساخته ايد محکوم به مرگ تدريجي گشته ايم..
پس
بزنيد ؛ بکشيد ؛ که فعلا قدرت در دست شماست اما فردا اينگونه نخواهد بود....
بگذاريد
فرياد بزنم که " ما هر گونه انتخاب را در نظام شما تحريم ميکنيم تا دنيا
بداند که رژيم جمهوري اسلامي در نزد مردمش مشروعيتي ندارد و تنها با توسل به نيروهاي
نظامي و انتظامي است که توانسته تا کنون قدرت را حفظ کند...
27خرداد
در خانه هاي خود ميمانيم...
شيوا
نظرآهاري