چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۴ - ۱۸ مه ۲۰۰۵

 يغماگران فرهنگ و تاريخ

شهر باستاني گور را نجات دهيم

شهر گور، نخستين پايتخت ساساني، در ده کيلومتري فيروزآباد فارس، که هنوز برخي ديوارهاي بلندش ديده مي شود، در حال نابودي کامل است. اين شهر در ٨٨کيلومتري جنوب شيراز بوده و به وسيله اردشير اول، به مناسبت پيروزي بر اشکانيان و ايجاد سلسله ساساني بنا نهاده شد. شهر چهار دروازه داشته و در مرکز شهر ستون بلند پيروزي را برافراشته بودند.
 
 كارشناسان نسبت به ادامه ي کارهاي كشاورزي در شهر باستاني گور و تخريب اين شهر به عنوان اولين پايتخت دولت ساساني هشدار دادند. شهر باستاني گور بيش از ٣۰ سال است كه زير كشت گندم، ذرت و جو قرار دارد.
اكنون بيش از ٨۰درصد از شهر باستاني گور كه در خود آثار مهم ساساني را جاي داده، هر روز به دست قاچاقچيان و كشاورزان و با کارهايي مانند آبياري و شخم زمين  به شدت تخريب مي‌شود . به راستي چه دست هايي در کار است تا هرچه را که نشان از تمدن و فرهنگي انساني و کهن در اين سرزمين دارد، نابود کند!

هليل رود! کهن ترين تمدن شرق را دريابيم

 

شهر باستاني يافته شده در دره ي سبز هليل رود در نزديکي جيرفت است. شهري که با سدها حفره در زمين، به وسيله غارتگران، مانند پيري فرسوده، دهان به سوي مرگ گشوده است.

باستان‌شناسان فکر مي‌کنند که اين مکان ممکن است زادگاه تمدني باشد که بيش از ٤ هزار سال پيش ناپديد شده و اکنون تازه سر از  خاک برکشيده است. شهري گمشده که در حماسه‌اي ٤ هزار ساله براي معماري شگفت و صنعت پيشرفته‌اش ستوده شده است.
نشانه هاي غريب روي آثار گلي و سنگي يافته شده اولين نشانه آشکار از اين امر است که تمدن ياد شده، داراي سواد و خط بوده است.
 اين دره
ي زيبا که از هليل‌رود آب مي‌گيرد زماني محل زندگي  جامعه‌اي پررونق و مرفه و باسواد بوده است. به باور  باستان شناس ايراني، مجيدزاده، اينجا مي تواند کهن ترين تمدن شرقي باشد. معناي اين گفته اين خواهد بود که محوطه‌ هليل‌رود ازبين‌النهرين نيز کهن‌تر است. تاييد شدن اين گمانه درک ما را از آن دوره حياتي بالا خواهد برد که مردم زندگي شهري و همراه با سواد را آغاز کردند، و همچنين اهميت اين گوشه فراموش‌شده از ايران بر همگان آشکار خواهد شد.
در سال ۲۰۰۱ مردم و قاچاقچيان آغاز به غارت گورهايي باستاني کردند که در اثر سيل نمايان شده بودند. پليس ايران صدها قطعه ظرف سنگي ظريف را نزد قاچاقچيان پيدا کرد که تصاويري از حيوانات و بناها روي آنها نقش شده و با سنگ‌هايي نيمه‌قيمتي تزيين شده بودند. از آنجا که اين ظروف به شيوه علمي به دست نيامده است، تعيين سن و خاستگاه آنها هنوز جاي گفتگو و گمان است. اما مجيدزاده سخت باوردارد که بيشتر اين آثار بيش از چهارهزار سال پيش در همين دره ساخته شده‌اند. در صورت درست بودن گمانه او، مي‌توان با استفاده از آنها به سرنخ‌هايي در مورد شيوه زندگي و کار و مرگ مردم هليل‌رود دست يافت. جالب‌تر آن که اين آثار باستاني به ظروفي شباهت دارند که در سوريه امروزي تا دره رود ايندوس يافت شده و بي گمان به ميانه هزاره سوم پيش از ميلاد بازمي‌گردند. هويت و کانون فرهنگي که اين ظروف در بستر آن ساخته شده‌اند پيشتر مشخص نشده است، اما در دهه ۱٩٧۰ کارل لمبرگ-کارلوفسکي، باستان‌شناس دانشگاه هاروارد، هنگام حفاري در محوطه‌ي به نام تپه يحيي در همين نزديکي به کارگاهي براي ساخت اين ظروف سنگي برخورد.
هزاره سوم پيش از ميلاد از اين جهت در تاريخ بشريت اهميتي بسيار دارد که براي اولين بار نوشتن به وجود آمد. در يکي از کهن‌ترين داستان‌هاي ثبت‌شده به کشمکش ميان سلطان اوروک- بندري پررونق در جنوب بين‌النهرين که ظاهراً در حوالي سال
٣۲۰۰پيش از ميلاد نوشتن در آنجا آغاز شده است- و حکمران سرزميني به نام ارت اشاره شده است. در اين حماسه آمده است: «برج و باروي ارت از لاجورد سبزند، ديوارهاي آن از آجر قرمز، و خاک مورد نياز براي بنا کردن آن از کوه‌هايي آمده است که در آنها سرو مي‌رويد.» انمرکار، از حاکم ارت مي‌خواهد که تسليم شود. حاکم باوجود خشکسالي، سرباز مي‌زند، و غلات را به زور از چنگ اوروک درمي‌آورد.
برخي از پژوهشگران بر اين
باروند که ارت يک پادشاهي قدرتمند و از لحاظ هنري پيشرفته بوده و در ارمنستان يا غرب ايران واقع بوده است. برخي ديگر همگمان دارند که اين پادشاهي تنها يک استوره است. مجيدزاده مدت‌ها بر اين باور بوده است که فرهنگي بزرگ در ارت وجود داشته و اين پادشاهي باستاني در جنوب شرقي ايران  بوده است. او از کشف لمبرگ-کارلوفسکي در تپه يحيي الهام گرفت، و در زمان تحصيل در دانشگاه شيکاگو تصميم گرفت پس از بازگشت به ايران به جستجو براي ريشه‌هاي ارت بپردازد. اما تقريبن ۲٥ سال طول کشيد تا او بتواند جستجو براي ارت را به طور جدي دنبال کند.

امروزه آثار بسياري در اين منطقه يافت شده است. غارتگران و قاچاقچيان و مردم نا آگاه نيز هم چنان در اين آشفته بازار  در نابودي اين مرکز بزرگ تاريخي و فرهنگي مي کوشند. مکاني که مي تواند بسياري از گمانه هاي تاريخي را دگرگون سازد و نشان از فرهنگ و تمدني هزاران ساله در قلب ايران دارد.

به سروده ي آن نازنين:

به کجاي اين شب تيره بياويزم قباي ژنده ي خود را!

( به ديگر نوشته هاي اين نگانده در همين زمينه، در شماره هاي گذشته عصر نو نگاه کنيد. مثنوي هفتاد من کاغذ شود)

سبز باشيد.  محمود کوير

نمونه هاي از حفاريهاي قاجاق 

a10.jpg

a14.jpg

a15.jpg

a16.jpg

a17.jpg

a18.jpg

a11.jpg

a12.jpg

a13.jpg